نيكى به ديگران يا به خويش؟
وقتى مجموعه عالم هستى و نظام الهى حاكم بر آن، خدمتها را بىپاسخ و پاداش نمىگذارد و خداوند، به اهل احسان و دستگيران از بينوايان پاداش عظيم و بىحساب مىبخشد، پس مىتوان گفت، خدمت به مردم، نيكى به خويشتن است و چنين احسانها و يارىهايى نه تنها گُم نمىشود، كه به سوى خود نيكوكار برمىگردد. اين مضمون بلند، كه انگيزه آفرين و شوقانگيز است، در روايات متعدّدى مطرح شده است. امام على ـ عليه السلام ـ مىفرمايد: «مَنْ صَنَعَ مَعروفا فإنّما صَنَعَ الخير لَنِفْسه و لا يَطْلُبُ مِن غيرهِ شُكْرَ ما اَوْلاهُ لَنِفْسِهِ.»[7] «هر كس كار نيكى كند، به خودش نيكى كرده است و از ديگرى پاداش و سپاس آن نيكى را كه به خود كرده است، نخواهد.» بازگشت ثمره احسان به خويشتن، هم در دنياست، هم در آخرت. امّا از آنجا كه آخرت سراى پاداش است، بيشترين رجوعِ ثمرات را بايد در آنجا جست. به قول صائب تبريزى:
تيره روزان جهان را به چراغى درياب
تا پس از مرگ، تو را شمع مزارى باشد
تا پس از مرگ، تو را شمع مزارى باشد
تا پس از مرگ، تو را شمع مزارى باشد
چند روزى زقوى دينان باش
شمع شو شمع، كه خود را سوزى
با بد و نيك، نكوكارى ورز
ابر شو تا كه چو باران ريزى
باش چون بحر، زآلايش پاك
ببر آلايش از آلايشناك
در پى حاجت مسكينان باش
تا به آن بزمِ كسان افروزى
شيوه يارى و غمخوارى ورز
بر گل و خس، همه يكسان ريزى
ببر آلايش از آلايشناك
ببر آلايش از آلايشناك