مسجده: - استطاعت چیست و مستطیع کیست؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

استطاعت چیست و مستطیع کیست؟ - نسخه متنی

بعثه مقام معظم رهبری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بيندازند، و در روزهاى يازدهم و دوازدهم نيز به هر يك از سه جمره هفت سنگ بزنند.

نوشته اند در اينجا بود كه آدم شيطان را كه در پىوى مى رفت، با افكندن سنگ ريزه از خود راند. نيز گفته اند چون ابراهيم(عليه السلام) آماده قربانى كردن اسماعيلشد، شيطان كوشيد تا آن دو و هاجر را وسوسه كند و از اين كار باز دارد و آنان در سه جا با افكندن سنگ ريزه شيطان را راندند.

گفته هاى ديگر نيز هست كه به خاطر اختصار نمى آوريم.

مسجده:

در داخل شهر مكه و اطراف آن مسجدهاست كه قدمت تاريخى و شهرت اسلامى دارد; چون «مسجد خيف»، «مسجد نَمِرَه»، «مسجد جِن» و «مسجد تَنْعيم».

مسجد خَيف

«خيف» در لغت سراشيبى در كوه است تا بستررودخانه و گويند آن سراشيبى را كه هم اكنون مسجد خيفدر آنجاست خيف نامند. چون اين كلمه به معنى اختلاف است و آن قسمت كه خيف نام دارد نه در بلندىاست و نه پستى و مخالف اين هر دو است آن را خيفگفته اند. اين خيف كه در منا است بنام خيف بنى كنانهموسوم است و جز اين مكان جايهاى ديگرى نيز به نامخيف معروف است. نام مسجد خيف در دعاى مشهورسمات كه در عصر جمعه خوانده مى شود آمده است.مسجد خيف در سمت جنوبى و بر جانب چپِ كسى كهاز سوى عرفات آيد واقع است.

تا چندى پيش مسجدخيف جايگاه حاجيان مغرب اسلامى بود. و به سنت ديرين در آنجا سكونت مى كردند، و گذشته از كار پخت و پز، حرمت مسجد رانيز با ملوث ساختن آن در هم مى شكستند. اين مسجد در تاريخ اسلام شهرتى بسزا دارد. و گويند رسول اكرم در حجة الوداع خيمه خود را در اين مكان زده است. ودر جايى كه محراب مسجد است پنج نماز را از نماز ظهر تا نماز صبح ادا كرده است.


معتمد عباسى به سال 256 آن را تعمير كرد و وزير، محمد ابن على اصفهانى به سال 559 و احمد بن عمر معروف به ابن مرجانى به سال 720 و قايتباى به سال 874 و سلطان محمد قزلويه سال 1072 و سليمان آغا از جانب سلطان محمد به سال 1092 هر يك تعميراتى در آن انجام دادند در چند سال اخير بناى قديمى را ويران كرده و بجاى آن مسجدى زيبا با گنجايشى وسيع ساخته اند(68).

مسجد نَمره:

مسجدى است بزرگ در ابتداى عرفات، نزديك جبلُ الرَّحْمَه كه آن را مسجد عُرَنَه و مسجد عرفه و جامع ابراهيم نيز نامند. مسجدى بزرگ است و بر گرداگرد آن رواق هاست. اين مسجد نيز از مسجدهاى تاريخى است كه آثار بناى اميران و پادشاهان ترك و مصر در آن ديده مى شود. مشهور است كه رسول الله نماز ظهر و عصر را به جمع، در اين مسجد خوانده است.




مسجد جن:

اين مسجد نزديك «مِعْلاة» است. گويند سبب نام يافتن اين مسجد به مسجد جن از آنجاست كه سوره مبارك جن در اين مكان بر پيغمبر نازل شد.

مسجد تنعيم:

اين مسجد نزديك ترين مسجدها به حدود حرم است. غالباً براى عمره مفرده در اين مسجد مُحرِم مى شوند. جزاين مسجدها مكانهاى مقدس ديگر نيز در داخل و خارج مكه وجود دارد.

مدينه منوّره:

مدينه. مدينة الرَّسول، طَيِّبَه، هجرتگاه پيغمبر.مركز تأسيس حكومت اسلامى و نامبردارترينشهرهاى اسلامى پس از مكه معظمه، در عربستان استكه در پانصد كيلومترى شمال شرقى مكه قرار دارد.ارتفاع آن از سطح دريا 916 متر. طول جغرافيايى آن39 درجه و پنجاه و پنج دقيقه و عرض آن 24 درجهو 15 دقيقه است. اين شهر در دشتى وسيع و ريگ زارساخته شده است و به خاطر داشتن قنات ها و كاريزهو خرمابنان فراوان، هوايى گرم و مرطوبدارد. تابستان ها از نزديك ظهر تا پسين، هوا به شدتگرم مى شود، چنانكه در تابستان درجه گرما به 48 ت50 درجه سانتى گراد بالاى صفر مى رسد. ولى در زمستانهروز 10 درجه بالاى صفر و شب ها تا به صفر و گاهى به زير صفر مى رسد.(69)

با افزايش جمعيت و تأسيس ساختمان هاى چند طبقه، بتدريج درختان خرما از ميان مى رود و امروز جز نخلستانهايى اندك در آن بر جاى نمانده.

