* محضر معنوي - حکیم فروتن (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکیم فروتن (1) - نسخه متنی

غلامرضا گلی زواره

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

* محضر معنوي

آية‏الله جعفري، محضر عرفاني آية‏الله سيدجمال الدين گلپايگاني را غنيمت شمرد و از اين درخت معنوي نيز بهره‏هاي وافي برد، وي از مدرسين و مراجع معروف شيعه در نجف بود كه در علم و عمل زبانزد خاص و عام بود و از جهت كرامت مقام و نفس پاك مورد تصديق. در مراقبت امام خميني :

علم و عمل، علم و تعهد، به منزله دو بال هستند كه با هم مي‏توانند به مراتب ترقي و تعالي برسند.

(كلمات قصار)

نفس و اجتناب از اميال مقام برجسته‏اي را در بين اقران كسب نموده بود. اين شاگرد برجسته سيد احمد كربلايي يك روز براي زيارت اهل قبور از خانه بيرون رفت و در آن جا حالت مكاشفه‏اي به وي دست داد و اغلب افراد را به صورت حيوانات مشاهده كرد، با اضطراب خدمت استاد خويش سيداحمد آمد و اين ماجرا را برايش نقل نمود و گفت نمي‏خواهم اين چشم برزخي را داشته باشم، استاد نگاهي به او كرد و گفت: آقا جمال اين بار آنان را به وضع عادي مشاهده خواهي كرد، نامبرده در سال 1378 هـ.ق دنياي فاني را وداع گفت.

فقيه، عارف و حكيم الهي شيخ مرتضي طالقاني در نجف حدود يك سال و نيم در مباحث عرفاني و حكمت علامه جعفري را به فيض رسانيد و از لحاظ معنوي تأثير شديدي بر وي گذاشت. از خاطراتي كه مرحوم جعفري چندين بار نقل كرده داستاني است كه به روزهاي آخر عمر شيخ مرتضي طالقاني مربوط است، وي مي‏گويد: آخرين باري كه براي درس و كسب فيض به حضور آن عارف صمداني رفتم، مرحوم شيخ در انتهاي حجره رو به آفتاب نشسته بود پرسيد آقا براي چه آمدي؟ گفتم: براي درس، گفت: درس پايان يافت، تصور كردم ايشان فكر كرده ماه محرم فرا رسيده است، لذا اظهار داشتم: هنوز دو روز به اين ماه باقي مانده است، گفت: مي‏دانم اما روح رفته و جسم باقي مانده است، آن چه كه به هيچ وجه به ذهنم خطور نمي‏كرد اين بود كه وي خبر رحلت خود را مي‏داد و آقاياني كه آن موقع در نجف بودند مي‏دانند كه هيچ گونه نشانه‏اي از كسالت نداشت، از اين خبر سخت منقلب شدم و تمنا كردم نكته‏اي را به عنوان يادگار مطرح كند نخست كلمه لا اله الا الله را با يك قيافه روحاني و رو به ابديت گفت، در اين حال اشك از ديدگانش جاري گشت و در حال عبور از پل زندگي دنيوي و مرگ برايم بيان كرد:




  • تا رسد دستت به خود شو كارگر
    چون فتي از كارخواهي زد به سر



  • چون فتي از كارخواهي زد به سر
    چون فتي از كارخواهي زد به سر



/ 13