پيشينه فهرست نويسى در تمدن اسلامى - دانش فهرست نویسی نسخه های خطی (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دانش فهرست نویسی نسخه های خطی (1) - نسخه متنی

علی صدرایی خویی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيشينه فهرست نويسى در تمدن اسلامى

تهيه فهرست براى كتاب‏ها از سده دوم و سوم هجرى در بين دانشمندان اسلامى رواج يافت و فهارس متعددى در اين زمينه تدوين گرديد كه اغلب آن‏ها در تندباد حوادث از بين رفته‏اند. اين فهارس را در يك تقسيم‏بندى بر چند دسته مى‏توان تقسيم كرد:

1. فهارس عمومى

فهرست‏هايى كه مؤلف در آن مشخصات كتاب‏هاى مربوط به علوم و فنون مختلف را جمع‏آورى نموده و نظر به كتاب خانه خاصى يا آثار دانشمند خاصى نداشته است. از اهم اين فهارس مى‏توان به نمونه‏هاى زير اشاره كرد:

«فوز العلوم» معروف به «الفهرست»، تأليف ابوالفرج محمد بن ابى يعقوب اسحاق وراق معروف به ابن نديم، متوفاى 380 ق[1]، اين كتاب كهن‏ترين فهرستى است كه از مصنفين مسلمان به دست ما رسيد. مؤلف آن مذهب شيعه اثنى عشرى داشته است. ابن نديم در اين كتاب آثار دانشمندان اسلامى و غيراسلامى را در علوم و فنون مختلف كه به دستش رسيده يا از اسامى آن‏ها اطلاع پيدا كرده ذكر نموده است. او اغلب نام كتاب را دقيقا ذكر كرده و در برخى جاها تقسيم‏بندى فصول و ابواب كتاب را نيز آورده است. براى نمونه در معرفى تورات چنين نوشته:

«سألت رجلاً من افاضلهم عن ذلك فقال: انزل اللّه‏ جل اسمه على موسى التوراة و هى خمسة اخماس و ينقسم كل خمس الى سفرين و ينقسم السفر الى عدة فراسات و معناها السورة، و ينقسم كل فراسة الى عدّة ابسوقات و معناها الآيات»[2] هم‏چنين در برخى موارد از موضوع و محتواى رساله يا كتاب گزارش كوتاهى ارائه مى‏دهد، مانند:

«وله رسالة الى اخته فيما جرى بينه و بين المخالفين بالاسكندريه»[3]

«و له من الكتب، كتاب يطعن فيه على اسطورس الرئيس».[4]

ابن نديم در موردى كه تشخيص داده، نسخه‏اى داراى اهميت ويژه‏اى بوده، خصوصيات دقيق آن، حتى ياد داشت‏هاى بزرگان در ظهر آن نسخه را نقل نموده، نظير اين مورد:

«و كان على كل جز ء او ورقة او مدرج، توقيع بخطوط العلما ء واحدا ا ءثر واحد، يذكر فيه خط من هو، و تحت كل توقيع، توقيع آخر خمسة و ستة من شهادات العلما ء على خطوط بعض لبعض»[5]

و وقتى مصحفى را كه يكى از ياران امام على(ع) نوشته بود، معرفى مى‏كند، باز به يادداشت‏هاى آغاز آن توجه دراد و مى‏نويسد:

«و رأيت فى جملتها مصحفا بخط خالد بن ابى الهياج صاحب على عليه‏السلام ثم وصل هذا المصحف الى ابى عبداللّه‏ ابى حانى رحمه‏اللّه‏ و رأيت فيها بخطوط الائمة من الحسن و الى الحسين عليهم‏السلام».[6]

ابن نديم در مواردى از كتاب‏هايى كه نزد مؤلفين آن‏ها ديده، ولى تأليف آن هنوز به پايان نرسيده، نيز گزارش نموده است.[7]

به طور كلى ابن نديم در گزارش آثار دانشمندان، به ذكر نام كامل كتاب و در برخى موارد گزارشى از بخش‏هاى داخلى كتاب، تعداد برگ‏هاى آن و يادداشت‏هاى آغازين برخى نسخه‏ها اكتفا نموده است.

«كشف الظنون عن اسامى الكتب والفنون»، تأليف مولى مصطفى بن عبداللّه‏ قسطنطينى مشهور به كاتب چلبى و حاجى خليفه، متوفاى 1067 ق.[8] حاجى خليفه در اين اثر خود بر خلاف ابن نديم كه ترتيب موضوعى را در كتابش به كار برده بود، ترتيب الفبايى را در پيش گرفت و با تبحرى كه در علوم اسلامى داشت اثر جاويدانى از خود بر جاى گذاشت.

او با نگرش گسترده به آثار دانشمندان تمدن اسلامى، چندين شيوه را بر هم آميخت و طرحى نو درانداخت. وى در اثر ش از روش الفبايى براى تنظيم عنوان كتاب‏ها استفاده نموده و در ذيل هر عنوان كه متناسب بانامِ موضوعى از علوم بود، گزارشى از آن علم، موضوع، مسائل و آثار مهم آن ارائه داده است. پس از آن اگر كتابى داراى شروح و حواشى بوده، آن‏ها را نيز در ذيل عنوان اصلى گزارش كرده است. و در گزارش حاجى خليفه در معرفى يك اثر از عنوان آن، نام مؤلف، سال تأليف و سال درگذشت مؤلف ياد كرده و در معرفى متن اثر صرفا به گزينش و نقل عبارت صاحب اثر از مقدمه آن اكتفا كرده است.

پس از اين دو فهرست، فهارس ديگرى مانند «كشف الحجب و الاستار» كنتورى، «كشف الاستار» خوانسارى و «مرآة الكتب» ثقة الاسلام تبريزى، نيز تأليف شده‏اند، ولى از جهت اهميت به درجه اين دو فهرست نمى‏رسند. هم‏چنين در سده اخير چند فهرست عمومى در اروپا تأليف گرديده كه همه آن‏ها به صورت موضوعى بوده و داراى اهميت‏اند. اين فهرست‏ها عبارت‏اند از: «التراث العربى» فواد سرگين، «تاريخ الادب العربى» بروكلمان و كتابى كه استورى درباره كتاب‏هاى فارسى تأليف كرده و چند جلد آن به فارسى ترجمه شده است.

/ 8