تاريخ مدينه:

شهرت اين شهر به خاطر هجرت پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله)بدانجاست، اما شهر خود تاريخى طولانى دارد. چنانكه نوشتيم، نام پيشين آن يثرب است و بعضى تاريخ نويسان احتمال داده اند حدود قرن دوم پيش ازميلاد مسيح مردمى از نژاد مصر قديم اين شهر را در دست داشته اند و بدين جهت واژه يثرب را لغتى قبطى گرفته اند.(70)

آنچه از نتيجه پژوهشهاى دانشمندان اخير بدست آمده است اين كه: در سده چهارم ميلادى پس از بهم خوردن وضع سياسى و اقتصادى جنوب عربستان، گروهى از مهاجران آن منطقه به يثرب آمدند و چون وضع طبيعى زمين را مناسب ديدند در آنجا سكونت كردند، اينان از نژاد قحطانى بودند كه بعدها نام يمانى و نامهاى ديگر بخود گرفتند.

چنانكه دسته اى هم از مهاجران يهودى در داخل شهر و دهكده هاى مجاور آن سكونت كردند. احتمال مى دهند هجرت كوچ كنندگان يهودى پس از ويرانى اورشليم به دست بخت نصر بوده است.

بهر حال آنچه مدينه را در تاريخ اسلام و جهان مشهور ساخت هجرت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) بدانجا بود. پيغمبر در ماه سپتامبر سال ششصد و بيست و دو ميلادى كه مصادف با ربيع الاول بود بدين شهر درآمد. و اين هجرت مبدأ تاريخ مسلمانان گشت، ليكن آغاز سال را از محرم گرفتند.

گروهى از مسلمانان شهر مكه پيش از پيغمبر و پساز هجرت او، شهر خود را ترك گفتند و بتدريج بهمدينه آمدند. در قرآن و سنت پيغمبر و عرف مسلمانانمردم شهر مدينه «انصار» و مسلمانان مكه «مهاجران» لقب گرفتند.

رسول الله(صلى الله عليه وآله) در ماههاى نخستينِ هجرت، ميان دو گروه عقد برادرى بست و هر يك تن از عرب هاى قحطانى با تنى از عرب هاى عدنانى برادر گشت و بدين ترتيب آن هم چشمى و يا برترى جويى كه از صدها سال پيش، ميان دو دسته شمالى و جنوبى پديد آمده بود برطرف گرديد.

قرآن كريم فرمايد: و به ياد آوريد نعمت هاى خدا را بر خويش كه دشمن بوديد و خدا ميان دلهاى شما سازگارى داد و به نعمت او برادر يكديگر گشتيد.(71)

پيمان نامه مدينه كه بايد آن را كاملترين و جامع ترين اعلاميه حقوق انسانى خواند در اين شهر و به فاصله كمتر از يك سال از هجرت نوشته شد. پس از آن مدينه مركز حكومت اسلامى گرديد. پس از رحلت پيغمبر تا سال سى و پنجم هجرى سه خليفه اين شهر را مقر حكومت خود قرار دادند.

هر چند ازآن پس مركز خلافت به كوفه و سپس به دمشق و بغداد منتقل شد اما مدينه موقعيت معنوى خود را تا سده چهارم هجرى همچنان نگاهداشت و جايگاه علم و ادب و موطن بسيارى از علما، فقها و صالحان بود.

وضع شهر مدينه در عهد پيامبر خدا و ابوبكر و عمر از جهت عمران و آبادانى تغييرى چندان نيافت. نخستين بار عثمان بود كه براى خود خانه اى از سنگ و گچ ساخت كه درهاى آن از چوب كاج بود.

در سال چهل و يكم هجرت كه معاويه خود را خليفه مسلمانان خواند، براى اين كه بزرگان مهاجر را همراه داشته باشد و نيز از آن جهت كه گروهى از خاندان او در اين شهر بسر مى بردند از بذل مال به آنان دريغ نكرد. اين روش در تمام دوران حكومت اموى ادامه داشت و در نتيجه مدينه از جهت عمران و آبادى پيشرفتى بزرگ كرد. اما به موازاتبرخوردارى اين بزرگان از مال و آسايش، فساد اخلاق نيز در ميان آنان رواج يافت; چنان كه هنوز سده نخستين هجرت پاياننيافته بود كه مدينه مركز مهم تربيت موسيقى دانان ـ زن يا مرد ـ و صدور آنان به ديگر شهرها گرديد و خانه هايى در اين شهر برپا شد كه جايگاه عياشان و خوشگذرانان بود.(72)

كشتار دسته جمعى مردم به سال شصت و سوم هجرى كه به امر يزيد بن معاويه به دست مسلم بن عُقْبه صورت گرفت و به نام «وقعه حَرّه»(73) معروف شده، يكى از برگ هاى سياه تاريخ حكومت امويان است و مى توان قسمتى از تباهى عمومى و فساد اخلاق مردم مدينه را در سالهاى بعد معلول اين فاجعه دانست. پس از انتقال مقر خلافت از دمشق به بغداد (دوره عباسيان) خلفاى اين خاندان توجه چندانى به اين شهر نكردند.

/ 14