عمروليث صفاري وسگ - دنیا نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
عمروليث صفاري وسگ
بعدازآنكه كارعمروليث صفاري بالاگرفت خيال دست اندازي وتصرف مملكت آل سامان نمودوباهشتادهزار سپاه قصدآن مملكت كرداميراسماعيل ساماني پيغام فرستادكه خداودندمملكتي وسيع تراارزاني داشته اميدكه اين زمين كوچك رانديده انگاشته بمن واگذاري عمروبه سخنان اوالتفاتي ننموده ودرحوالي جيحون صف آرايي وخودنمايي كردامير اسماعيل نيزبادوازده هزارسواركه بيشترزين وبرگ درستي نداشتندصف آراسته چون جنگ درگرفت اسب عمروسركشي كرده وعنان ازدستش ربودواورادرميان گروه دشمن برد .اميراسماعيل بي رنجي امرنموداورازنجيرنهادندوبدست يكي از لشكريان بزندانش افكندعمروبسيارگرسنه ومدتي بودكه غذانخورده بود .ازپاسبان خوردني خواست .آن سپاهي پاره يي گوشت وقدري آب ونمك درسطلي كه به آب مي دهندبه اودادتاطبخ نمايد .عمرودرهمان خيمه قدري زمين راكندوآتش بر افروخت وآب ونمك وگوشت رادرسطل ريخته به روي آتش نهادومنتظرپخته شدن نشست چون بوي گوشت بلندشدسگي داخل خيمه شدوعمرودرفكرفرورفته ملتفت نبودسگ براي ربودن گوشت سررابه درون سطل كرد .ودهنش بسوخت سرعقب برد ودسته آن سطل بگردنش افتادباسطل به بيرون خيمه دويد .عمروقاه قاه بخنديد پاسبان آوازاوراشنيدبه درون خيمه آمدوعمروراگفت :جاي آن داردكه ازغم بميري نه آنكه بخندي نه توادعاي پادشاهي مي كردي وخودراشهريارمي دانستي و امروزماننددزدان بندودغل برگردن ودراين گوشه گرفتاري !چگونه تراخنده آيد بااين حالت ؟!عمرودرجواب گفت :اي برادرخنده من نه ازروي بي حسي و لاابالي گري است بلكه خندمن به بي اعتباري روزگاراست چه ديروزهمين وقت خوانسالارمن بعرض رسانيدكه هزاروپانصدشتربراي حمل آشپزخانه كم است ومطبخ رانتواندحمل نمودمن دويست شترديگرامرنمودم كه براي حمل لوازم مطبخ به او سپارندوازخنديدم كه ديروزهزاروپانصدشتربراي حمل مطبخ من كفايت نمي كرد وامروزسگي بسهولت آنراحمل نمودفاعتبروااولي الابصارچه آيين جهان گاهي چنان وگاهي چنين باشد/ بزم ايران