عبرت و تربیت در قرآن و نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عبرت و تربیت در قرآن و نهج البلاغه - نسخه متنی

محمدرضا قائمی‏ مقدم

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين فراخوانى، اهداف مقدسى را دنبال مى‏كند كه در آيات مختلف به آن اشاره شده است. اهدافى مانند بيدارى قلوب،[42] درك عاقبت پيشينيانى كه از نظر قدرت و قوت و خدم و حشم بر انسانهاى كنونى برترى داشتند،[43] درك عاقبت گنهكاران و دروغگويان،[44] درك چگونگى خلقت و عظمت آن و ديدن شگفتيهاى خلقت[45] و... كه هر كدام از آن به تنهايى براى پنددهى و عبرت‏آموزى به انسان كافى است.

اميرالمؤمنين(ع) نيز مطالعه آثار گذشتگان را وسيله عبرت و مايه هشدار مى‏داند:

اَوَ لَيْسَ لَكُمْ فِى آثَارِ الاَوَّلِينَ مُزْدَجِرٌ وَ فى آبائِكُم الْماضين تَبْصِرَةٌ وَ مُعْتَبِرٌ انْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ؟[46]

آيا براى شما در آثار پيشينيان وسيله عبرتى نيست كه شما را (از كرداربد) بازدارد؟ و آيا اگر انديشه كنيد در زندگى پدران خود، آگاهى و عبرت‏آموزى نيست؟

و در جاى ديگر آن حضرت، از تأثير و نفوذ اين آثار بى‏زبان، در چشمان عبرت‏گير و گوشهاى شنوا سخن مى‏گويد:

وَ لَئِنْ عَمِيتَ آثارُهُمْ وَ انْقَطَعَتْ اَخْبَارُهُمْ، لَقَدْ رَجَعَتْ فِيهِمْ اَبْصَارُ العِبَرِ وَسَمِعَتْ عَنْهُمْ آذانُ العُقُولِ وَتَكَلَّمُوا مِنْ غَيْرِ جِهَاتِ النُّطْقِ.[47]

و اگرچه آثارشان محوشده و اخبارشان منقطع گشته است، ولى چشمهاى عبرت بين، آنها را مى‏نگرد و گوش هوش، اخبارشان را مى‏شنود و با غيرزبان خود با ما حرف مى‏زنند.

به هر حال سير در زمين و به تعبير امروزى، جهانگردى و گردشگرى، يكى از شيوه‏هاى عبرت‏آموزى است كه مربيان مى‏توانند از اين طريق، تربيت‏آموزان خود را در موقعيت عبرت و تأثيرپذيرى از آثار به جاى مانده از پيشينيان قرار دهند. چرا كه جهانگردى با هدف عبرت‏آموزى، قلب انسان را خاشع و دانا، چشم او را بينا و گوش وى را شنوا مى‏گرداند و از خمودى و جمود رهايى مى‏بخشد.

البته جهانگردى صورت ديگرى هم دارد و آن گردشگرى با هدف هوسرانى، بى بند و بارى، سرگرميهاى ناسالم، انتقال فرهنگهاى مبتذل و غيره است كه به آن سياحت گفته مى‏شود و اسلام آن را نهى كرده است.[48] شايد حديث «لاسِيَاحَةَ (فِى الاِسْلاَمِ)...»[49] اشاره به همين مطلب باشد. گردشگرى با اين هدف، قلب را مى‏ميراند و چشم و گوش را از درك حقايق باز مى‏دارد.

ج. شگفتيهاى خلقت منبعى ديگر

در قرآن منبع ديگرى از عبرت‏آموزى وجود دارد كه مى‏توان از آن با عنوان شگفتيهاى خلقت نام‏برد، مانند نزول باران، چهارپايان، ميوه‏ها،[50] دگرگونى شب و روز[51]. قرآن همه اينها را آيات الهى و مايه عبرت دانسته است. عبرت بودن اين آيات از آن جهت است كه چگونگى خلقت آنها و بهره‏مندى فراوان انسان از آنها، موجب شگفتى او مى‏شود و وى را به تفكر و انديشه درباره خالق قدرتمند آنها وادار مى‏كند. براستى، اين قادر مطلق كيست كه با نزول باران، زمينهاى مرده و درختان پژمرده را دوباره زنده و شاداب مى‏گرداند و خلقت چهارپايان و ميوه‏ها را مايه حيات انسانها قرار مى‏دهد و نوشيدنى گوارا و زندگى‏بخش براى انسان، به‏نام شير، از لابلاى خون و غذاى هضم شده دورن معده [52]بيرون مى‏آورد. آيا خلقت شب و روز و نقش حياتى آن در تعديل درجه حرارت هوا و بارور شدن گياهان و حيات همه موجودات مايه شگفتى نيست؟ تفكر در همه اين عجايب، انسان را به عظمت و قدرت خالق آن رهنمون مى‏كند و به كُرنش و خضوع در برابر او وامى‏دارد. وظيفه مربى، توصيف شگفتيهاى خلقت،و آشنا ساختن تربيت‏آموزان با آيات الهى است كه خود انگيزه آنان را در جهت تفكر و تدبر در آيات الهى بيشتر مى‏كند.

د. تجربه‏هاى اوليه زندگى، عبرتى ديگر

انسان سرمايه عظيمى به نام عمر دارد كه منبع ارزشمند ديگرى براى تنبيه و عبرت‏آموزى اوست. تأمل انسان در آنچه كه تاكنون بر وى رفته است و حوادث تلخ و شيرينى كه پشت سر گذاشته است مى‏تواند براى او راهنماى خوبى جهت پيمودن راه درست زندگى باشد. عقل، حكم مى‏كند كه از تجارب گذشته پند گيريم[53] و يك تجربه را تكرار نكنيم، چرا كه گفته‏اند: آزموده را آزمودن خطاست، و مؤمن از يك سوراخ دوبار گزيده نمى‏شود.

/ 11