واژه «جدل» و «مجادله» در قرآن كريم - پ‍اس‍خ‍ی‌ ب‍ه‌ ت‍ف‍س‍ی‍ر م‍ح‍رف‌ م‍ف‍ه‍وم‌ ج‍دال‌ در ح‍ج نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پ‍اس‍خ‍ی‌ ب‍ه‌ ت‍ف‍س‍ی‍ر م‍ح‍رف‌ م‍ف‍ه‍وم‌ ج‍دال‌ در ح‍ج - نسخه متنی

سیدمحمدباقر حجتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

واژه «جدل» و «مجادله» در قرآن كريم

كلمه «جدل» در دو مورد، و مشتقاتي از باب «مجادله» در بيست و سه مورد، و كلمه «جدال» در دو مورد از قرآن كريم به كار رفته است.

اما قبل از آنكه به بحث و بررسي مفهومي كه در اين موارد در مدّ نظر ميباشد بپردازيم لازم است يادآور شويم كه اصطلاح جدل ـ علاوه بر آنكه در منطق عبارت از قياسي است كه از مشهورات و مسلمات فراهم ميآيد ـ در اصطلاح دانشمندان علوم قرآني و تفسير به معناي استدلال و قياس برهاني نيز استعمال شده است.

به عنوان نمونه: جلال الدين سيوطي در كتاب خود (در نوع شصت و هشت)، بابي تحت عنوان «في جدل القرآن» گشوده است كه منظور او از «جدل» عبارت از مفهومي است وسيع كه شامل قياس جدلي و نيز قياس برهاني در اصطلاح منطقيين ميگردد.

وي يادآور ميشود كه نجم الدين طُوفّي (م 716) كتاب مستقلي در جدلِ قرآن كريم تصنيف كرده است، آنگاه مينويسد:

«قال العلماء: قد اشتمل القرآن العظيم علي جميع انواع البراهين والادلّه، و ما مِنْ برهان و دلالة و تقسيم و تحذير ـ يُبني مِن كليات المعلومات العقلية و السمعية ـ الا و كتاب الله قد نطق به»7.

بديهي است در محتواي چنين اصطلاحي، مفاهيم ديگرِ جدل ـ كه عبارت از مغالطه و سفسطه است ـ در مد نظر نيست، بلكه عبارت از به كار گرفتنِ قياسي است كه خصم را به حق و حقيقت و صلاحِ حال و مآلِ او رهنمون است.

بنابراين نميتوان گفت: هرگونه جَدَل و مجادلهاي به مفهوم خصومت و سرسختي بيجا و نكوهيده ميباشد. و حتي در قرآن كريم ـ كه مشتقاتي از اين واژه در موارد مختلفي از آن، مورد استفاده قرار گرفته ـ همه جا به معناي خصومت و ستيز بيجا و مذموم نيست.

اصولاً جَدَل و مجادله در قرآن كريم به مفهوم استدلال به كار رفته كه در پارهاي از موارد به معناي استدلال غلط و بياساس و آميخته به خصومت، و در پارهاي از موارد ديگر به معناي استدلال صحيح و منطقي و داراي اساس عقلائي و توأم با انس و محبت استعمال شده است.

بطور كلي، آن جَدَل و مجادلهاي كه در قرآن كريم از آن نهي و يا نكوهش شده، عبارت از لجاج و ستيز و استدلال سفسطي و دستخوش مغالطه در جهت اثبات امري است كه باطل و عاري از واقعيت ميباشد.

در هيچ موردي از قرآن كريم، جدال و استدلالي كه هدف آن اثبات حق است ـ نه تنها از آن نهي نشده است ـ بلكه همه مسلمين موظف شدهاند كه دست اندركار چنين جدال و مجادلهاي گردند; چنانكه اين نكته را در بحث و تفسير آيه مورد نظر بازگو خواهيم كرد:

تفسير آيه 197 سوره بقره خداوند متعال ميفرمايد:

«الحج اشهرٌ معلومات فمن فرض فيهن فلا رَفَثَ و لافسوق و لاجِدال في الحج و ما تفعلوا من خير يَعْلَمْهُ الله، و تزودوا فان خيرالزاد التقوي واتقون يا اولي الالباب».

