معشوق ناشناس - امام زمان (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام زمان (ع) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

معشوق ناشناس

مرحوم علامه حلي كه يكي ازعلماءبزرگ شيعه مي باشدشب جمعه بر الاغ ي سوارشده بودوبه زيارت امام حسين عليه السلام مي رفت درمابين راه عربي بااوهمراه شدكم كم باهم مشغول صحبتهاي علمي شدند،علامه چون اوراشخص بافضلي تشخيص دادمسائلي كه مدتهابرايش مشكل ولاينحل مانده بوديك يك آنهارامطرح كردوعرب كه در كنارش پياده مي آمد،همه راپاسخ گفت ومشكلاتش راحل نمودتااينكه در مساله اي باهم اختلاف نظرپيداكردندوعلامه آن رامنكرشده گفت :حديثي دراين موردنداريم .

فرمود:درتهذيب شيخ طوسي فلان مقداركه ازاول آن ورق بزنيددر فلان صفحه وفلان سطراين حديث ذكرشده است .

علامه درحالي كه شخت درشگفت مانده بودكه اين اطلاعات عميق ووسيع كيست وشايدهم كم كم مي خواست اورا بشناسدلذاپرسيد:آيادراين زمان كه غيبت كبري است مي توان حضرت صاحب الامر عليه السلام راديديانه ؟وچون دراين وقت تازيانه ازدست علامه به زمين افتاداقاخم شده آن رابرداشت دردست علامه گذاشت وفرمود:چگونه صاحب الزمان رانمي توان ديدوحال اينكه دست اودردست تومي باشد .

علامه كه يكباره متوجه معشوقش شده بودشوكه گشت وبي اختيارخودراازمركب به زمين انداخت كه پاي حضرتش راببوسدكه غش كردوچون بهوش آمدكسي رانديدوقتي به خانه برگشت وتهذيب مرحوم شيخ طوسي رابرداشت وهمان مقداركه امام زمان عليه السلام فرموده بودورق زدحديث راپيداكردولذادركنارصفحه كتاب نوشت اين حديث آن چيزي است كه صاحب الامربه آن خبرداد ...

/قصص العلماءص 359،در احوال علامه حلي .

/ 9