منابع عبرت و شيوه‏هاى عبرت‏آموزى - عبرت و تربیت در قرآن و نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عبرت و تربیت در قرآن و نهج البلاغه - نسخه متنی

محمدرضا قائمی‏ مقدم

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اَلاِعْتِبَارُ يَقُودُ اِلَى الرُّشْدِ.[17]

عبرت گرفتن انسان را به سوى راه صواب و درست مى‏كشاند.

ثمره اين هدايت‏گرى نيز، دورى از خطاست:

اَلإعْتِبَارَ يُثْمِرَ العِصْمَةَ.[18]

ميوه عبرت گرفتن، نگاهدارى است.

و اين بدان سبب است كه در جريان عبرت، انسان با تجارب ديگران آشنا مى‏شود و رابطه بين سير و سلوك انسانها با پيامدهاى آن را احساس مى‏كند و اگر موقعيتى مشابه آنها داشته باشد، از سرنوشت آنها درس مى‏گيرد و به طريق ديگرى عمل مى‏نمايد؛ طريقى كه آن پيامدهاى سوء را در پى نداشته باشد. اميرالمؤمنين(ع) در اين خصوص مى‏فرمايد:

اِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمّا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ المَثُلاثِ، حَجَزَتْهُ التَّقْوى، عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبَهَاتِ.[19]

كسى كه از اعمال و كردار گذشتگان و عواقب سوء آنها عبرت گيرد، تقوا وى را از فرو رفتن در آن گونه بدبختيها بازمى‏دارد.

نكته قابل توجه اينكه هر چه دامنه عبرت‏گيرى انسان وسيعتر باشد، دايره ارتكاب خطا كمتر خواهد بود:

مَنْ كَثَّرَ اعْتِبَارُهُ قَلَّ عِثَارُهُ.[20]

هركس عبرت گرفتن او بسيار باشد، لغزش او كم خواهد شد.

چرا كه فزونى عبرتها، ابهام را از چهره امور مى‏زدايد، شبهات را از بين مى‏برد، صراحت خاصى به مسائل مى‏بخشد و آنها را شفاف مى‏كند.

4. عبرت چراغ راه آينده

حفظ و گرامى‏داشت باقيمانده عمر انسان، و استفاده بهينه از آن نيز از نتايجى است كه در سايه عبرت از گذشته تحقق مى‏يابد. عبرت چراغى فراروى آينده است و فرداى بهتر و درخشان در گرو عبرت از گذشته است:

وَلَوِ اعْتَبَرْتَ بِمَا مَضَى حَفِظْتَ مَابَقِىَ.[21]

اگر از آنچه گذشته است عبرت بگيرى، آنچه را كه باقى است حفظ خواهى كرد.

زيرا تاريخ در حال تكرار است، همواره قومى مى‏روند و قومى ديگر جايگزين مى‏شوند. اختلاف حوادث و رويدادهاى تاريخى، در جزئيات آنهاست، اما در كليات شبيه يكديگرند و اسباب و علل آنها هم مثل هم است. انسان عاقل و عبرت‏گير مى‏تواند با موازنه و مقايسه اين پديده‏ها و بررسى علل و اسباب آنها، پيامدها و نتايج آنها را پيش‏بينى كند و تصميم درست و متناسب را در هر مورد اتخاذ نمايد. اميرالمؤمنين(ع) در نامه خود به حارث هَمْدانى به اين نكته اشاره دارند:

واعْتَبِرْ بِمَا مَضَى مِنَ الدُّنْيَا لِمَا بَقِى مِنْهَا، فَاِنَّ بَعْضَهَا يَشْبَهُ بَعْضا وَ آخِرُهَا لاحِقٌ بِاَوّلِهَا وَ كُلُّها حَائِلٌ مُفَارِقٌ.[22]

از (حوادث) گذشته دنيا براى باقيمانده آن عبرت گير،چراكه بعضى ازآن (حوادث) شبيه بعضى ديگراست. وپايانش به ابتداى آن مى‏پيوندد و (درهرحال) تمام آن گذرا و ناپايدار است.

با دقت در پيامدهاى فوق، مى‏توان دريافت كه همگى در ارتباط با هم و در جهت تحقق يك هدف، يعنى سعادت انسان هستند، زيرا بصيرتى كه در جريان عبرت‏آموزى نصيب انسان مى‏گردد، باعث مى‏شود تا از تجارب ديگران بهره بگيرد. انتقال اين تجارب، مى‏تواند انسان را از بيشترِ خطاها بازدارد و چراغى فراروى وى قرار دهد تا آينده‏اى درخشان و سعادتمند براى او به ارمغان آورد.

منابع عبرت و شيوه‏هاى عبرت‏آموزى

عبرتها به وسعت دنيا گسترده است. هر پديده، آيه‏اى از آيات الهى است و پيامى دربردارد. هر كس ديده‏اى عبرت بين داشته باشد، مى‏تواند از لابلاى پديده‏ها، پيامها را دريابد. براى آگاهى و بيدارى انسان هشدارها داده شده است و عبرتها بى‏پرده و آشكار رخ نموده‏اند. به فرموده اميرالمؤمنين(ع)، اگر انسان چشم باز كند و ببيند، وسايل بينايى او فراهم است، و اگر گوش شنوا داشته باشد، سخنان حق گفته شده است و اگر اهل هدايت باشد، وسايل هدايت فراهم است:

وَلَقَدْ بُصِّرْتُمْ اِنْ اَبْصَرْتُمْ، وَ أُسْمِعْتُمْ اِنْ سَمِعْتُمْ، وَ هُدِيتُم اِنِ اهْتَدَيْتُمْ، وَبِحَقٍّ اَقُولُ لَكُمْ: لَقَدْ جاهَرَتْكُمُ الْعِبَرُ وَ زُجِرْتُمْ بِما فيهِ مُزْدَجَرٌ.[23]

آن حقايق را به شما نيزنشان دادند، ولى ديدن نخواستيد و به گوش شما رسانيدند، ولى شنيدن نخواستيد، شما را راه نمودند، ولى ره‏يافتن نخواستيد، براستى مى‏گويم كه عبرتها و اندرزها بر شما آشكار بود و از آنچه مى‏بايد دورى جوييد شما را منع كردند .

ولى افسوس كه از اين همه منابع عبرت‏آموز، اندكى از مردم پند مى‏گيرند و بخش عظيمى از مردم چشم عبرت‏بين ندارند و همچنان در شهوات نفس و غفلتها گرفتارند:

مَا اَكْثَرُ العِبَرُ وَ اَقَلُّ الاِعْتِبَارُ.[24]

عبرتها چه بسيارند و عبرت گيرچه كم!

/ 11