لازم به تذكر است كه برخي از اولياء و افراد برگزيده خداوند مانند امامان معصوم ‹‹ع›› در همين عالم دنيا نيز داراي نفسي قوي هستند، و لذا ميبينيم امام رضا ‹‹ع›› با اراده خويش، از شير پرده، شيري حقيقي (با اذن خداوند) ايجاد ميكند. البته مرتاضين نيز، در اثر رياضت كشيدن، نفس خود را به مرحلهاي از قوت ميرسانند كه با يك اراده ميتوانند ماشين را از حركت باز ايستانند ولي اينان نه در اثر ارتباط با خداوند، مانند امامان معصوم به اين مقام رسيدهاند بلكه فقط در اثر رياضت، نفس خود را به درجهاي از قوّت رساندهاند. و برخي هم ـ متأسفانه ـ در حسادت قوي ميشوند كه با يك نظر تند، يك گاو تنومند را از پاي در ميآورند يا با يك نگاه رشك آلود، فرزند نازنين انساني را بيمار ميسازند و و... ولي خداوند تعالي كه مجرد محض است با اراده خود، نظام وجود را از ازل تا ابد ايجاد كرده است كه اين را فاعل الهي ميگويند. مرحوم حاج ملاهادي سبزواري در منظومه ميگويد: معطي الوجود في الالهي فاعل معطي التحرك الطبيعي فاعل يعني فيلسوف الهي، عطا كننده وجود را فاعل ميداند ولي فيلسوف طبيعي حركت دهنده را فاعل ميخواند! نجّاري كه غير از حركت كاري نميكند، از نظر فيلسوف طبيعي فاعل است ولي خداوندي كه تمام اشياء را از كتم عدم به عرصه وجود آورده، از نظر فيلسوف الهي فاعل است.
اراده الهي، ازلي است
و اينكه گفته شود: خداوند تمام اشياء را با اراده خود ايجاد كرده، منظور آن نيست كه آن به آن اراده ميكند، بلكه اراده او عين ذاتش است و اين ما هستيم كه ارادهمان معلول علممان است و هر آن براي هر چيز اراده جديدي ميكنيم. مثلاً شما تصور ميكني كه نان ميخواهي، بعد در نفس خود تصديق ميكني به اينكه نان مورد نياز است، آنگاه اشتياق پيدا ميكني به نان و بعد تصميم ميگيري كه بروي به دكان نانوائي و نان بخري؛ اين تصميم شما اراده است. و مبادي اراده همان تصور نان و تصديق به فايده آن و شوق نسبت به آن و دنبالش تصميمگيري است و چون تصورات و تصديقات و شوق شما امور است حادث و پس از آن اراده شما ميآيد، پس اراده شما نيز حادث است و خداوند ـ العياذ باللّه ـ محل حوادث نيست و در وجود اقدسش هيچگاه تغيير و تبدّلي پيدا نميشود بلكه علم خدا ازلي و ارادهاش هم ازلي است، او از ازل به همه نظام وجود علم داشته و از ازل به همه نظام وجود اراده داشته است.