مقدّمه - ق‍ل‍ب‌ زم‍ی‍ن‌‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ق‍ل‍ب‌ زم‍ی‍ن‌‌ - نسخه متنی

محمد مهدی فیروزمهر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مقدّمه

{ جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ...} ; «خداوند، كعبه ـ بيت الحرام ـ را وسيله اى براى استوارى و سامان بخشيدن به كار مردم قرار داد.» (مائده : 97) افراد و اجتماعى داراى حيات انسانى هستند كه قرآن بر افكار، رفتار و كردارشان حاكم و اين كتاب الهى امام و الگوى آنها باشد:

{ ...إِنْ هُوَ إِلاّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ * لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيّاً وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكافِرِينَ} ; « (اين كتاب آسمانى) فقط ذكر و قرآن مبين است تا افرادى را كه زنده اند بيم دهد (و بر كافران اتمام حجت شود) و فرمان عذاب بر آنان مسلّم گردد.» (يس : 69 و 70) امّتى به بهترين راهِ هدايت دست يافته است كه قرآن امام وپيشواى آن باشد:

{ إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ...} ; «اين قرآن به راهى كه استوارترين راهها است هدايت مى كند.» (اسرا : 9) جوامعى از بيمارى روحى و روانى رنج نمى برند كه نسخه و دستور العمل آنان قرآن باشد:

{ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظّالِمِينَ إِلاّ خَساراً} ; «و از قرآن آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مى كنيم و ستمگران را جز خسران (و زيان) نمى افزايد.» (اسرا : 82) ملّتى از ملل دنيا و جهان اسلام پويا، مطرح و زنده و نزد صاحب قرآن معروف و شناخته شده اند كه قرآن نزد آنان مهجور و متروك نباشد:

{ وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً...} ; «و پيامبر عرضه داشت: پروردگارا! قوم من قرآن را رهاكردند». (فرقان : 30) و بالأخره افراد و گروهى از مردمان در تاريكى هاى شبهات فكرى و فرهنگى سرگردان و بى پناه نمى شوند كه چراغ هدايتشان قرآن باشد. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود:

«فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ»(1) . «هرگاه فتنه ها مانند پاره هاى شب تاريك بر شما روى آورد، بر شماباد به قرآن.» (الميزان، ج1، ص12) سالانه هزاران بلكه ميليونها انسانِ مؤمن از سراسر دنيا براى زيارت خانه خدا و انجام حج و عمره و زيارت قبور اولياى خدا رهسپار سرزمين وحى (مكه مكرّمه و مدينه منوّره) مى شوند تا شاهد بهره هاى سرشار مراسم و موسم حج ابراهيمى باشند. از زمان ابراهيم خليل(عليه السلام) تا كنون، كه بيش از چهار هزار سال مى گذرد، همواره حج و زيارت خانه خدا رايج و داير بوده است. آنچه از امور حج توسّط ابراهيم خليل(عليه السلام) پايه گذارى شده، در تاريخ، به «حج ابراهيمى» شهرت يافته كه ويژگى عمده آن عبارت است از منطبق و همسان بودن با فطرت و نياز واقعى انسان و پيراسته بودن از اوهام و خرافات كور و دست و پاگير; امّا به تدريج در كنار حجّ ابراهيمى به جاى آن، حج ديگرى پديد آمد كه نه منطبق با فطرت و نياز واقعى انسان بود و نه عارى از اوهام و خرافات. اين نوع حج در فرهنگ اسلامى، به «حج جاهلى» شهرت يافت. در اينجا مناسب است به چند نمونه از آموزه هاى حجّ جاهلى اشاره شود:

در حج جاهلى، به جاى خدا و توحيد، شرك و بت و انصاب محور بود. (حج :3 و .31) در حج جاهلى، حج گزار، لخت و عريان و با سوت و كف خانه خدا را طواف مى كرد. (اعراف : 28 ; انفال : 35) در حج جاهلى، كسانى كه محرم مى شدند، نمى بايست از در و راههاى معمول وارد خانه شوند، بلكه نقبى در پشت خانه مى زدند و از آن آمد و شد مى كردند و اين به عنوان يك كار نيك برايشان مطرح بود. (بقره : 189) در حج جاهلى، مشركانِ حج گزار پس از انجام حج، در سرزمينِ منا جمع مى شدند و به جاى ذكر خدا، به بيان آثار و مفاخر پدران خود مى پرداختند.

(بقره : 200) و...

