اثبات الرجعة
از اثبات الرجعة فضل بن شاذان سخن گفتن علاوه بر توجه به شخصيتخود فضل به دو جهت لازم است: 1 - تاليف اين كتاب، پيش از غيبت صغرى است; زيرا، فضل، در سال 260 ه پيش از امام عسكرى (عليهالسلام) از دنيا رفته و حضرت امام حسن (عليهالسلام) براى او طلب رحمت فرمودهاند . [19] 2 - فضل بن شاذان، به كتب ارزشمندى در «مهدويت» دسترسى داشته و خود نيز در اين باره، چندين كتاب تاليف كرده كه شيخ طوسى، تنها، به اثبات الرجعه اشاره كرده است [20]، اما نجاشى - كه گويا به كتب بيشترى از او دسترسى داشته - اين كتابها را نام مىبرد: اثبات الرجعة; الرجعة حديث; كتاب القائم; كتاب الملاحم; كتاب حذو النعل بالنعل; و . . . [21] در همين جا، نكات ذيل، قابل ملاحظه است: الف) شيخ طوسى، تنها به اثبات الرجعة دسترسى داشته است، لذا روايات الغيبة شيخ، رحمةالله عليه، از فضل، ظاهرا همه، از اثبات الرجعة گرفته شده است . ميرلوحى، رحمةالله عليه، گاهى به اين مطلب، در لابهلاى نقل از اثبات الرجعة، اشاره مىكند . [22] ب) چون كتاب فضل دربارهى رجعت، كتاب الرجعة است، لذا ما، در روايات الغيبة طوسى و نيز در اثبات الرجعة از ميرلوحى، روايات رجعت را كمتر مىبينيم . به ويژه اين كه با توجه به متكلم بودن فضل و سبك تاليفات كلامى او، احتمال مىرود كه در اثبات الرجعة، بيشتر به استدلال پرداخته باشد و در الرجعة، به آوردن روايات پرداخته باشد، همان گونه كه نجاشى بعد از معرفى الرجعة قيد «حديث» را مىآورد . ج) در لابهلاى كتب بر شمردهى از فضل بن شاذان در فهرستشيخ «ره» يا نجاشى «ره» به نام «الغيبة» برخورد نشد، و با توجه به روايات آمده در مستدرك الوسائل مرحوم حاجى نورى (م 1320 ه) و هم كشف الاستار وى و آن چه در كفاية المهتدى از اثبات الرجعة نقل كرده است، اين كه مرحوم صاحب مستدرك اصرار بر نام الغيبة بر نسخهى موجود دارد، ما را به تعجب مىاندازد [23] ، كه اين مطلب با تصريح، خود صاحب النجم الثاقب به اخذ از كفايةالمهتدى و تصريح صاحب كفايه به نام كتاب قطعا درست نيست .نسخهشناسى اثبات الرجعة
از اثبات الرجعة يا برگزيدههاى آن، چند نسخه الآن شناخته شده است: الف) نسخهى موجود نزد ميرلوحى (متوفاى بعد از 1085 ه) كه در كفاية المهتدى از آن فراوان نقل كرده است . [24] ب) نسخهى استنساخ شده به خط شيخ حر عاملى (م 1104 ه) كه مشتمل بر بيستحديث از اثبات الرجعة است و در مجلهى تراثنا، شماره 15، ربيع الثانى 1409 چاپ شده است . ج) نسخهى منقول در كشف الحق معروف به اربعين خاتون آبادى (م 1272 ه) كه در منتخب الاثر، رواياتى از آن نقل شده كه با منقولات كفاية المهتدي، مطابقت كامل دارد . اظهار نظر در مورد اين كتاب را به تحقيق بيشتر وا مىگذاريم . دربارهى صحت انتساب اثبات الرجعة موجود به فضل بن شاذان، قراين متعددى وجود دارد كه به آنها اشاره مىشود: الف) علماى حديث فوق الذكر، اغلب، نام كتاب را اثبات الرجعة گفتهاند و مؤلف آن را فضل بن شاذان دانستهاند . ب) مشابهت فراوان به ويژه نسخهى مختصر اثبات الرجعة با نسخهى موجود نزد ميرلوحى كه حتى ترتيب نقل روايات در اين دو، مثل هم است . [25] ج) اسناد روايات، اغلب، غرابت ندارد و نيز مضامين احاديثبا احاديث ديگر منابع موجود، همخوانى دارد . د) رويهى علمى فضل و متكلم بودن او - كه در نقل روايات، به نقل و جمع آورى تنها اكتفا نمىكند - كاملا در اين مجموعه، مشهود است . در اواخر كفاية المهتدى نقل مىكند كه فضل بعد از نقل روايتى كه شيخ طوسى «ره» آن را آخرين روايت كتاب الغيبة خود قرار داده، مىگويد: «هذا حديث مؤول» . [26] ه) تسلط فضل بر احاديث مناقب و اثبات امامت اميرمؤمنان (عليهالسلام) در اين كتاب، كاملا، مشهود است . و) اكثر مشايخ حديثى فضل، در اسناد كتب حديثى ديگر، نام برده شدهاند . ز) بسيارى از اين احاديث، در كتب معتبر مانند كافى، ارشاد، كمال الدين و ديگر كتب صدوق، الغيبة نعمانى، الغيبة طوسى، الخرائج والجرائح، اعلام الورى، تحف العقول، كفاية الاثر، مقتضب الاثر، كتاب سليم، مناقب ابن شهر آشوب، مختصر بصائر الدرجات، الفضائل شاذان بن جبرئيل قمى، الصراط المستقيم بياضى عاملى، كشف الغمة، الانوار المضيئة و منتخب آن و تاويل الآيات شرف الدين نجفى، موجود است .[12] گزيده، ص 307 . [13] گزيده كفاية المهتدى، ص 204 . [14] همان، ص 249 . [15] همان، ص 259 . [16] همان، ص 214 . [17] همان، ص 286 . [18] همان، ص 134 . [19] اختيار معرفة الرجال (رجال كشى)، ص 1028 . [20] الفهرستشيخ طوسى، ص 254، ش 559 (چاپ دانشگاه مشهد). [21] رجال نجاشى . [22] گزيده كفاية المهتدى، ص 29، 30، 265، 305، 306 [23] به الذريعه، 10/162، 16/78، 1/93 مراجعه شود . مقدمهى گزيدهى كفايةالمهتدى، ص پانزده . [24] شايد روايات كفايةالمهتدى از فضلبن شاذان بيش از 60 روايتباشد . [25] احاديث 20 گانهى مختصر اثبات الرجعة به ترتيب در صفحات 13، 28، 32، 43، 67، 91، 105، 108، 133، 143، 149، 160، 179، 187، 257، 258، 261، 265، 280، 284 و 286 گزيده كفايةالمهتدى آمده است . [26] گزيده كفايةالمهتدى، ص 306 .