نقش اسماء و صفات حق در خلقت و تمايز آنها با يكديگر - نقش اسماء و صفات حق در خلقت و تمایز آنها با یکدیگر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقش اسماء و صفات حق در خلقت و تمایز آنها با یکدیگر - نسخه متنی

مهدی دهباشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نقش اسماء و صفات حق در خلقت و تمايز آنها با يكديگر

دكتر مهدي دهباشي

مقدمه

«آنچه در اين مقاله مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته، كيفيت صدور كثرت از وحدت در قلمرو اسماء و صفات حق‏تعالي است. ضمن بررسي كثرت اسمائي و صفاتي و تمايز آنها با يكديگر، ديدگاه متكلّمان، حكما و عرفا به اجمال مورد ارزيابي قرار مي‏گيرد و در حد ميسور تا حدودي به حقيقت اسماء و صفات اشاره مي‏شود و متذكّر مي‏گردد كه اسماء و صفات بنابر طلب ذاتي مقتضي ظهور بوده و در پرتو ظهور آنها بوده كه جهان خلقت از كّمِ‏وحدت به ظهورِ كثرت قدم نهاده و اين طلب ذاتي تا بي‏نهايت همچنان ادامه خواهد داشت. از آن جا كه كمالات ذاتي حقّ، لايتناهي است، دولتِ اسماء و صفات او نيز پايان ناپذير خواهد بود؛ به طوري كه در پايان دولت يكي از اسماء، اسم ديگري در مقام ظهور نقش آن را به عهده مي‏گيرد، يعني اسم قبلي به اسم الباطن بازگشت نموده و اسمي كه جانشين آن شده بر كرسي اسم الظّاهر حكومت مقدّر خود را شروع كرده و به حاكميّت خود ادامه مي‏دهد. كار اسماء و صفات هرگز به تعطيل نمي‏انجامد و مُدام آنها به راز گشايي عالم آفرينش مي‏پردازند. حاكميت اسماء و صفات بر اساس اقتضاي ذاتي آنهاست و در قرآن مجيد هر يك از آنها در جايگاه خاص و مناسب خود معرفي شده‏اند. با بصيرت و معرفت مي‏توان مشاهده كرد كه كشف رازهاي خلقت در قلمرو علوم، خود به كشف نقش اسمي و صفتي از اسماء الهي مي‏انجامد».

الف) صدور كثرت اسمائي از وحدت ذات حقيقت هستي كه صرف الوجود است از هر تقيّد و تعيّني مبراست و مقيد به هيچ اسم و صفت و حدّ و رسمي نيست و طالبان كوي حقيقت واسطه‏اي براي مشاهده عنقاي ذات ندارند و پيوسته از جانب مخلوق باب علم به ذات مسدود خواهد بود.

ولي با شهود ذاتي حقّ و علم ذات به ذات از حضرت علم و به تعبيري از تعيّن علمي ذات، لوازم ذات كه آنها را اسماء و صفات گويند و لوازم اسماء و صفات كه از آنها به اعيان ثابته تعبير مي‏شود در حضرت علم مورد شهود حقّ قرار مي‏گيرند. علم به ذات منشأ علم به اسماء و صفات و همچنين منشأ صور اسماء و صفات يعني اعيان ثابته مي‏گردد. اسماء الهي باطن و حقيقت اعيان ثابته‏اند. صور عقلي كه صورت اسماء الهيه و مظهر ذات‏اند و حقّ در آنها متجلّي است به تعبيري صور همان ذات هستند و با ذات متحد مي‏باشند.

حقيقت وجود به اعتبار ظهور در انسان يا در عقل يا در نفس يا در طبيعت و يا در مثال، عين ثابت ناميده مي‏شود و با نفي كثرات در قلمرو وحدت عين وجود خواهد بود. تجليّات حقّ بدون اسماء كلي و جزئي معقول نيست و از اين جهت اسماء، رابط تجلّي و واسطه ظهور حقّ مي‏باشند. از اين جهت كه صورت و معنا و ظاهر و مظهر در وجود، واحد است، اعيان ثابته به اعتباري همان اسماء الهي و ماهيات صورتهاي كلّي اين اسماء در مقام واحديّت مي‏باشند.

