* محضر معنوي
آيةالله جعفري، محضر عرفاني آيةالله سيدجمال الدين گلپايگاني را غنيمت شمرد و از اين درخت معنوي نيز بهرههاي وافي برد، وي از مدرسين و مراجع معروف شيعه در نجف بود كه در علم و عمل زبانزد خاص و عام بود و از جهت كرامت مقام و نفس پاك مورد تصديق. در مراقبت امام خميني :علم و عمل، علم و تعهد، به منزله دو بال هستند كه با هم ميتوانند به مراتب ترقي و تعالي برسند.(كلمات قصار)
نفس و اجتناب از اميال مقام برجستهاي را در بين اقران كسب نموده بود. اين شاگرد برجسته سيد احمد كربلايي يك روز براي زيارت اهل قبور از خانه بيرون رفت و در آن جا حالت مكاشفهاي به وي دست داد و اغلب افراد را به صورت حيوانات مشاهده كرد، با اضطراب خدمت استاد خويش سيداحمد آمد و اين ماجرا را برايش نقل نمود و گفت نميخواهم اين چشم برزخي را داشته باشم، استاد نگاهي به او كرد و گفت: آقا جمال اين بار آنان را به وضع عادي مشاهده خواهي كرد، نامبرده در سال 1378 هـ.ق دنياي فاني را وداع گفت.فقيه، عارف و حكيم الهي شيخ مرتضي طالقاني در نجف حدود يك سال و نيم در مباحث عرفاني و حكمت علامه جعفري را به فيض رسانيد و از لحاظ معنوي تأثير شديدي بر وي گذاشت. از خاطراتي كه مرحوم جعفري چندين بار نقل كرده داستاني است كه به روزهاي آخر عمر شيخ مرتضي طالقاني مربوط است، وي ميگويد: آخرين باري كه براي درس و كسب فيض به حضور آن عارف صمداني رفتم، مرحوم شيخ در انتهاي حجره رو به آفتاب نشسته بود پرسيد آقا براي چه آمدي؟ گفتم: براي درس، گفت: درس پايان يافت، تصور كردم ايشان فكر كرده ماه محرم فرا رسيده است، لذا اظهار داشتم: هنوز دو روز به اين ماه باقي مانده است، گفت: ميدانم اما روح رفته و جسم باقي مانده است، آن چه كه به هيچ وجه به ذهنم خطور نميكرد اين بود كه وي خبر رحلت خود را ميداد و آقاياني كه آن موقع در نجف بودند ميدانند كه هيچ گونه نشانهاي از كسالت نداشت، از اين خبر سخت منقلب شدم و تمنا كردم نكتهاي را به عنوان يادگار مطرح كند نخست كلمه لا اله الا الله را با يك قيافه روحاني و رو به ابديت گفت، در اين حال اشك از ديدگانش جاري گشت و در حال عبور از پل زندگي دنيوي و مرگ برايم بيان كرد:
تا رسد دستت به خود شو كارگر
چون فتي از كارخواهي زد به سر
چون فتي از كارخواهي زد به سر
چون فتي از كارخواهي زد به سر