عبرت و تربیت در قرآن و نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عبرت و تربیت در قرآن و نهج البلاغه - نسخه متنی

محمدرضا قائمی‏ مقدم

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

[1] . قرآن كريم، سوره حشر، آيه2.

[2] . سوره يوسف، آيه 111.

[3] . خوانسارى، جمال‏الدين محمد، شرح غررالحكم ودررالحكم، تهران: دانشگاه تهران، 1373، ج3، ص284، شماره 4493.

[4] . راغب اصفهانى، حسين بن محمد، المفردات فى غريب القرآن، تهران: مكتبة المرتضويه، ماده «عبر»، ص320.

[5] . ابن‏منظور، لسان العرب، بيروت: داراحياء التراث العربى، 1408ق، جلد9، ص18، ماده «عبر».

[6] . راغب اصفهانى، مفردات، واژه «عبر»، ص320.

[7] . نهج البلاغه صبحى صالح، نامه 31.

[8] . شرح غررالحكم و دررالحكم، ج3، ص316، كلام 4574.

[9] . عبرت‏آموزى روش رمزها و آيه‏هاست و در كشف رموز، عنصر تفكر و انديشه ضرورى است. چرا كه به فرموده على(ع) «مَنْ تَفَكَّرَ اَبْصَرَ» («نهج‏البلاغه» نامه 31). قرآن مجيد در آيات فراوانى، خصوصيات كسانى را كه مى‏توانند از اين روش بهره‏مند شوند، ذكر كرده است. اين كتاب الهى، معمولاً پس از ذكر يك مثل، داستان، جريان تاريخى و يا ذكر عجائب خلقت، در قالب «اِنَّ فِى ذلِكَ لاَآيَةً لِقَوْمٍ ...» يا «... لاَآياتٍ لِقَوْمٍ ...» به خصوصيات اين افراد مى‏پردازد، خصوصياتى مانند اهل تعقل و تفكر بودن، اهل ذكر بودن، چشم بينا و گوش شنوا داشتن، اهل بصيرت بودن و غيره كه همگى مى‏توانند فرد را در كشف رمزها و درك عبرتها يارى دهند.

[10] . باقرى، خسرو، نگاهى دوباره به تربيت اسلامى، تهران: دفتر امور كمك آموزشى و كتابخانه‏هاى وزارت آموزش و پرورش، 1368، ص154.

[11] . براى تبيين ويژگيهاى رشد در دوره‏هاى مختلف از نظريه رشدشناختى پياژه استفاده شده است. ر. ك. دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، روانشناسى رشد با نگرش به منابع اسلامى(2)، تهران: سازمان سمت، 1375، ج2، ص577ـ625.

[12] . نهج‏البلاغه، حكمت 208.

[13] . همان، خطبه 103.

[14] . همان، خطبه 153.

[15] . شرح غررالحكم و دررالكلم، ج3، ص75، كلام 3863.

[16] . نهج البلاغه: نامه 31.

[17] . شرح غررالحكم و دررالكلم، ج1، ص291، كلام 1121.

[18] . شرح غررالحكم ودررالكلم، ج1، ص221، كلام 789.

[19] . نهج البلاغه، خطبه 16.

[20] . شرح غررالحكم و دررالكلم، ج5، ص217، كلام 8056.

[21] . نهج البلاغه، نامه 49.

[22] . همان، نامه 69.

[23] . همان، خطبه 20.

[24] . همان، حكمت 297.

[25] . همان، خطبه 45.

[26] . همان، خطبه 114.

[27] . همان، خطبه 191.

[28] . همان، خطبه 196.

[29] . همان، خطبه 226.

[30] . همان، حكمت 119.

[31] . همان، نامه 31.

[32] . سوره يوسف، آيه 111.

[33] . مكارم شيرازى، ناصر، تفسيرنمونه ، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1371، ج10، ص100.

[34] . نهج البلاغه، خطبه 182.

[35] . همان، خطبه 161.

[36] . همان، خطبه 192.

[37] . همان، خطبه 192.

[38] . همان، خطبه 192.

[39] . النحلاوى، عبدالرحمن، اصول التربية الاسلاميّة وأساليبها، بيروت: دارالفكر المعاصر، 1403 ق، ص274.

[40] . سوره نمل، آيه 69.

[41] . سوره حج، آيه 46.

[42] . همان.

[43] . سوره يوسف، آيه 109، روم، آيه 9 و42، فاطر،آيه 44، غافر،آيه 21 و72 و محمد، آيه 10.

[44] . سوره انعام، آيه 11 و سوره نمل، آيه 69.

[45] . سوره عنكبوت، آيه 20.

[46] . نهج‏البلاغه، خطبه 99.

[47] . همان، خطبه 221.

[48] . تفسير نمونه، ج16، ص459.

[49] . البته عبارت «فى الاسلام» در متن حديث نيست، وآن راصاحب كتاب نهاية‏الادب، به هنگام تبيين لغت «سياحة»، به آن اضافه كرده است. متن حديث چنين است: «اِنَّ اللّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى أَعْطَى مُحَمَداً(ص) شَرايِعَ نُوحٍ وَ ابْراهِيمَ وَمُوسى وَعيسى: التُّوحِيدَ، وَالاِخْلاَصَ وَخَلَعَ الاَْنْدادَ، وَالفِطْرَةَ، وَالْحَنَفِيَّة السَّمْحَةَ، لاَرُهْبَانِيَّةَ وَلاسِيَاحَةَ...» بحارالانوار، ج68، ص320.

[50] . سوره نحل، آيه 65 ـ 67 و سوره مؤمنون، آيه 21.

[51] . سوره نور، آيه 44.

[52] . سوره نحل، آيه 65ـ67.

[53] . «انّما اَلْعَاقِلُ مَنْ وَعَظَتْهُ التَّجَارُبُ؛ عاقل كسى است كه از تجربه‏ها پند گيرد»، شرح غررالحكم و دررالكلم، ج3، ص75، كلام 3863.

[54] . نهج‏البلاغه، خطبه 88

[55] . همان، حكمت 150.

[56] . همان، خطبه 223.


/ 11