بیشترلیست موضوعات روشنفكران و مسئله «آل احمد» طرح مسئله آل احمد و مسأله روشنفكر جهان سومي غربزدگي ياغرب ستيزي جلال آل احمد، بازگشت ارتجاعي ياگذار ازفرهنگ استعماري؟! نتيجه توضیحاتافزودن یادداشت جدید
درنقدهايي كه برآل احمد شده، كمتربي واسطه واردبحث ميشوند.غالبا بحثهاي اوبه يكيازمباحث غربي تحويل رفته و آنگاه بااو وارد بحث ميشوند. مثلاً«غربزدگي» به «تفكرجهانسومي»،«تفكرپست مدرني»، و بحث «توسعه» تحويل برده و سپس ازاين زوايهها موردنقدقرارمي گيرد. دراغلب نقدها، بيش ازآنكه به متن اثر التفات علمي شود، به صاحب اثر پرداختهاند. گاه به تحولات فكري و دورههاي زندگي سياسي ـ اجتماعي آل احمدتوجه شده، گاه به ريشههاي فكري ماركسيتي و يامذهبي و گاه به تغذيههاي فكري او از پيروان انديشه پست مدرني (دكترفرديد) اشاره ميكنند، اما تحليل متن به حال خودباقي ميماند.4ـ يكي از دلايل استدلالي نبودن اين واكنش هابادرگيرنشدن بامتن اثر است. ناقدمي بايست در نقد استدلالي خود همراه، با متن اثر درگير شود.او با رفت و برگشتهاي متعدد به متن، عيار آن را معلوم ميسازد. ليكن اينگونه نقّادي آثار آلاحمد، از ناحيه اين گروه روشنفكران، كمتر مشاهده ميكنيم.انقلاب اسلامي، يكي از عوامل مؤثر در شكلگيري رويكرد منفي به «غربزدگي» آل احمد شده است. درنظر روشنفكري جديد، نيروي محركه انقلاب اسلامي، منبث از آموزههاي نظري مدرنيته نيست ولذاهرنوع نقد روشنفكري ايران كه مترادف بانقد مدرنيته است، باعث تغذيه و تقويت فكري يك انقلاب غيرمدرن ميشود. زيرا انقلاب از اينگونه نقدهابه نفع بهرهبرداري ميكند.نتيجهاي كه از اين ارزيابي و جمعبندي نكات، به دست ميآيد آن است كه روشنفكري جديد، برخلاف ادعاهايي كه دارند، غالبا با موضوعات سياسي، فرهنگي و اجتماعي، «ايدئولوژيك» برخورد ميكنند.آنان در واكنش به نقدهاي كه از روشنفكري ميشود، برخورد ايدئولوژيك را جايگزين «نقّادي» كردهاند. ايدئولوژي مدرنيته و تعهدي كه روشنفكران غربگرا نسبت به بسط آن، در خود احساس ميكنند؛ مانع بروز واكنشهاي عقلاني شده است. آنان كمتر سعي كردهاند فارغ ازفضاي فكري مدرنيسم، كنش و واكنش علمي وعملي خود راتنظيم كنند.بنابراين، درواقع خرد روشنفكري ايران، چندان هم «خودبنياد» نيست.بلكه وابسته به خودي ست كه در سرزمين ديگري (غرب) ابداع و بالنده شده، و روشنفكري كشورهاي پيراموني تنها مصرفكننده آن است. ازاين رو هرنوع تهديدي عليه «غرب» را تهديدي عليه خود ميدانند. اين وضعيت نشانگر آن است كه اين باصطلاح روشنفكران، باگذشت زمان، رفته رفته روحيه «نقدپذيري» را بكلّي از دست خواهند داد. دراين صورت، معلوم نيست كه درعرصه علم و جامعه باچه دسته ازمسايل روشنفكري روبرو خواهيم شد.