اصطلاح «تشريح» در عصر ما يعني جدا ساختن اجزاي بدن كسي پس از مرگش براي بررسي ميزان تأثير بيماري ها و هدف هاي ديگر. در اين نوشتار، تشريح اجساد كفّار و مسلمانان را در دو فصل جداگانه پي مي گيريم.
فصل نخست: تشريح اجساد كفّار
تشريح بدن كافر حربي (كافر غير ذمّي) بدون اشكال، جايز است؛ زيرا كافر حربي در حيات و مرگ حرمتي ندارد و تشريح بدن كافر حربي براي اصل حرب اولويّت ندارد.اما تشريح بدن كافر ذمّي يا معاهد در دو صورت حرام است:1. درعقد ذمّه يا معاهده احترام اجساد آنها شرط شده باشد.2. عقد ذمه مبتني بر احترام بدن هاي آنها انجام گرفته باشد به گونه اي كه گويا چنين شرطي در ضمن عقد ذكر شده است.در غير اين دو صورت نيز ادعا شده كه تشريح كافر ذمّي حرام است؛ به دليل اطلاق پاره اي از روايات، همچون صحيحؤ جميل كه درآن از امام صادق(ع) آمده :قطع رأس الميت أشدّ من قطع رأس الحيّ1؛حرمت بريدن سرميت از بريدن سرانسان زنده شديدتر است.درصحيحؤ عبداللّه بن سنان آمده است؛ امام صادق(ع) دربارؤ مردي كه سرميّتي را قطع كرده بود فرمود:عليه الديّة؛ لأنّ حرمته ميّتا كحرمته و هوحيّ2؛براو ديه است؛ زيرا حرمت آن شخص پس از مرگ، عين حرمت او درحال حيات است.پاره اي روايات ديگر از اين دست نيز وارد شده است.تقريب استدلال: مقتضاي اطلاق اين روايات آن است كه درحرمت بريدن اعضاي بدن ميّت و ضرورت احترام او پس از مرگ، بين مسلمان و كافر تفاوتي وجود ندارد.اين استدلال قابل مناقشه است؛ چرا كه به نظر مي رسد روايات مزبور از مثل كافر ذمّي انصراف داشته باشد؛ زيرا تعيين ديؤ بريدن سرميّت در برخي از روايات، دلالت برآن دارد كه مقصود از مطلق ميّت دراين روايات، ميّت مسلمان بوده و شامل غير مسلمان نمي شود.
پيداست وقتي در برخي روايات براي بريدن سرميّت صد دينار به عنوان ديه تعيين شده باشد، با ديؤ قطع سركافر ذمّي سازگار نيست؛ چرا كه ديؤ بريدن سر كافر ذمّي درحال حيات هشت صد درهم(برابر با هشتاد دينار) است چگونه ممكن است اين ديه پس از مرگ از زمان حيات بيشتر باشد؟ بنابراين ياد كردن صد دينار دربرخي از روايات به عنوان ديؤ بريدن سر، بهترين گواه است كه مقصود از ميّت در روايات مورد بحث، ميّت مسلمان است.ازجمله رواياتي كه صد دينار را ديؤ قطع سرميّت اعلام كرده، روايت حسين بن خالد است. دراين روايت در بارؤ مردي كه سرميّتي را بريده بود، از امام(ع) سوءال شد و امام(ع) فرمود:إنّ اللّه حرّم منه ميّتا كما حرّم منه حيّا و أن ّديته دية الجنين في بطن أمّه قبل أن تلج فيه الروح و ذلك مأة دينار؛3خداوند بريدن اعضاي آن شخص را همان گونه كه درحال حيات حرام دانسته، پس از مرگ نيز حرام اعلام كرده است. ديؤ بريدن سرآن ميّت برابر با ديؤ كشتن جنين درشكم مادر پيش از دميدن روح است؛ يعني صد دينار.اين روايت گواهي مي دهد كه مقصود از ميّت، ميّت مسلمان است و مراد از ديه ـ كه در صحيحؤ عبداللّه بن سنان با عبارت «عليه الدية» آمده ـ همين ديؤ شناخته شده [يعني صد دينار] است. حتّي اگر دست از ادعاي انصراف شسته و اطلاق روايات مورد بحث را بپذيريم، از باب جمع بين آنها و رواياتي كه ايمان و اسلام را به عنوان شرط حرمت و احترام ذكر كرده، مي بايست مطلق ميّت را در روايات مزبور به ميّت مسلمان و موءمن مقيّد سازيم.