مواسم و ايّامي كه مراسم حج بايد در آن اَيّام انجام گيرد عبارت از ماه هايي است كه در شريعت مقدس اسلام كاملاً معلوم و مشخص شده است. و فقط ميتوان آن را در طول سال يكبار انجام داد، بر خلافِ عمره كه ممكن است شرعاً در طول يك سال، چند و يا چندين بار برگزار گردد.

ماه هايي كه ميتوان مناسك حج را در آنها به جاي آورد ـ از نظر شيعه ـ عبارتنداز: شوال، ذوالقعده، ده روز از ذوالحجه و يا تمامي ايام آن;8 چنانكه اهل سنت نيز ايام برگزار كردن حج را عبارت از شوال و ذوالقعده و پارهاي از روزهاي ذوالحجة ميدانند كه گروهي آن را در ده روزِ همين ماه مشخص كردهاند.9 بنابراين جلو انداختنِ انجام مناسكِ حج از اين ماه ها و يا تعويق آن از اين ماه ها جايز نيست، چنانكه «نَسَأة» ـ يعني مردمي كه قرآن كريم در باره آنها ميگويد «انّما النَّسيء زيادة في الكفر...»10 ـ بدينگونه تقديم و تأخيرِ حج را روا ميداشتند.

كسي كه در اين ماه ها حج را بر خويشتن واجب گرداند ـ يعني در اين ماه ها به حج مُحْرِم گردد و يا بر حسب نظريه شيعه حتي به عمره تمتع مُحْرِم شود ـ نبايد به دنبال تمايلات جنسي رفته و عمل زناشويي ويا ساير هوس هاي شهواني را اِعْمال كند: (لا رفث). و نبايد دروغ بگويد، و يا بايد زبان خود را از دشنام و بدگوئي به مؤمن حفظ كند; چون رسول اكرم ـ صلياللهعليه وآله وسلم ـ فرمود:

«سباب المؤمِن فسوقٌ وقتاله كفرٌ»11 :

«دشنام گفتن به مؤمن، خروج از طاعت خدا و جرمي سنگين است، و كشتنِ او مساوي با كفر ميباشد».

بعضي گفتهاند: مراد از «فسوق» عبارت از هرگونه معاصي است و بعضي آن را عبارت از «تنابز به القاب» و يا كذب ميدانند.12 «ولاجدال»: نبايد در حج مجادله كرد.

هر كار نيكي كه انجام ميدهد، خداي متعال بدان آگاه است و چون عادل ميباشد در برابر آن، پاداش نيكي به شما خواهد داد، و به هنگام حج با خود توشه برداريد و بارِ سرِ ديگران نباشيد، و يا اينكه از رهگذر اعمال صالحه توشه آخرت براي خويشتن فراهم آوريد كه بهترين توشه، عبارت از تقوا است.

اي انسان هاي بِخْرَد، در برابر اوامر و نواهي من راهِ پرهيزكاري را در پيش گيريد.

اين بود خلاصهاي از تفسير آيه مذكور.

امّا آنچه ما درصدد بحث و بررسي آن هستيم و ميخواهيم دقيقاً از آن كاوش و تحليلي به عمل آوريم، موضوع نهي از جدال در حج ميباشد كه در اين آيه جلب نظر ميكند. عدهاي از افراد سطحي تحت تأثير عالمنماياني تهي از دانش، و زاهدنماياني بيبهره از زهد، و فقيهاني دستآموزِ تِز ابرقدرت ها و گوش به آواز توصيه دولتمردانِ استعمارزده ـ اين گفتار الهي را دستاويزي براي انتقادِ مسلميني قرار دادند كه در موسم حج ميخواهند شياطين جن و انس را مورد لعن و نفرين قرار دهند و به تكليف خود براي هشدار دادن به مردم و رسالت اسلامي خويش عمل كنند.

/ 9