نيكى به ديگران يا به خويش؟ - فرهنگ خدمت و احسان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ خدمت و احسان - نسخه متنی

جواد محدثی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نيكى به ديگران يا به خويش؟

وقتى مجموعه عالم هستى و نظام الهى حاكم بر آن، خدمت‏ها را بى‏پاسخ و پاداش نمى‏گذارد و خداوند، به اهل احسان و دستگيران از بينوايان پاداش عظيم و بى‏حساب مى‏بخشد، پس مى‏توان گفت، خدمت به مردم، نيكى به خويشتن است و چنين احسان‏ها و يارى‏هايى نه تنها گُم نمى‏شود، كه به سوى خود نيكوكار برمى‏گردد. اين مضمون بلند، كه انگيزه آفرين و شوق‏انگيز است، در روايات متعدّدى مطرح شده است.

امام على ـ عليه السلام ـ مى‏فرمايد:

«مَنْ صَنَعَ مَعروفا فإنّما صَنَعَ الخير لَنِفْسه و لا يَطْلُبُ مِن غيرهِ شُكْرَ ما اَوْلاهُ لَنِفْسِهِ.»[7]

«هر كس كار نيكى كند، به خودش نيكى كرده است و از ديگرى پاداش و سپاس آن نيكى را كه به خود كرده است، نخواهد.»

بازگشت ثمره احسان به خويشتن، هم در دنياست، هم در آخرت. امّا از آنجا كه آخرت سراى پاداش است، بيشترين رجوعِ ثمرات را بايد در آنجا جست.

به قول صائب تبريزى:




  • تيره روزان جهان را به چراغى درياب
    تا پس از مرگ، تو را شمع مزارى باشد



  • تا پس از مرگ، تو را شمع مزارى باشد
    تا پس از مرگ، تو را شمع مزارى باشد



در سخن ديگرى، حضرت امير ـ عليه السلام ـ از اين نكته، چنين ياد مى‏فرمايد:

«مَنْ عَلِمَ اَنّ ما صَنَعَ اِنّما صَنَعَ اِلى نفسِهِ لم يستَبْطِ النّاسَ فى شُكرِهم، وَلَمْ يستزِدْهُم فى مَودَّتِهم، فلا تلْتَمِسْ مِنْ غيرِكَ شُكْرَ ما اَتيْتَ اِلى نَفْسِك وَ وَقَيْتَ بِهِ عِرضَكَ.»[8]

«هر كس بداند كه آنچه نيكى مى‏كند به خودش مى‏كند، مردم را به تأخير در سپاس، نسبت نمى‏دهد و خواستار محبّت ورزيدن بيشتر مردم نمى‏شود. پس از ديگرى مخواه كه درباره آنچه به خودت نيكى كرده‏اى و آبروى خويش را حفظ كرده‏اى، سپاسگزارى‏ات كنند.»

كسى كه با اين ديد، به عملكردها بنگرد، هرگز نه انگيزه «خدمت رسانى» خويش را از دست مى‏دهد، نه از ناسپاسى و قدرنشناسى ديگران سست مى‏گردد و نه در پى آن است كه مردم از زحمات و خدماتش تقدير و تجليل كنند و بر او آفرين گويند و مراسم تكريم برايش برپا سازند.

آنكه براى خدا، به خلق خدا خدمت مى‏كند، چشم داشت پاداش را هم تنها از خدا دارد و اين مهم‏ترين عامل انگيزه آفرين است.

نبايد پنداشت كه زحمات هدر مى‏رود و خدمت‏ها مورد توجّه قرار نمى‏گيرد، چرا كه آنكه بايد بداند و ارج نهد و پاداش بخشد، خداست و او كريم است و نيكى‏ها را پاداش مضاعف عطا مى‏كند.

يكى از همسران پيامبر خدا ـ صلى الله عليه و آله و سلم ـ نقل مى‏كند كه در خانه رسول الله ـ صلى الله عليه و آله و سلم ـ گوسفندى ذبح شد و گوشت آن ميان فقرا و همسايگان تقسيم گشت. پيامبر ـ صلى الله عليه و آله و سلم ـ پرسيد: چه باقى مانده است؟ گفتم: چيزى باقى نمانده است، جز يك پاچه گوسفند. حضرت فرمود: جز همين يك پاچه، بقيّه‏اش مانده است.[9]

در واقع، آنچه براى مصرف شخصى و خانواده مانده است، رفتنى است و آنچه كه به ديگران احسان شده است، در بايگانى و ذخيره الهى ماندگار است و در شديدترين روز نيازمندىِ انسان، به او بازمى گردد؛ با افزايشى چند برابر، و اين وعده صادقِ الهى است.

عبدالرحمان جامى چه نيكو سروده است:




  • چند روزى زقوى دينان باش
    شمع شو شمع، كه خود را سوزى
    با بد و نيك، نكوكارى ورز
    ابر شو تا كه چو باران ريزى
    باش چون بحر، زآلايش پاك
    ببر آلايش از آلايشناك



  • در پى حاجت مسكينان باش
    تا به آن بزمِ كسان افروزى
    شيوه يارى و غمخوارى ورز
    بر گل و خس، همه يكسان ريزى
    ببر آلايش از آلايشناك
    ببر آلايش از آلايشناك



/ 7