بیشترلیست موضوعات پيشگفتار علم فقه يا حقوق اسلامى جايگاه علم اصول بخش سوم پيدايش حوزه هاى علميه ى شيعى بخش سوم فصل دوم: دوره ى علم مقايسه ى كتب فقهى السرائر و المبسوط بخش سوم فصل سوم: دوره ى كمال علم توضیحاتافزودن یادداشت جدید
3.ركود تفكر فقهى اهل سنّت ممكن است اين عنوان در بدو نظر براى شما عجيب باشد ولى حقيقت اين است كه همواره در رشد تفكر علمى و اصولى شيعه عوامل خارجى نيز مؤثر بوده اند.از جمله ى اين عوامل، عامل تفكر اهل سنّت است.البته اين هرگز بدان معنا نيست كه فقه شيعه مأخوذ از فقه سنى است، بلكه نحوه ى تأثير فقه سنّى در فقه شيعه همان گونه كه شهيد فرمود، از آن جهت بود كه فقهاى شيعه ناظر به ابحاث علمى اهل سنّت بودند، تا در همان زمينه ها نظر شيعه را بيان كنند.بديهى است وقتى چنين نظارتى در كار باشد هر چقدر بحث هاى علمى اهل سنّت قوى تر باشد فقهاى شيعه نيز نظر مذهب شيعه را با دليل قوى تر بيان مى كنند و هر چقدر اهل سنّت ادله ى بيش ترى بياورند فقهاى اماميه نيز در مقام نقد علمى آن ادله برآمده، بحث آنان مفصل تر و جامع تر مى شود.(74) و همين امر باعث رشد تفكر علمى شيعه مى شود.شيخ طوسى)ره( با تأليف مبسوط كه ناظر به فقه سنّى است، گام بلندى را برداشت.بعد از شيخ طوسى فقه اهل سنّت گرفتار ركود و توقف شد.زيرا در قرن هاى پنجم و ششم هجرى تفكر فقهى اهل تسنن متوقف و باب اجتهاد مسدود اعلام گرديد و تقليد از ائمه اربعه آغاز شد.با ركود فقه اهل سنّت يكى از عوامل خارجىِ مؤثر در رشد فقه شيعه از كار افتاد.(75) حيات و حركت مجدد حوزه علميه ى شيعه بعد از حدود يك قرن توقف نسبى، بار ديگر حوزه ى شيعى حركت رو به رشد خود را آغاز كرد.اولين كسى كه با آن ركود علمى و تقدس و خضوع نسبت به آراى شيخ طوسى به مقابله برخاست و با جرأت آراى شيخ طوسى را به نقادى كشيد و فتاواى مخالف با وى را صادر كرد فقيه نام آور، محمد بن احمد بن ادريس )متوف 598 ه..ق..( است.او در كالبد تفكر فقهى، روحى تازه دميد و با تأليف كتاب فقهى »السرائر«، نشان داد كه شاگردان شيوه ى فقهى شيخ طوسى به سطحى رسيده اند كه بتوانند حركتى را كه شيخ طوسى آغاز كرده ادامه دهند.همچنين در همين زمان سيد ابوالمكارم ابن زهره با تأليف كتاب »الغنيه« در اصول، به نقد آراى شيخ طوسى پرداخت.همان كارى را كه ابن ادريس در فقه انجام داد سيد بن زهره در اصول انجام داد و اين نشانگر رشد تفكر فقهى و اصولى با يكديگر است.هر چه فقه گسترش مى يابد نياز به اصول بيش تر مى شود و هر چه اصول رشد مى كند فقه رشد مى كند.از اين رو در همان زمانى كه ابن ادريس حركتى را در فقه آغاز مى كند و موجب رشد آن مى شود، سيد بن زهره هم حركت در اصول را آغاز مى كند و به نقد آراى شيخ طوسى مى پردازد.(76)
مقايسه ى كتب فقهى السرائر و المبسوط
شهيد صدر فرموده اند: وقتى به مقايسه بين السرائر ابن ادريس با المبسوط شيخ طوسى بپردازيم به نكاتى مى رسيم: 1.در كتاب »السرائر« استفاده و بكارگيرى عناصر اصولى در حلّ مسائل فقهى خيلى بيش تر از »المبسوط« است.شيخ طوسى در عدة الاصول بحث اصولى را گسترش بخشيده امّا در عين حال در المبسوط استفاده از قواعد اصولى در حلّ مسائل فقهى خيلى كمتر از كتاب سرائر است.به عنوان نمونه براى استنباط احكام آب ها ابن ادريس از سه قاعده اصولى استفاده كرده در حاليكه مبسوط هيچكدام را بكار نبرده است با اينكه اين قواعد در كتب اصولىِ قبل از ابن ادريس موجود است.