فاعليت خداوند - درس هایی از نهج البلاغه، خطبه 186 نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درس هایی از نهج البلاغه، خطبه 186 - نسخه متنی

حسین علی منتظری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فاعليت خداوند

خداوند فاعل و كننده كارها است و ما هم فاعليم ولي ما هر كاري را بخواهيم انجام دهيم، بدون استفاده از آلات نمي‌توانيم يعني اگر بخواهيم قبض و بسط كنيم بايد توسط دست انجام دهيم، پس دست ما در اينجا آلت است. اگر بخواهيم راه برويم بايد از پا استفاده كنيم. اگر بخواهيم به جائي نگاه كنيم بايد از چشم كه آلت است براي ديدن، استفاده كنيم. اگر بخواهيم زمين را شخم كنيم، بايد از بيل و كلنگ و ابزار كشاورزي بهره ببريم، اگر بخواهيم يك صندلي بسازيم بايد از ارّه و رنده و ميخ و و ... استفاده كنيم. و تمام اينها ابزار كار است و انسان بوسيله همين ابزار مي‌تواند كاري را بكند.

ولي خداوند خالق تمام ابزار و آلات است لذا فاعليت خدا به صرف اراده است. اگر اراده كند، اشياء را از كتم عدم به وجود مي‌آورد.

براي اينكه اين مطلب قدري به ذهن نزديكتر شود، يك مثال مي‌زنيم:

تجرّد و خالقيت

شما در جاي خود نشسته‌ايد، و يكمرتبه در مغز خود يك كلّه قند سي متري را ـ مثلاً ـ فرض مي‌كنيد. اين كلّه قند كه در مغز شما مي‌آيد، مخلوق شما است و با اينكه شما هيچ ابزاري را بكار نبرديد، توانستيد در قوهّ واهمه خود آن را ايجاد كنيد. البته چون انسان موجودي است ضعيف، لذا جنبه تجرّدش خيلي ضعيف است ولي به همان اندازه ضعيف كه تجرد دارد، به همان اندازه، خالقيت هم دارد.

آن كلّه قند كه در مغز شما مخلوق و موجود شد، چون شما ضعيف هستيد، از يك تصورّ فراتر نمي‌رود و ديگر قابل خوردن نيست!

انسان وقتي به خواب مي‌رود، چون در خواب ارتباطش مقداري از عالم مادّه قطع مي‌شود، لذا ساخته ذهنش تا اندازه‌اي قويتر است بطوري كه حتّي اثر هم براي او دارد، يعني در خواب مي‌بيند كه در باغي سرسبز و خرم قدم مي‌زند از هواي لطيف و نسيم عاليش لذّت مي‌برد، از ميوه‌هاي آن باغ مي‌خورد و شيريني و مزّه خوب آنها را در همان حالت خواب، احساس مي‌كند ولي پس از بيدار شدن، از آن حالت تجرّد بيرون آمده و به عالم مادّه باز مي‌گردد، لذا فوراً آن لذّتها از بين مي‌رود. آن قدم زدن و آن ميوه‌هاي شيرين و خوردن، ساخته ذهن انسان و مخلوق او است.

در عالم برزخ چون از خواب قوي‌تر است، و بطور كلّي از عالم مادّه منقطع مي‌شود حالت تجرّد بيشتر شده و احساس لذّت يا عذاب فزونتر مي‌شود.

در عالم آخرت، هنگامي كه شخص مؤمن به بهشت مي‌رود، حالت تجردش خيلي قوي مي‌شود و لذا آنجا است كه هر چه به ذهنش مي‌آيد، فوراً جلوش حاضر مي‌شود و از آن استفاده مي‌كند و لذّت مي‌برد.

در روز قيامت است كه خداوند به بنده مؤمنش خطاب مي‌كند: تو را مثل خودم قرار دادم. من به اشياء مي‌گويم: ‹‹كن فيكون›› تو هم همينطور. يعني تو هم هرچه را اراده كني، برايت فراهم مي‌شود. پس اگر در اين جهان، جنبه خالقيت خيلي ضعيف است، در آنجا قوي مي‌شود.

بنابراين، انسان هم يك جنبه بسيار ضعيف و ناچيز از خالقيت دارد ولي در مورد خداوند با صرف اراده همه چيز آفريده مي‌شود و ديگر نياز به آلات و ابزاري كه خود خالق تمام آنها است ندارد.

و اينكه در آيه آمده است: ‹‹إِذا أراد شيئاً أن يقول له كن فيكون›› به آن معني نيست كه لفظ ‹‹ كن ›› را بر اشياء اطلاق نمايد بلكه اراده حق كه باشد، آن شيئ موجود مي‌شود و از آن گذشته اراده خداوند هم ازلي است يعني خدا از ازل اراده دارد ولي اثر اين اراده در عالم ماده بتدريج پيدا مي‌شود.

در هر صورت، به همان اندازه كه نفس انسان تجرد دارد، يك نحوه فاعليت الهي دارد، و اين تجرّد در روز قيامت خيلي قوي مي‌شود، و همانگونه كه انسان مؤمن در بهشت با يك اراده، مرغ بريان و ميوه بهشتي و حورالعين را حاضر مي‌كند، در جهنم نيز چون روح كافر طبع گزندگي دارد و در اثر سنخيت علت و معلول، نيش‌هائي كه در دنيا به مردم زده است، در آنجا اين نيش‌ها مار و عقرب مي‌شود و خودش را نيش مي‌زند.

/ 6