مردمان مشرق اسلامى، از بخارا تا خراسان بزرگ و افغانستان به خاندان و دودمان نبوت، ارادت و احترام خاصى داشتهاند. همزمان با تشرف مردمان اين سرزمينها به آيين برگزيده اسلام، گروههاى كثيرى از علويان و احفاد پيامبر بزرگوارصلى الله عليه وآله به سرزمينهاى بخارا، سمرقند، خوارزم، ترمذ، بلخ، قندز، هرات و غزنين آمده رحل اقامت افكندند و از مقام و منزلتى والا نزد همگان برخوردار بودهاند.
پسر عم پيامبر اسلام در سمرقند
از خويشاوندان پيامبرصلى الله عليه وآله، نخست قثمبن عباس، پسر عم آن حضرت كه به روايتسيرهنگاران، باهتبسيارى به حضرت داشت، در اواسط سده اول هجرى به خراسان آمد و در سمرقند درگذشت و يا به شهادت رسيد.[1] آرامگاه قثمبن عباس در همه روزگاران زيارتگاه خاص و عام بوده و چون گروهى اعتقاد به زنده بودن و رجعت او داشتهاند، به شاه زنده معروف شده است. بناى آرامگاه «شاهزنده» كه معماران خراسانى در اعصار مختلف از روى ارادت به تعمير و اضافات آن همت گماشتهاند، امروز يكى از زيباترين و باشكوهترين آثار باستانى اسلامى در سمرقند - جمهورى ازبكستان - است. مؤمنان سمرقند معتقدند كه ثواب زيارت قثمبن عباس با ثواب يك حج پياده برابر است. [2]
ابوخالد كابلى صحابى ائمهعليهمالسلام
در بررسى پيشينه تولاى مردمان اين سرزمين به اهل بيت پيمبر به نكته جالبى برمىخوريم و آن اين كه يكى از متقدمين ارادتمندان و مشتاقان اهل بيت عليهمالسلام در سده اول هجرى از سرزمين كابل برخاسته است. او ابوخالد وردان كابلى است. ابوخالد كابلى خدمت و مصاحبت امام حسن و امام حسين عليهماالسلام را دريافته و روزگارى نيز در خدمت محمد حنفيه به سر برده و معتقد به امامت وى بوده است. ابوخالد كابلى حقيقت امامت علىبن حسين عليهالسلام را از محمد حنفيه دريافت و به خدمت ايشان شتافت و ملازمت آن حضرت را برگزيد و درشمار اصحاب معتمد و خاص درآمد و محب معتقد و مخلص امام گشت. موارد متعددى از دلايل امامتحضرت سجادعليهالسلام در مآخذ اماميه آمده است كه يا راوى آنها ابوخالد كابلى است و يا در رخدادهاى ياد شده شخصا حضور و شركت داشته است. در حق اين كابلى نيكفرجام، از امام جعفر صادقعليهالسلام روايت كردهاند كه پس از شهادت امام حسينعليهالسلام مردمان جز سه تن از عقايد خويش برگشتند، و آن سه تن ابوخالد كابلى، يحيىبنام طويل و جبيربن مطعم بودند كه ديگران به آنان پيوستند و شمار مؤمنان فزونى گرفت. ابوخالد را در شمار پنج تن از شيعيان امام علىبن حسين زينالعابدينعليهالسلام نام بردهاند. و به روايت ابنشهرآشوب ابوخالد كابلى در روزگار امامت آن حضرت براى ديدار مادر خويش به كابل سفر كرده است. [3] هنگامى كه امويان بر ممالك اسلامى حكومت داشتند، مردمان خراسان و مشرق اسلامى از آل پيمبرصلى الله عليه وآله حمايت مىكردند و نهضت ابومسلم خراسانى در نيمه نخستسده دوم هجرى بر همين فكر بنياد يافته بود. با آن كه سلطه امويان به سعى خراسانيان دوستدار آل پيمبرصلى الله عليه وآله از ميان رفت، ولى خلفاى عباسى، علويان را رقيب خويش شمرده، به آزار و اذيت آنان پرداختند; تا اين كه بسيارى از علويان و رجال آل پيمبرصلى الله عليه وآله به خراسان آمدند تا در حمايتخراسانيان طرفدار آل محمدصلى الله عليه وآله درامان باشند.[4]
ابوحنيفه كابلى و علويان
امام ابوحنيفه نعمانبن ثابت، صاحب مذهب حنفى، كه از مردمان كابل بود، نيز از علويان در برابر عباسيان حمايت مى كرد. او به تاييد قيام محمد نفس زكيه و برادرش ابراهيم علوى پرداخت و بيعت عباسيان را مكروه شمرد; تا اين كه منصور خليفه عباسى او را از كوفه به بغداد فرا خواند و پس از پانزده روز او را به زهر بكشت. از ابن حماد - نواده ابوحنيفه - نقل كردهاند كه اميرالمؤمنين علىعليهالسلام در حق جد ابوحنيفه و دودمانش دعاى خير فرمود. [5] مذهب حنفى، به زودى در خراسان و ماوراءالنهر رواج كامل يافت و بلخ، يكى از مراكز فقه حنفى گرديد; ولى چون حنفيان قديم حضرت اميرالمؤمنين علىعليهالسلام را نخستين مبدا فيوض نبوى و قدوه علم مىدانستند و سرچشمه فقه و تصوف صوفيان از آن منبع زلال جوشيده بود، به رجال آل محمدصلى الله عليه وآله و اصحاب ايشان ارادتى تمام داشتهاند.