2- ضرورت وحدت
امام خمينى پيامدهاى تفرقه را بخوبى شناخته بود و مىدانست كه تفرقه در ميان امت اسلامى در ابعاد مختلف سياسى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و نظامى تاثيرات منفى بسيارى برجاى گذاشته است كه رفع آنها بسيار مشكل است و نياز به زمان زيادى دارد و تنها راه جلوگيرى از صدمات و لطمات ناشى از اين تفرقه، وحدت و برادرى است كه بايد حول محور اسلام عزيز و تعاليم حياتبخش آن صورت گيرد كه در اين راستا ضرورتهاى وحدت را نيز تشخيص داده بودند تا بدان وسيله امت اسلامى به مسير و صراط مستقيم الهى رهنمون گردد.
اولين ضرورت وحدت از ديدگاه امام، قيام در راه خدا بود تا جامعه بشرى بطور كلى اصلاح گردد: «قال تعالى: قل انما اعظكم بواحده، ان تقوموالله مثنى و فرادى» . خداى تعالى در اين كلام شريعت از سرمنزل تاريك طبيعت تا منتهاى سير انسانيت را بيان كرده و بهترين موعظههايى است كه خداى عالم از ميان تمام مواعظ انتخاب فرموده و اين يك كلمه را پيشنهاد بشر فرموده اين كلمه تنها راه اصلاح در جهان است» (3) .
در اين راستا بايستى، عدالت در جهان گسترش يابد (4) و حزب مستضعفين جهان تشكيل گردد: «اگر يك حزبى در عالم پيدا بشود، يك حزب عالمى، حزب مستضعفين كه همان حزبالله است، اينهمه مشكل رفع بشود» (5) و مسلمين جهان به رشد سياسى كافى برسند. (6) و بازگشتبه فرهنگ خودى و خودباورى و سعى در خودكفايى از غرب نهراسند (7) و در برابر قدرتها ايستادگى كنند. (8)
ضرورت بعدى وحدت جلوگيرى از توطئه و تفوق استكبار جهانى به سركردگى امريكا است كه با ايجاد تفرقه و اختلاف بين مسلمين سعى در رسيدن به هدف خود دارد. امام راحل مىدانست كه:
«دشمن اصلى اسلام و قرآن كريم و پيامبر، ابرقدرتها خصوصا آمريكا و وليده فاسدش اسرائيل است كه چشم طمع به كشورهاى اسلامى دوخته و براى چپاول مخازن عظيم زيرزمينى آنان در اين توطئه شيطانى تفرقهانداختن بين مسلمانان به هر شكل كه بتوانند مىباشند» . (9)
امام مىخواستبا وحدت و ايجاد همبستگى اسلامى بين مسلمانان، (10) همه ملل اسلامى به استقلال و آزادى دستيابند، زيرا مسلمين بايد براى بدست آوردن استقلال و آزادى اين كليد پيروزى را بدست آورند و براى وحدت كلمه كوشش كنند، (11) و به استكبار جهانى اجازه ندهند كه در مقدرات كشورهاى اسلامى دخالت كند. (12)
امام خمينى براى ايجاد صلح و صفا، وحدت را ضرورى مىدانست و مىفرمود «جمهورى اسلامى مايل استبا همه همجواران و ديگران با صلح و صفا زندگى كند» (13) و در جاى ديگرى نيز فرمودند: «اميدوارم صلح جهانى بر پايه استقلال ملتها و عدم مداخله در امور يكديگر و مراعات اصل حفظ تماميت ارضى كشورها بنا گردد» . (14)
از نظر امام لازمه صلح و صفاى جهانى زيست مسالمتآميز با همه كشورهاى عالم است. «دولت و ملت جمهورى اسلامى، طالب اخوت ايمانى با مسلمانان جهان و منطقه و طالب زيست مسالمت آميز با همه كشورهاى عالم است» (15) بنابراين خواهان گسترش روابط بر اساس اصل احترام متقابل است «روابط، با تمام خارجيها بر اساس اصل احترام متقابل خواهد بود، در اين رابطه نه به ظلمى تسليم مىشويم و نه به كسى ظلم مىكنيم» (16) «ما با همه ملتهاى عالم مىخواهيم دوستباشيم، با همه دولتهاى عالم به حسب طبعاولى مىخواهيم دوستباشيم مىخواهيم كه روابط حسنه، با احترام، متقابل نسبتبه هم داشته باشيم. » (17)
امام خمينى (ره) بر اين اعتقاد است كه حكومت اسلامى حكومتى است آزاد و مستقل و روابطش با شرق و غرب به يك نحو است و اگر آنها روابط حسنه داشته باشند، دولت اسلام هم با آنها روابط حسنه دارد و اجازه نمىدهيم كسى در مقدرات مملكتمان دخالت كند (18) بنابراين «. . . با همه اقشار بشر و با تمام مستضعفين عالم روابط حسنه داريم به شرط اينكه روابط متقابل و احترام متقابل باشد» . (19) پس مىتوان گفت امام خمينى با توجه به وظايف شرعى خود براى اصلاح بشر ايجاد همبستگى بين همه مستضعفين جهان و مسلمانان دنيا، گسترش عدالت اجتماعى، بوجود آوردن صلح و صفا در همه جهان، خودباورى و نفى سبيل، جلوگيرى از دخالت ابرقدرتها در مقدرات كشورهاى ضعيف و مسلمانان و چپاول ذخاير آنها و گسترش روابط مبتنى بر احترام متقابل و حسن همجوارى وحدت مسلمين و مستضعفين جهان را ضرورى مىشمرد و آن را تنها عامل و رمز پيروزى و بقاء هر امتى مىدانست و بنابراين بر ايجاد وحدت تاكيد فراوانى مىنمود.