بله، اگر در مسألؤ مورد بحث، جسد ميّت مدت زماني به حال خود بماند و در اثرگذشت زمان از هم پاشيده و مالي كه فرو داده ظاهر گردد، ظاهرا چنين است كه جزء اموال ما ترك او به شمار خواهد رفت؛ زيرا مالي كه زوال يافته، ولي پس از مدتي ظاهر شود، عرفا بسان مالي است كه از روز نخست زايل نشده باشد. بنابراين آن دسته از ورّاث كه درحال ظهور اين مال، موجود باشند، آن را به ارث خواهند برد.
از آنچه گفته شد، حكم اين مسأله نيز به دست مي آيد كه هرگاه شخصي مورد عمل جرّاحي قرار گيرد و بيماري او به گونه اي باشد كه پزشك به ناچار مقداري از فلزّات گران بها را ميان برخي از اعضاي بدنش قرار داده است و آن گاه اين شخص از دنيا برود، ورثه نسبت به اين فلز گران بها كه ميان بدن ميّت است، حقّي نخواهند داشت؛ زيرا قراردادن آن فلزّ در بدن، به منزلؤ تلف شدن آن است؛ زيرا تا زماني كه اين فلز در بدني قرار داشته باشد كه تشريح آن حرام است، برآن عنوان «ما ترك» صدق نمي كند.
به هرروي از مرحوم علامؤ حلّي شگفت است كه در اين مسأله معتقد است مال با بلعيدن از بين رفته است؛ امّا در مسألؤ پيشين [كه شخصي مال شخصي ديگر را فرو داده است[ بلعيدن را مستلزم تلف ندانسته است؛ درحالي كه بين دو مسأله از اين جهت تفاوتي وجود ندارد، زيرا اگر بلعيدن مال به منزلؤ تلف ساختن آن باشد چه مال بلعيده شده، مال ديگري باشد يا مال خود شخص تفاوتي نمي كند و اگر بلعيدن، تلف مال به حساب نيايد، درهر دو مسأله چنين خواهد بود.
چند تنبيه:
تنبيه نخست: از ظاهر گفتار فقها به دست مي آيد كه تشريح بدن ميّت مسلمان ديه دارد و ديؤ آن برابر ديه اي است كه براي اسقاط جنين پيش از دميدن روح درآن اعلام شده است صاحب جواهر مي گويد:
برابر فتواي مشهور ميان فقها ديؤ بريدن سرميّت مسلمان آزاد صد دينار است؛ بلكه از كتاب هاي خلاف، انتصار، غنيه، اجماع براين حكم نقل شده است.
47دليل بر اثبات ديه، موثقؤ عبداللّه بن سنان از امام صادق(ع) است، كه درآن امام(ع) در بارؤ مردي كه سرميّتي را بريده بود فرمود:
عليه الدية، لأنّ حرمته ميّتا كحرمته و هو حيّ؛
48ديه براو واجب است؛ زيرا حرمت شخص مسلماني كه سرش بريده شده است، پس از مرگ بسان حرمت او درحال حيات است.
اما دليل برمقدار ديؤ تشريح ميّت (صد دينار) روايت حسين بن خالد است كه صاحب جواهر از آن به «حسن» ياد كرده و فقها بدان عمل كرده اند. محمد بن يعقوب از عليّ بن ابراهيم و او از پدرش از محمدبن حفص از حسين بن خالد از امام موسي بن جعفر(ع) روايت مي كند:
از امام صادق(ع) دربارؤ مردي كه سرميّتي را بريده بود سوءال شد؛ فرمود: خداوند هرآنچه را از اين شخص در حال حيات حرام دانسته، پس از مرگ نيز حرام اعلام كرده است. پس هركس نسبت به بدن ميّت كاري انجام دهد كه اگر آن كار را با بدن شخصي زنده انجام مي داد باعث مرگ او مي شد، ديه براو واجب است.
حسين بن خالد گويد:
از امام كاظم(ع) درمورد صحّت اين روايت پرسيدم. امام فرمود:
امام صادق(ع) راست فرمود. رسول خدا(ص) نيز چنين فرموده است.
عرض كردم، پس هركس سرميّتي را قطع كند يا شكم اورا بشكافد يا با بدن ميّت كاري انجام دهد كه نظير آن كار باعث مرگ انسان زنده مي شود، آيا ديؤ كامل قتل نفس به عهدؤ او مي آيد؟ فرمود: نه. ليكن ديه اي كه برعهدؤ اوست ديؤ قتل جنيني است كه پيش از دميدن روح در شكم مادرش كشته شود و آن ديه صد دينار است و اين ديه به ورثؤ ميّت مي رسد [درحالي كه] ديؤ شخص زنده به خود او مي رسد نه به ورثه.
49برقي اين روايت را در كتاب محاسن از پدرش از اسماعيل بن مهران از حسين بن خالد نقل كرده است.
از ظاهر كتاب جامع الرواة به دست مي آيد كه مقصود از حسين بن خالد همان صيرفي است.50 دراين صورت طريق برقي در محاسن موثّق خواهد بود. مرحوم شيخ طوسي نيز همين روايت را با سند خود از علي بن ابراهيم با همين سلسله راويان آورده است؛ چنان كه روايت مزبور را به سند خود از محمدبن علي بن محبوب از محمد بن حسين از محمد بن اشيم از حسين بن خالد نقل كرده است.