حبّ ذاتي حقّ و علم ذات به ذات منشأ تجلّي حقّ به فيض اقدس است كه به ظهور اسماء و صفات و اعيان مي‏انجامد، بنابراين، سرچشمه ظهور كثرت اسماء و صفات الهي تعيّن علمي ذاتي است كه در ازل به شهود ذاتي حقّ ظهور يافته است.(1).

در مقام احديّت كه اولين مرحله ظهور است، همه كثرات منطوي و مستغرق در اين مرتبه‏اند و تمايزي در آن مقام ميان اسماء و صفات و صور آنها وجود ندارد، ولي در مقام واحديّت كه نخستين مرتبه تفصيل است، كثرت اسماء و صفات از پرده كتمان بِدَرآمده و خود را متجلّي مي‏سازد. ظهور تفصيلي اعيان و اسماء را مقام واحديّت و مرتبه ظهور تفصيلي آنها را مقام خلق گويند.

هم اسماء و صفات طالب ظهور در اعيان ثابته و هم اعيان ثابته طالب ظهور در اعيان خارجي بوده‏اند، بنابراين از اجتماع اين دو طلب، هر عين ثابتي به كسوت خاص خود موجود گرديده است. مفاتيح غيب الهي طالب ظهور تفصيلي اسماء و اعيان بوده‏اند، و اين طلب در مرحله نخست از اسمهاي «الاول» و «الباطن» نشأت گرفته چون اوليّت و باطنيّت از ويژگيهاي وجود علمي است كه به اعتباري متقدّم و به اعتباري در حالت خفاء مي‏باشند؛ ظهور خارجي آثار و احكام اعيان كه متأخر از عالم علم است در اسمهاي «الظاهر» و «الآخر» متجلّي مي‏باشد و اين‏دو اسم به‏منزله ظهور و تجلّي اسمهاي «الباطن» و «الاوّل» تلقي مي‏گردند.

اسماء و صفات حقّ تعالي داراي دو اعتبار است؛ يكي كثرت و ديگري وحدت. كثرت اسماء، ناشي از جهت ظهور آنها در عالم اعيان است و اعتبار وحدت آنها عبارت است از استهلاك اسماء در ذات و اتحاد آنها با ذات آنها به اعتبار كثرت، به

فيض و تجلّي حقّ محتاج‏اند. ذات به اعتبار فاعليّت، مؤثر و اسماء به اعتبار قابليّت متأثر و متكثّر خواهد بود.

اسماء به اعتباري كه در ذات منطوي هستند منشأ ظهور فيض از ذات به اعيان مي‏باشند، پس بر اين اساس اسماء مبدأ ظهور و تعيّن و تكثّر اعيان خواهند بود. بدين ترتيب فيض از مقام ذات به اسماء و از اسماء به اعيان و از اعيان به اشياء و موجودات خارجي مي‏رسد.

فيض اول را كه از مقام ذات ناشي شده و به ظهور اسماء انجاميده فيض اقدس و فيض ثاني كه منشأ ظهور آثار و احكام اعيان در عالم خارج گرديده، فيض مقدس مي‏نامند. در نتيجه مي‏توان گفت حقّ تعالي با شهود ذات كه بالفعل مستجمع جميع كمالات و واحد به وحدت حقيقيّه است، موجب مي‏گردد تا لوازم ذات كه صفات و اسماءاند به تبع شهود ذاتي و علم ذاتي به ظهور پيوندند؛ و اعيان ثابته كه لوازم شهود اسماء و صفات‏اند به تبع آنها متجلّي گردند؛ زيرا اعيان، صور و تعيّنات اسماء، و اسماء، صور و تعيّنات ذات مي‏باشند؛ «الأعيان الثّابتة كامنة تحت الاسماء و الصفات مكون الشجرة في النّواة».(2) مي‏توان سيماي صدور كثرت اسمائي و صفاتي را از مقام ذات به اجمال به ترتيب زير تصوير نمود:

/ 7