نقل ميكنندبعضي ازعلماي متعصب اهل سنت كتابي درردمذهب جعفري نوشته بود،وآن رابراي مردم ميخواندومردم رانسبت به مذهب تشيع ،گمراه وبدبين مينمود، مرجع معروف شيعه ،علامه حلي متوفي 726ه .ق تسميم گرفت به هرنحوممكن ،آن كتاب راازوي بعنوان امانت بگيردوپس ازاطلاع ازمطالب آن ،ردآن را بنويسد،ولي آن دانشمندسني ،آن كتاب رابه هيچكس نميداد .علامه حلي مدتي به عنوان شاگرداو،به كلاس درس اورفت ،وارتباطخودرابااوگرم كرد،وپس ازايامي ،ازاوتقاضاكردكه مدتي آن كتاب رابه عنوان امانت به وي بدهد .سرانجام اوگفت من نذركرده ام كه اين كتاب رابيش ازيك شب به احدي ندهم .علامه ،فرصت راازدست نداد،به عنوان يكشب ،آن كتاب راازاوگرفت وبه خانه اش آورد،وتصميم گرفت ازروي آن كتاب ،تاآنجاكه امكان دارد، رونوشت بردارد،مشغول نوشتن آن شد،تانصف شب فرارسيد،ناگهان شخصي در لباس مردم حجاز،درهمان نصف شب به عنوان مهمان برعلامه واردشد،وپس از احوالپرسي ،به علامه گفت نوشتن اين كتاب رابه من واگذاروتوخسته اي ، استراحت كن .علامه قبول كرد،وكتاب رادراختياراوگذاشت ،وبه بستررفت وخوابيد،پس ازآنكه ازخواب بيدارشد،ديدكسي درخانه نيست ،وآن كتاب بااينكه قطوربودبطورمعجره آسائي تاآخرنوشته شده است ،ودرپايان آن نام مقدس امام زمان ،حضرت مهدي عليه السلام امضاءشده است ،فهميدكه آن شخص امام زمان عج بوده وعلامه رادراين كاركمك نموده است ./بهجه الامان ج 3ص 232 .