ملاقات نيمه شب - امام زمان (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام زمان (ع) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ملاقات نيمه شب

ابوالحسن فرزندابوالبغل كاتب مي گويد:من ازطرف ابن صالحان فرمانرواي بغدادمدتها مسئوليتي رابه عهده داشتم تااينكه جرياني پيش آمدكه وي سخت به من خشمگين شد ودستوردستگيري مراصادركردمن چون برجان خودترسيدم درمحله كرخ بغدادمخفي شدم وچون مدت زيادي گذشت وازمخفيانه زندگي كردن خسته گشتم يك شب جمعه كه هواطوفاني وباراني بودودركوچه وخيابانهاكسي ديده نمي شدتصميم گرفتم بروم درحرم كاظمين عليهماالسلام دعاوتوسل انجام دهم شايدنجات پيداكنم لذابه حرم رفته ازابوجعفرخادم خواستم كه دربهاي صحن راكاملاببنددكه كسي واردنشود چون ترس داشتم كه مراببينندوبه حاكم گزارش دهنداونيزدربهاراكاملابست ، نصب شب بودمن درآن مكان خلوت به دعاوزيارت اشتغال داشتم ،ناگهان صداي پائي راشنيدم كه به طرف حرم مي آيدابتداءوحشت كردم تااينكه جواني راديدم كه لباس سفيدي پوشيده بودوعمامه اي بسروعبائي بردوش داشت نزدضريح موسي بن جعفرعليهماالسلام ايستاده برآدم وپيامبران اولوالعزم وائمه عليهم السلام يك به يك سلام كردجزامام دوازدهم كه نامي ازحضرتش نبودمن درشگفت شدم كه چرابه آن بزرگوارسلام نكرد،پيش خودگفتم شايدفراموش كرده ويامذهبي دارد كه من نمي دانم .

بعدكنارقبرامام محمدتقي عليه السلام رفت وآنجانيزبه همين نحوزيارت نمودسپس نزدمن آمده فرمود:اي ابوالحسن چراغافلي ازدعاي فرج ؟ گفتم :اي سيدمن دعاي فرج كدام است ؟فرمود:دوركعت نمازبخوان وبعدازآن بگو:"يامن اظهرالجميل وسترالقبيح يامن لم يؤخذبالجريره ولم يهتك السترياعظيم المن ياكريم الصفح ياحسن التجازوياواسع المغفره ياباسط اليدين بالرحمه يامنتهي كل نجوي وياغايه كل شكوي ياعون كل مستعين يامبدء بالنعم قب استحقاقها"سپس ده مرتبه بگو:يارباه .

ده مرتبه بگو:يا غايه رغبتاه .

ده مرتبه :"اسئلك بحق هذه الاسماءوبحق محمدوآله الطاهرين عليهم السلام الاماكشفت كربي ونفست همي وخرجت غمي واصلحت حالي "وبعد ازآن هرچه مي خواهي دعاكن وحاجت خودرابخواه بعدازآن طرف راست صورت را به سجده گاه بگذاروصدمرتبه بگو:"يامحمدياعلي ياعلي يامحمداكفياني فانكماكافياي وانصراني فانكماناصراي .

"بعدازآن طرف چپ صورت رابگذار وصدمرتبه بگو:"ادركني "وآن رازيادتكرارنماوسپس آنقدربگو:" الغوث ،الغوث ،الغوث "تانفست قطع گردد .

پس صورت خودرااززمين برداركه انشاءالله خداوندبه كرم خودحاجت تورابرمي آورد .

ابوالحسن مي گويد به نمازودعاچنانكه حضرتش دستورداده بودمشغول گشتم اوهم رفت بعدازاتمام دعابيرون آمده ديدم دربهاهمه بسته است وكسي هم نيست .

نزدابوجعفرخادم رفتم ازحال آن جوان پرسيدم ؟وي گفت :دربهاچنانكه مي بيني همه قفل است او مولاي ماصاحب الزمان بوده است .

من بسيارمتاثرشدم كه چنين فرصتي ازدستم رفته بود .

وقبل ازاذان صبح به مخفيگاه خودبازگشتم .

هنگامي كه روزبالاآمد شنيدم كه مامورين ابن صالحان ،درحالي كه امان نامه اي براي من دردرست دارند ازدوستانم سراغمرامي گيرندمن درعين حال كه ازاوخائف بودم بيرون آمده با بعضي ازدوستان نزدوي رفتم وقتي ابن صالحان مراديدازجابلندشده درآغوشم كشيده بوسيدوگفت :كارت به جائي رسيدكه ازمن به صاحب الامرشكايت كردي ؟ گفتم :من دعائي كردم وسؤالي ازآن جناب نمودم .

ابن صالحان گفت :ديشب مولايم صاحب الزمان رادرخواب ديدم سخن به من تندي كردكه وحشت كردم ودستور داد،به تونيكي كنم .

ابوالحسن گفت :لااله الاالله ،شهادت مي دهم كه ايشان ائمه عليهم السلام بدون ترديدبرحق مي باشند،ديب مولاي خودرادربيداري ديدم و آنچه درحرم واقع شده بودبه تفصيل بيان كردم .

ابن صالحان درحالي كه تعجب كرده بودبه من نيكي زيادي نمودوبه منصب والائي منصوبم نمود .

/نجم الثاقب ، حكايت 30،ص 268 .

/ 9