آينده حركت اسلامي - آیت الله فضل الله و پرسش هایی در باره کتاب تأملات اسلامیة حول المرأة نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آیت الله فضل الله و پرسش هایی در باره کتاب تأملات اسلامیة حول المرأة - نسخه متنی

سید محمد حسین فضل الله؛ ترجمه: سیدمهدی علیزاده موسوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آينده حركت اسلامي

آيا حركت اسلامي حزب فردا شمرده مي شود؟ و آيا مي تواند نيازها و مشكلات جوامع اسلامي را برآورده سازد؟

پيش از آنكه به بررسي اصطلاح حركت اسلامي بپردازيم، بايد به نكته اي توجه كنيم و آن اينكه اسلام، با تكيه به قواي فكري كه بر بنيانهاي عقيده استوار است و با نيروي تشريعي خود، كه بر انبوه معارف فقهي بنا شده است، مي تواند حيات، حركت و نيروي خود را، تا ابد حفظ كند و اين امر، سبب مي شود كه با خود بيانديشيم اسلام، به خودي خود، داراي ويژگي خاصي است كه او را در برابر زوال و نابودي، بيمه كرده است. بايد توجه داشته باشيم كه كشف حكم اسلامي در مورد واقعيتي، به معناي ايده كلي اسلام نسبت به آن واقعيت نيست؛ زيرا مردم چه در قالب افراد و چه در قالب جوامع اسلامي تنها بخشي از احكام اسلام را در زندگي شان به كار مي گيرند. به همين سبب تصور مي كنم كه حركت آينده اسلام، امتداد حركت گذشته و حال آن است.

اما هنگامي كه از اصطلاح «حركت اسلامي» سخن مي گوييم، حركتي كه بر مبناي آزادي حركت، بر اساس واقع و با توجه به موازين اسلامي در صحنه هاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي است؛ به نظر من عناوين عمده اي را كه اسلام، براي زندگي بيان مي كند، همان مسايل اوليه حيات هستند.

به عنوان نمونه، هنگامي كه به اين آيه كه فلسفه حركت اديان الهي است، مي نگريم: «لَقَد اَرْسَلْنا رُسُلَنا بالبَيِّناتِ و اَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ و الميزانَ لِيَقوُمَ النّاسُ بِالقِسطِ»(1)

«ما پيامبران خود را با نشانه ها و معجزات فرستاديم و برايشان كتاب و ميزان [عدل[ نازل كرديم، تا مردم به راستي و عدالت گرايند.» به سادگي درمي يابيم كه قسط همان «عدالت» است. اين آيه به صراحت اعلام مي دارد: حركت تمامي اديان، همان برپايي عدالت بوده است و هنگامي كه اسلام، عدالت را به عنوان اساس حركت فكري و فقهي خود مي شمارد، در حقيقت حركت حيات را در دامان عدالت تصور كرده است؛ چرا كه عدالت رابطه انسان را با خود، خداوند و همنوعانش متعادل مي كند. و همچنين است؛ هنگامي كه به مفهوم «آزادگي» بنگريم. در نگرش اسلام، انسان در خواسته هاي خود و در برابر سايرين «آزاد» است. حضرت علي(ع) مي فرمايد: «لا تَكُنْ عبد غَيرك وَ قَد خَلَقَكَ اللّه ُ حرّا»(2)

«بنده ديگران مباش، چرا كه خداوند تو را آزاد آفريده است.»

مسايل فرهنگي نقش بسيار مهمي در ايجاد انگيزه براي فعاليتهاي سياسي و اجتماعي دارد.

مفهوم اين سخن اين است كه حريت و آزادگي، جزو ذات انسان است. بنابراين انسان، نبايد از اين مقام تنزّل كند. در پرتو اين اصل، ديگران نيز حق ندارند انساني را تحت تسلط خود، درآورند. همواره ما تأكيد كرده ايم كه اسلام مي گويد: اي انسان! تو تنها بنده خدايي و در برابر تمامي جهان آزاده اي! بنابراين تمامي آنچه انسان پيرامون آزادي فكر در امور سياسي و اجتماعي و برپايي عدالت مي گويد، در پرتو اين دو اصل اساسي [عدالت و آزادي[ قرار دارند.

از اين رو من معتقدم هنگامي كه حركت اسلامي از آزادي انسان و حكمفرمايي عدالت، در حركت انسان به سوي حقايق سخن مي گويد، از نيازهاي ضروري حيات حكايت مي كند و هيچ عاملي نمي تواند در اين اصول تغيير و دگرگوني به وجود آورد. البته در اين ميان بايد توجه داشت كه در هر حركتي، خواه اسلامي و يا غير اسلامي، نمي توان تنها مسايل كلي را در نظر گرفت، بلكه بايد زمينه هاي پياده شدن اين ارزشها در زندگي مردم نيز ارائه شود و سپس به صورت دقيق و كاملي پياده شوند، تا در قالبهاي غلط قرار نگيرند و به گونه اي نادرست تفسير نشوند.

من تصور مي كنم ما نيز همانند حركت اسلامي بايد حقايق را در نظر داشته باشيم به گونه اي كه واقعيت را انگيزه تحرك اسلام، قرار دهيم. به نظر من مسايل فرهنگي نقش بسيار مهمي در ايجاد انگيزه براي فعاليتهاي سياسي و اجتماعي دارد. از اين رو مسايل فرهنگي از مسايل حياتي هستند و به همين سبب موفقيت ما هنگامي تضمين مي شود كه سخنان مردم را بشنويم و با مخالفان خود، به گونه اي صحيح برخورد كنيم و آمادگي بحث پيرامون اختلافات را داشته باشيم. همچنين طبيعي است كه اگر بخواهيم در حركت سياسي خود متمركز و پيروزمندانه عمل كنيم، بايد به نقاط مثبت ساير انديشه ها نيز اعتراف كنيم و نظرات مخالف را ناديده نگيريم، چرا كه ناديده گرفتن آراء ديگران، حركت ما به سوي حقيقت را، به حركتي مخرب تبديل خواهد كرد و پرخاشگري و ستم را در جامعه حاكم مي كند و در پي آن، زندگي نمي تواند روند حقيقي خود را بيابد.

به عقيده من، انديشه والايي كه بر مبناي احترام به نظرات ديگران استوار است و ابراز تمامي مسايلي كه مي تواند راهگشاي ديگران باشد، تنها راهي است كه حركت اسلامي مي تواند در جهت آگاهي مردم در آن ريشه بدواند. بويژه اكنون كه حقيقتي را مي دانيم و آن اينكه تبليغات وابسته به استكبار جهاني در تلاش است كه حركت اسلامي را در انظار جهانيان، وارونه جلوه دهد. در اين راستا، استكبار، با بزرگ كردن برخي مسايل اسلامي كه هنوز جامعه آمادگي پذيرش آنها را ندارد و يا روشهاي متنوع ديگر استفاده مي كند.

/ 6