تاریخ علم اصول از نگاه شهید محمدباقر صدر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ علم اصول از نگاه شهید محمدباقر صدر - نسخه متنی

محمد کاظم روحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به شكل كلى و عام يا به شكل خاص، به صورت تلويح و اشاره يا به صراحت و تصريح.

حكم تمام فروع و مسائلى را كه آنان در كتب خود آورده اند ما شيعيان از راهى كه موجب علم است و اعتماد بر آن صحيح و موجب برائت ذمه است و نه از راه قياس و اجتهاد به رأى، مى توانيم به دست آوريم.

به همين جهت از مدت ها قبل اشتياق داشتم كتابى تأليف كنم كه در آن اين كار را انجام بدهم لكن امورى از جمله اشتغالاتم و نيز بى ميلى و كم رغبتى علماى شيعه قصد مرا در انجام چنين كارى تضعيف مى كرد.

علماى ما به گردآورى حديث و نقل عين الفاظ روايات به عنوان حكم مسائل اكتفا مى كردند و وضع به گونه اى بود كه حتى اگر مضمون روايات را با الفاظى غير از الفاظ وارده در روايات بيان مى كرديم بسيار متعجب مى شدند و فهم آن برايشان مشكل مى نمود.

من در گذشته به تأليف كتاب نهايه پرداخته بودم و در آن كتاب روايات مربوط به هر مسأله را كه در كتب روائى اصحاب پراكنده بود، به ترتيب بحث فقه جمع آورى كردم و متعرض تفريع و ايجاد ابواب جديد نشدم، بلكه اكثراً عين الفاظ روايات را آوردم، تا موجب انكار اصحابمان نشود(60).

تا اينكه شروع به تأليف اين كتاب )المبسوط( كردم و براى آن ابوابى قرار دادم و اكثر فروعى را كه اهل سنت ذكر كرده اند در اين كتاب آوردم و حكم آن را بر طبق مقتضاى اصول خودمان استخراج كردم.

اگر خداوند توفيق اتمام اين كتاب را بدهد كتابى خواهد شد كه در بين شيعه و سنّى نظير ندارد، چون تا به امروز كتابى از احدى از فقها نمى شناسم كه مشتمل بر اصول و فروع(61) مذهب شيعه و به شكل مفصل و جامع و كامل و در يك كتاب باشد«.

از اين كلام نيز عظمت حركت فقهى شيخ طوسى)ره( فهميده مى شود، همچنين تأثير متقابل و حركت متوازن فقه و اصول مشخص مى گردد.

تا آن زمان كه فقه به مسائلى كه روايات متعرض آن بود محدود مى شد و هنوز به مرحله تفريع و به دست آوردن احكام فروعات جديد از روى قواعد و اصول كلى نرسيده بود، حاجت به علم اصول اندك بود امّا آن هنگام كه شيخ طوسى تصميم گرفت تا فقه را از حصار مسائلى كه مدلول مطابقى روايات است خارج كند و احكام فروعات و مسائل جديد را از روى روايات و بر طبق قواعد كلى به دست آورد، احتياج به علم اصول بروز مى كند و لازم مى شود تا او قبل از تأليف كتاب فقهى »المبسوط«، كتاب »العدة فى الاصول« را تأليف كند(62) و آن را زمينه و مقدمه ى حركت فقهى المبسوط قرار دهد.

اين تأثير متقابل و رشد فقه، رشد اصول را نيز به همراه دارد.

بررسى ريشه هاى حركت فقهى و اصولى شيخ طوسى شهيد صدر مى گويد: »شما توهم نكنيد كه شيخ طوسى ناگهان و بدون زمينه ى قبلى چنين تحولى را ايجاد كرده است، بلكه بذر اين تحول و ترقى قبل از وى توسط علما و فقهايى همچون ابن ابى عقيل عمّانى و ابن جنيد اسكافى و اساتيد شيخ طوسى، يعنى سيد مرتضى و شيخ مفيد كاشته شده بود.

از ابو جعفر موسوى كه از علماى بعد از عصر شيخ طوسى است نقل شده كه گفت: من به كتابى فقهى از ابن جنيد اسكافى دست يافتم به نام التهذيب، كه فروع و اصول را درآن خيلى دقيق بيان كرده بود و درهر مسأله استدلال هاى شيعه و سنّى را بيان كرده بود.

اين كلام نشان مى دهد كه قبل از مرحوم شيخ طوسى، نهال حركت عظيم شيخ طوسى به دست ابن جنيد اسكافى غرس شده بود و حتماً بعد از وى، كسانى همچون سيد مرتضى و شيخ مفيد آن را ادامه دادند، تا در زمان شيخ طوسى با حركت علمى او به ثمر نشست«.

(63) قبلاً گفتيم كه علم ناگهانى متولد نمى شود.

هيچ تحول علمى بدون زمينه ى قبلى انجام نشده است.

همواره پيدايش علوم جديد و تحولات علمى مرهون تلاش هاى پيشينيان است.

هر قدمى كه توسط شخص مبتكرى به جلو برداشته شده با بهره گيرى و استفاده از زحمات گذشتگان بوده است.

نيوتن(64) مى گويد: »اگر من افق هاى دور دستِ علم را ديدم جز اين نبود كه بر شانه ى غول هاى بزرگ نشسته بودم و از آن جا نظاره مى كردم«؛ يعنى من تجربيات دانشمندان گذشته و ميراث علمى آنان را گرفتم و با استفاده از آنها، گام هاى بعدى را برداشتم.

شيخ طوسى نيز گام بلندى را در فقه و اصول برداشت و بنيان گذار حركتى عظيم و رو به رشد گرديد امّا اين حركت بدون زمينه ى قبلى نبود، بلكه بر زحمات علماى قبل از او استوار بود.

توقف و ركود نسبى و علل آن بعد از وفات شيخ طوسى(460 ه..ق..(، تا حدود صد سال شاهد يك ركود نسبى علمى هستيم(65) فقه و اصولى كه توسط شيخ طوسى تحول بزرگى پيداكرده و در مسير رشد و پويايى قرار گرفته بود تا يك قرن از رشد و نمو متوقف مى شود.

محمد بن احمد بن ادريس )متوف 598ه..ق..( كه اواخر دوران توقف(66) را درك كرده و اولين كسى بود كه به مقابله با آن ركود پرداخت، در مقدمه ى سرائر مى گويد: »هنگامى كه كوتاهى مردم را نسبت به شريعت محمدى و علم احكام اسلامى، و سستى آنها را در طلب اين علم، و دشمنى شان را با آنچه كه به آن جهل دارند و تضييع آنچه را كه مى دانند مشاهده كردم، و ديدم كه صاحبان قلم به دليل غلبه ى كند ذهنى بر آنان، آنچه را كه ايام در دست آنها وديعه نهاده است ضايع مى كنند و در فراگيرى آنچه كه دانستنش بر آنها لازم است كوتاهى مى كنند؛ گويا آنها تازه به دنيا آمده اند و از پيشرفت علم و آنچه كه ايام در دست آنها وديعه نهاده بى خبرند.

و ديدم كه عنان علم به دست خوارى سپرده شده و ميدان مسابقه براى ربودن جوايز تعطيل شده و جانى را يافتم كه به حلقوم رسيده است«(67).

/ 28