بیشترلیست موضوعات
. عبرت و تربيت در قرآن و نهجالبلاغه محمدرضا قائمىمقدم عبرت چيست؟ آيا عبرت يك روش تربيتى است؟ مبانى عبرت حوزه كاربرد اين روش پيامدهاى تربيتى عبرت منابع عبرت و شيوههاى عبرتآموزى آسيبشناسى روشى توضیحاتافزودن یادداشت جدید
اين فراخوانى، اهداف مقدسى را دنبال مىكند كه در آيات مختلف به آن اشاره شده است. اهدافى مانند بيدارى قلوب،[42] درك عاقبت پيشينيانى كه از نظر قدرت و قوت و خدم و حشم بر انسانهاى كنونى برترى داشتند،[43] درك عاقبت گنهكاران و دروغگويان،[44] درك چگونگى خلقت و عظمت آن و ديدن شگفتيهاى خلقت[45] و... كه هر كدام از آن به تنهايى براى پنددهى و عبرتآموزى به انسان كافى است. اميرالمؤمنين(ع) نيز مطالعه آثار گذشتگان را وسيله عبرت و مايه هشدار مىداند: اَوَ لَيْسَ لَكُمْ فِى آثَارِ الاَوَّلِينَ مُزْدَجِرٌ وَ فى آبائِكُم الْماضين تَبْصِرَةٌ وَ مُعْتَبِرٌ انْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ؟[46] آيا براى شما در آثار پيشينيان وسيله عبرتى نيست كه شما را (از كرداربد) بازدارد؟ و آيا اگر انديشه كنيد در زندگى پدران خود، آگاهى و عبرتآموزى نيست؟ و در جاى ديگر آن حضرت، از تأثير و نفوذ اين آثار بىزبان، در چشمان عبرتگير و گوشهاى شنوا سخن مىگويد: وَ لَئِنْ عَمِيتَ آثارُهُمْ وَ انْقَطَعَتْ اَخْبَارُهُمْ، لَقَدْ رَجَعَتْ فِيهِمْ اَبْصَارُ العِبَرِ وَسَمِعَتْ عَنْهُمْ آذانُ العُقُولِ وَتَكَلَّمُوا مِنْ غَيْرِ جِهَاتِ النُّطْقِ.[47] و اگرچه آثارشان محوشده و اخبارشان منقطع گشته است، ولى چشمهاى عبرت بين، آنها را مىنگرد و گوش هوش، اخبارشان را مىشنود و با غيرزبان خود با ما حرف مىزنند. به هر حال سير در زمين و به تعبير امروزى، جهانگردى و گردشگرى، يكى از شيوههاى عبرتآموزى است كه مربيان مىتوانند از اين طريق، تربيتآموزان خود را در موقعيت عبرت و تأثيرپذيرى از آثار به جاى مانده از پيشينيان قرار دهند. چرا كه جهانگردى با هدف عبرتآموزى، قلب انسان را خاشع و دانا، چشم او را بينا و گوش وى را شنوا مىگرداند و از خمودى و جمود رهايى مىبخشد. البته جهانگردى صورت ديگرى هم دارد و آن گردشگرى با هدف هوسرانى، بى بند و بارى، سرگرميهاى ناسالم، انتقال فرهنگهاى مبتذل و غيره است كه به آن سياحت گفته مىشود و اسلام آن را نهى كرده است.[48] شايد حديث «لاسِيَاحَةَ (فِى الاِسْلاَمِ)...»[49] اشاره به همين مطلب باشد. گردشگرى با اين هدف، قلب را مىميراند و چشم و گوش را از درك حقايق باز مىدارد.
ج. شگفتيهاى خلقت منبعى ديگر
در قرآن منبع ديگرى از عبرتآموزى وجود دارد كه مىتوان از آن با عنوان شگفتيهاى خلقت نامبرد، مانند نزول باران، چهارپايان، ميوهها،[50] دگرگونى شب و روز[51]. قرآن همه اينها را آيات الهى و مايه عبرت دانسته است. عبرت بودن اين آيات از آن جهت است كه چگونگى خلقت آنها و بهرهمندى فراوان انسان از آنها، موجب شگفتى او مىشود و وى را به تفكر و انديشه درباره خالق قدرتمند آنها وادار مىكند. براستى، اين قادر مطلق كيست كه با نزول باران، زمينهاى مرده و درختان پژمرده را دوباره زنده و شاداب مىگرداند و خلقت چهارپايان و ميوهها را مايه حيات انسانها قرار مىدهد و نوشيدنى گوارا و زندگىبخش براى انسان، بهنام شير، از لابلاى خون و غذاى هضم شده دورن معده [52]بيرون مىآورد. آيا خلقت شب و روز و نقش حياتى آن در تعديل درجه حرارت هوا و بارور شدن گياهان و حيات همه موجودات مايه شگفتى نيست؟ تفكر در همه اين عجايب، انسان را به عظمت و قدرت خالق آن رهنمون مىكند و به كُرنش و خضوع در برابر او وامىدارد. وظيفه مربى، توصيف شگفتيهاى خلقت،و آشنا ساختن تربيتآموزان با آيات الهى است كه خود انگيزه آنان را در جهت تفكر و تدبر در آيات الهى بيشتر مىكند.
د. تجربههاى اوليه زندگى، عبرتى ديگر
انسان سرمايه عظيمى به نام عمر دارد كه منبع ارزشمند ديگرى براى تنبيه و عبرتآموزى اوست. تأمل انسان در آنچه كه تاكنون بر وى رفته است و حوادث تلخ و شيرينى كه پشت سر گذاشته است مىتواند براى او راهنماى خوبى جهت پيمودن راه درست زندگى باشد. عقل، حكم مىكند كه از تجارب گذشته پند گيريم[53] و يك تجربه را تكرار نكنيم، چرا كه گفتهاند: آزموده را آزمودن خطاست، و مؤمن از يك سوراخ دوبار گزيده نمىشود.