عباس ميرزا زماني كه در سال 1213 ق حكمراني آذربايجان را به عهده گرفت، از جمله اقدامات وي وارد كردن مطبعه هاي متعدد چاپ حروفي ( سربي) به تبريز بود. عباسميرزا براي اين منظور ميرزا زينالعابدين تبريزي را به روسيه فرستاد و او اسباب و وسائل مختصر چاپ حروفي را به تبريز آورد و اولين كتاب چاپي فارسي در ايران به نام جهاديه ميرزاعيسي قائممقام فراهاني در اين مطبعه به چاپ رسيد. از اولين كتابهاي چاپ سربي در ايران ميتوان اين كتابها را نام برد: جهاديه ، تأليف ميرزا عيسي قائم مقام ، چاپ شده در سال 1233ق؛مآثرالسلطانيه، تأليف عبدالرزاق دنبلي خوئي،چاپ در سال 1241ق؛ تعليمنامه در اعمال آبله زدن، تأليف كارمک انگليسي ترجمه ميرزا محمد بن عبدالصبور خويي معروف به حكيم قبلي، چاپ شده در 1245 ق؛ حيوةالقلوب، تأليف ملامحمد باقر مجلسي، چاپ 1240 ق؛ جلاءالعيون، تأليف ملامحمد باقر مجلسي، چاپ 1240 ق؛ مفتاحالنبوة، تأليف حاج ملارضا همداني، چاپ در سال 1240ق؛ حقاليقين، تأليف ملا محمد باقر مجلسي، چاپ در سال 1241ق؛ زادالمعاد، تأليف ملامحمد باقر مجلسي، چاپ در سال 1244ق؛ اشاراتالاصول، تأليف حاجي محمد ابراهيمكرباسي، چاپ در سال 1245ق؛ سوال و جواب، تأليف حجةالاسلام محمدباقر شفتي، چاپ در سال 1247ق؛ چاپ سربي پس از ورود به ايران سال1233ق به دليل تحميل هزينههاي فراوان، چندان دوام نياورد و پس از رواج چاپ سنگي برچيده شد و تا سال 1290ق كه ناصرالدينشاه در سفر به اروپا يک دستگاه چاپخانه با حروف عربي از فرنگستان به ايران آورد، تمام چاپهاي ايران به صورت سنگي صورت ميگرفت. در اوايل سده چهاردهم هجري، چاپ سربي به كار افتاد و به تدريج جاي چاپ سنگي را گرفت. (پايان ص 2) چاپ سنگي چاپ سنگي كه به آن چاپ همسطح و ليتوگرافي[5] نيز گفته ميشود، نوعي از چاپ و تكثير كتاب است كه سابقاً رواج داشتهاست. در دايرةالمعارف مصاحب، درباره چاپ سنگي چنين آمده: ليتوگرافي يا چاپ سنگي نوعي از چاپ مسطح كه هم به عنوان فرايندي هنري و هم به عنوان فرايند چاپ تجاري به كار ميرود. در كارهاي هنري از چاپ سنگ چاپ استفاده ميشود، ولي در چاپ تجارتي صفحه فلزي به كار ميبرند. تصوير را معمولا به صورت معكوس با مداد يا مركب ليتوگرافي كه محتوي صابون يا چربي است، بر روي سنگ يا صفحه فلزي رسم ميكنند، اسيد چرب اين مركب صابوني نامحلول بر روي صفحه ميسازد كه مركب چاپ را به خود ميگيرد و آب را رد ميكند، سپس طرح رسم شده بر صفحه به وسيله صمغ عربي و محلول جوهر شوره تثبيت ميكنند كه جوهر شوره اطراف نقشها را اندكي ميخورد و نقش به صورت برجسته باقيميماند. سپس تصوير را با تربانتين و آب ميشويند و صفحه فلزي يا سگ آماده آن ميشود كه نورد مركب چاپ بر آن بماند و چاپ بر صفحات كاغذ را شروع كنند. اين روش چاپ در حدود 1796م توسط آ. زنفلدر در آلمان اختراع شد، اما در قرن نوزدهم بود كه هنرمندان، ليتوگرافي را مورد استفاده قرار دادند. تا اواخر دوره قاجار تقريباً هرچه در ايران چاپ ميشد، با چاپ سنگي بود. نوشته را با مركب چرب بر روي كاغذهاي آهار زده با نشاسته مينوشتند و بر سنگ برميگردانند و با فشار برآن منتقل ميكردند. باقي كار ها به همان صورت كه در بالا گفته شد انجام ميگرفت.[6]