در اينجا اين پرسش مطرح مى شود كه منشأ پيدايش اينگونه حج گزارى، چه بود؟ پاسخ قرآن كريم اين است كه چون آنها دستشان از وحى و معارف آسمانى تهى بود، به چنين حجّى روى آوردند; (بقره : 200) آنچه حجّ جاهلى را نسخ و حجّ ابراهيمى را احيا كرد، قرآن و سنتِ پيامبر(صلى الله عليه وآله) و تلاش جانشينان آن حضرت بود. امروز هم اگر در عرصه حج و ديگر عرصه هاى زندگى، از قرآن و سنت پيامبر(صلى الله عليه وآله) و رهبرى امامان معصوم(عليهم السلام) فاصله بگيريم، مانند گذشتگان، به حجّ مرده و بى روح و حجّ جاهلى مبتلا خواهيم شد; چرا كه عمل هر فرد و جامعه اى، بازتاب شاكله و شخصيت (افكار و پندار و خُلق و خوى) اوست:

{ قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ»; « (اى پيامبر) بگو: هر كس بر طبق روش و خلق و خوى خود عمل مى كند» (اسرا : 84) و از سوى ديگر، عمل پاك و طيّب، نشانه شاكله و شخصيت پاك و طيّب است و عمل پليد وخبيث، نشانه شاكله و شخصيت پليد و خبيث است:

{ وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاّ نَكِداً...} ; «سرزمين پاكيزه (و شيرين) گياهش به فرمان پروردگار مى رويد، اما سرزمين هاى بد طينت (و شوره زار) جز گياه ناچيز و بى ارزش، از آن نمى رويد» (اعراف : 58) بنا بر اين، افراد و اجتماعى كه داراى شاكله و شخصيت قرآنى (كه پاكترين و كامل ترين شاكله و شخصيت است) باشند، اعمالشان، و از جمله حجّشان، پاك و طيّب خواهد بود و به هر اندازه از قرآن فاصله بگيرند، به همان اندازه، داراى شاكله و شخصيت و به تبع آن، اعمال و رفتار پليد و خبيث خواهند شد.

تحوّل آفرينى از وجوه تشابهِ «قرآن» و «حج» است:

قرآن، نازل شد كه بناهاى فكرى و عملى فرسوده و كهنه بشرِ دور از معارف الهى را در عرصه هاى مختلف، از جمله در عرصه حج، ويران كند و به جاى آن، بناهاى فكرى و عملى كارآمد و نو بسازد و چنين كرد.

و حج، براى اين است كه حج گزار با حضور در مسجد الحرام و كنار خانه خدا و اماكن مقدس و با انجام مناسك حج، سازمان فكرى و عملى خويش را تغيير دهد و تعالى و تكامل بخشد كه از نمونه هاى تغيير و تكاملِ حاصل شده از حج، آنگونه كه قرآن(2) و روايات گفته اند، اين است كه حج گزارِ واقعى، از حج بر مى گردد، بدون اينكه گناهى بر ذمّه اش مانده باشد و حج، تنها زمانى تحوّل آفرين است كه قرآنى باشد و حجّ قرآنى جز در سايه انس و الفت با قرآن حاصل نمى شود و انس و الفت با قرآن، ارتباط مستقيم و مكرر با اين كتاب نورانى است و از شروط ارتباط مستقيم با قرآن، دانستنِ زبان آن است كه اين شرط براى بسيارى از علاقه مندان به قرآن حاصل نيست; و لذا لازم است معارف قرآن در موضوعات مختلف; از جمله موضوع حج و امور مربوط به آن، به نحو شايسته تدوين شود و در اختيار عموم قرار گيرد و اين نوشته با تمام نقصى كه دارد، تلاشى است در اين راستا.

تذكر چند نكته:

1. در اين نوشته تلاش شده است، تمام معارف قرآنى، كه در ارتباط با شش موضوعِ «كعبه»، «مسجد الحرام»، «مكه»، «حرم»، «حج» و «عمره»(3) است، يك جا گردآورى و طبقه بندى شود و براى آسانتر دست يافتن به مطالب، موضوعاتِ آن ـ جز مناسك حج كه به ترتيب واقعى، از احرام تا طواف نساء آمده ـ طبق نظام الفبايى تنظيم گرديده است.

2. افزون بر آنچه كه از صريح و ظاهر آيات مربوط به شش موضوع پيشگفته استفاده شده، برخى احتمالات تفسيرى نيز همراه با توضيح و ذكر منابع، منعكس گرديده است.

3. از روايات مربوط به معارف حج، تنها رواياتى مورد استفاده قرار گرفته است كه در تفسير آيات مربوط به شش موضوع بالا وارد شده و در آنها به نحوى به آيات مورد نظر، استشهاد و يا اشاره گرديده است.

4. براى اينكه استفاده از اين مجموعه براى همگان ميسور باشد، در موارد لازم، چگونگى استفاده مطلب از آيه مورد نظر، توضيح داده شده است.

5. در اين نوشته، از تفسير گرانسنگ «راهنما» بهره بسيار برده ايم. در برخى موارد متن و توضيح، عيناً از آن تفسير آمده و گاهى مطلب با اندكى تغيير و اصلاح، منتقل شده است.

/ 30