چكيده - ابعاد جهانی نظریه سیاسی اسلام (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ابعاد جهانی نظریه سیاسی اسلام (2) - نسخه متنی

عبدالکریم آل‏ نجف؛ ترجمه: مصطفی فضایلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چكيده

خلاصهء موضع مستفاد از اين دو بحث اين است كه آيات و نصوص دال بر حق اسلام و گسترش حاكميت سياسى اش بر زمين, ما را به قول به انقسام زمين به دو بخش مى رساند و اين كه رابطهء ميان اين دو قلمرو داير مدار يك اصل و يك استثنا است اصل جنگ است و صلح استثنا است و ايجاد رابطهء طبيعى دوستى و صلح ميان آن دو ممكن نيست.

البته اين به آن معنا نيست كه دولت اسلامى همواره خون ريز باشد و جنگى پايان نيابد مگر با اعلان جنگى ديگر.

زيرا دولت اسلامى, هرگاه براى خود و حركت اسلام ضرورى بداند, مى تواند به صلح و معاهداتى در روابط خود با دولت هاى ديگر روىآورد. و اين امرى غير از اصل قراردادن صلح در روابط است. صلح اين امكان را براى جهان اسلام فراهم مىآورد كه هرگاه شرايط اقتضاكرد و مجال حاصلآمد, متوجه حق هميشگى خود براى گسترش يابى باشد و عدم مشروعيت دارالكفر و ضرورت تسليم آن در برابر حاكميت اسلامى را هرگز فراموش نكند. درحالى كه اگر اصل در روابط بين اسلام و كفر, صلح باشد, وجهى براى چنين توجهى و شعورى وجود ندارد. حديث شريفى وارد شده است كه مضمونش به قرار ذيل است:

بر اساس جهاد, جامعهء بشرى به سه گروه تقسيم مى شود:

1- گروهى كه كاملا به توحيد ملتزم هستند. اينان همان مسلمانان اند كه حق حاكميت بر زمين را دارند. پس حقوق سياسى مخصوص آنان است

2- گروهى كه شبيه گروه ملتزم هستند. و آنان اهل كتاب اند كه جزيه بر آن ها واجب است و تنها از حقوق انسانى برخوردارند

3- گروهى كه ملتزم به توحيد نيستند. و اينان مشركان و ملحدان اند كه بر آنان اقرار به شهادتين فرض است. اگر شهادتين را بگويند از اتباع دارالاسلام خواهند شد وگرنه مستحق قتل هستند.

شايسته است اين بحث را با نوشته اى از شهيد صدر به پايان ببريم كه دربارهء استحقاق سياسى اسلام بر كل زمين چنين آورده است:

استحقاق دولت اسلامى نسبت به زمين دو نوع است: نوع اول استحقاق سياسى است و اين نوع را دولت اسلامى ـبه اعتبار آن كه مديريت سياسى برتر, از آن اسلام است دارا است يعنى به اعتبار اين كه دولت اسلامى مسئول به اجرادرآوردن شرع و نشر آن و حمايت از موجوديت و كيان شرعى است. و دايرهء شمول اين استحقاق به هيچ حدى محدود نمى گردد, زيرا موجوديت سياسى دولت اسلامى بر يك مبدا فكرى عام استوار است كه بر حسب اراضى و بلاد تفاوت پيدانمى كند و از اين رو اسلام در دولتى اسلامى تجلى مى يابد كه بر كل زمين حق شرعى دارد.

((ولقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكران الارض يرثها عبادى الصالحون.))

پس دولت اسلامى حق دارد كه همهء سرزمين هاى جهان را به لحاظ سياسى به تسليم در برابر خود وادارد. البته شيوهء استعمال اين حق و شكل تنفيذ آن متفاوت خواهدبود و اين تفاوت بر حسب اختلاف طبيعت اشخاص ساكن زمين از نظر مسلمان بودن يا ذمى و يا كفار غير ذمى بودن پديد مىآيد. اين امر را احكام شرعى مربوط به سياست دولت خارجى تشريع مى كند.38



1- محمدحسن نجفى, جواهرالكلام, ج21, ص

46- 49. همچنين رك: على اصغر مرواريد, موسوعه الينابيع الفقهيه, كتاب الجهاد.

2- وهبه الزحيلى, آثار الحرب فى الفقه الاسلامى, ص195.

3- همان, ص171.

4- همان, ص132.

5- شيخ حر عاملى, وسائل الشيعه (چاپ موسسهء آل البيت), ج15, باب36, ص101.

6- همان, ص131.

7- وهبه الزحيلى, همان, ص170.

8- محمد حسن نجفى, همان, ج21, ص36.

9- وهبه الزحيلى, همان, ص746.

10- انفال(8) آيه72.

11- ابوالاعلى المودودى, تدوين الدستور الاسلامى, ص56.

12- صدرالدين قپانچى, المذهب السياسى فى الاسلام, ص130.

13- هاشم المعروف الحسينى, سيره المصطفى, ص539.

14- نساء(4) آيهء971.

15- عنكبوت(29) آيهء56.

16- نساء(4) آيهء100.

17- انفال(8) آيهء72.

18- نص اول در وسائل الشيعه, ج15, ص101 (چاپ موسسهء آل البيت) آمده است. نص دوم در سنن ترمذى, ج3, ص80 و در سنن ابن داود, ج1, ص595 وارد شده است.

19- عبدالقادر عوده, همان, ص484.

20- محمدحسين طباطبائى, نظريه السياسه والحكم فى الاسلام, ص36.

21- عبدالقادر عوده, همان, ص464.

22- همان, ص463.

23- امام الحرمين, الجوينى, الارشاد, تحقيق اسعد تميم, ص358.

24- ظافرالقاسمى, نظام الحكم فى الشريعه والتاريخ الاسلامى, ج1, ص320.

25- محمدمهدى شمس الدين, همان, ص135, 418و419.

26- آيه الله منتظرى, دراسات فى ولايه الفقيه, ج1, ص

410-420.

27- فتح(48) آيات

28-29.

28- قصص(28) آيه83.

29- سيدقطب, معالم فى الطريق, ص104.

30- محمدباقر صدر, المجموعه الكامله لمولفات السيدمحمدباقر الصدر, ج13, ص99.

31- مرتضى مطهرى, الجهاد وحالاته المشروعه فى القرآن, ص

3-32.

32- الذاريات(51) آيهء56.

33- مرتضى مطهرى, همان, ص44.

34- سيد محمدحسين, فضل الله, الاسلام ومنطق القوه, ص217.

35- اين آرا و افكار به طور مبسوط در ضمن مباحث كتاب ايشان آمده است, ر.ك: ص55, 63, 74, 125, 132, 133, 135, 172, 194, 739.

36- سيد محمدحسين فضل الله, الاسلام ومنطق القوه, ص

221-224.

37- صحيح بخارى, ج4, ص5 (چاپ دارالفكر). اين حديث در صحيح مسلم, ج1, ص39 نيز وارد شده است.

38- محمدحسينى, الامام الشهيد محمدباقر الصدر, ص340.

/ 9