بدون اشكال اجماعي است كه هتك و اهانت مسلمان درحال حيات و پس از مرگ حرام است. دليل مدعا افزون بر اطلاق اخبار متضافر برحرمت اهانت موءمن12، روايات مستفيضي است كه در احترام ميّت مسلمان وارد شده است. اين روايات بدين شرح است:
1. صحيحؤ عبداللّه بن سنان كه به استناد آن امام صادق(ع) دربارؤ مردي كه سرميّتي را قطع كرده بود فرمود:
عليه الدية؛ لأنّ حرمته ميّتا كحرمته و هو حيّ؛13براو ديه واجب است؛ زيرا حرمت ميّت بسان حرمت او در حال حيات است.درمعناي «حرمت» در مصباح المنير آمده است:حرمت به ضمّ، چيزي است كه هتك آن جايز نباشد و حرمت... اسم مصدر احترام است چنان كه «فرقت» اسم مصدر افتراق مي باشد.14اين واژه گاه بر حرام اطلاق مي شود. اما روايات آتي گواه آن است كه مقصود از حرمت دراين روايت معناي نخست [احترام] است؛ زيرا حرمت دراين روايات به ميّت اضافه شده و پيداست كه مقصود از آن احترام است. بنابراين چنين ادعايي مردود است كه ضمير در عبارت «لأنّ حرمته» به سرميّت بازمي گردد و معناي روايت اين است كه بريدن سر همان گونه كه پيش از مرگ حرام بوده، پس از مرگ نيز حرام است و از اين روايت استفاده نمي شود كه احترام ميّت بسان احترام او در حال حيات[لازم] است.
2. در روايت علاءبن سيّابه آمده است:
از امام صادق(ع) سوءال شد: مردي درچاهي كه از زمين بيرون زده (درنسخؤ ديگر«محرج» آمده كه به معناي چاه تنگ است) افتاده و مرده است و بيرون كشيدن او از چاه ممكن نيست. آيا مي توان از آن چاه وضو گرفت؟امام(ع) فرمود: وضو ساختن از آن چاه روا نيست. بايد آن چاه را رها و قبرش كنند؛ ولي اگر بيرون كشيدن او ممكن باشد، بيرون آورند و غسل دهند و دفن كنند.15پيامبر اسلام(ص) فرمود: حرمت [مرد] مسلمان پس از مرگ بسان حرمت او درحال حيات است.
3. درصحيحؤ صفوان، امام صادق(ع) فرمود:
أبي اللّه أن يظنّ بالموءمن إلاّخيرا و كسرك عظامه حيّا و ميّتا سواء؛17خدا نمي پسندد دربارؤ موءمن جز به خير و نيكي گماني برده شود و شكستن استخوان او درحال حيات و پس از مرگ برابر است.
4. روايت محمدبن سنان به نقل از شخص ديگر كه گويد:
از امام صادق(ع) پرسيدم: حكم مردي كه سرميّتي را بريده است چيست؟امام در پاسخ فرمود: حرمة الميّت كحرمة الحي؛ حرمت ميّت بسان حرمت شخص زنده است.