سيرى در كتاب «الأخبار الدخيلة» بخش دوم - سیری در کتاب «الأخبار الدخیلة» (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیری در کتاب «الأخبار الدخیلة» (2) - نسخه متنی

عبدالمهدی جلالی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سيرى در كتاب «الأخبار الدخيلة» بخش دوم

عبد المهدى جلالى

در بخش اول مقاله، باب اول كتاب و تمامى دوازده فصل آن بررسى شد و اكنون، باب دوم و سوم مرور مى شود.

بررسى كتاب

باب دوم: در احاديث جعلى و دروغين

فصل اوّل. خبرهاى برخى كسانى كه ادعاى رؤيت امام زمان(ع) را نموده اند:

1) در «اكمال»1، روايتى از سعد بن عبداللّه قمى وجود دارد كه در آن مدّعى شده است كه به همراه احمد بن اسحاق (يار و مصاحب حضرت ابومحمّد2)، امام زمان را در سن طفوليّت، نشسته بر زانوى پدر، در سامرّا زيارت كرده و ضمن آن از امام عسكرى(ع) سؤالاتى نموده اند و پاسخ گرفته اند.

دلايل جعلى بودن اين خبر

1ـ سعد، از امام عسكرى(ع) پرسيده است:

آن كار بسيار زشت آشكارى كه چون زن مرتكب شود، شويش مى تواند او را ـ در دورانى كه ايّام عدّه [طلاق خود] را مى گذراند ـ از خانه بيرون كند، چيست؟3

و امام پاسخ داده است:

آن عمل، سحق است، نه زنا؛ اگر مساحقه كند، بايد رجم شود و رجم، خوارى است. كسى را كه خداوند خوار و دور كرده است، نبايد او را نزديك سازند [و به خانه راه دهند].4

علاّمه شوشترى، پاسخ منسوب به امام عسكرى(ع) را چنين نقد و رد مى كند:

احدى به اين كه «فاحشه مبيّنه» در «زن طلاق گفته شده اى كه ايّام عده را در خانه شويش كه او را طلاق گفته، مى گذراند»، سحق باشد قائل نيست؛ و تنها به آزار خانواده شوهر و يا زناى زن، تفسير شده است.5 به علاوه، اين خبر، متضمّن اين مطلب است كه «سحق» از «زنا» بدتر است؛ حال آنكه اماميه اتفاق دارند كه از جهت حد ،چون زنا، بلكه پايين تر از زناست. سحق، مجازاتش تازيانه است؛ اگرچه زن شوهردار (محصنة)، آن را مرتكب شود و قول مشهورتر، همين است.6

7ـ سعد، در توصيف امام زمان(عج) مى گويد:

بر ران راست پدرش نشسته بود. در برابر امام عسكرى(ع)، انارى زرّين بود كه نقش و نگارهاى بديعى داشت و با جواهرات نفيسى مزيّن و آراسته بود. اين انار زرّين را يكى از رؤساى بصره به او پيشكش داده بود.در دست امام عسكرى، قلمى بود كه هرگاه مى خواست چيزى بنويسد، فرزندش انگشتهاى او را مى گرفت. امام عسكرى، انار را مقابل خود مى چرخاند و امام زمان را بدان سرگرم مى كرد تا مانع نوشتنش نشود.7

مناقشه در متن اين خبر

علاّمه شوشترى، در نقد اين قسمت مى نويسد:

الف ـ يكى از نشانه هاى امام آن است كه اهل بازى نباشد. در خبر است كه صفوان جمّال از حضرت صادق(ع)، درباره خصوصيات امام پرسيد؛ پاسخ شنيد: «امام كسى است كه پى بازى و سرگرمى نيست». در همان حال، موسى بن جعفر(ع) كه كودكى خردسال بود، بيامد و با او بزغاله اى بود از نژاد مكّى؛ موساى خردسال به او مى گفت: «اسجدي لربّك؛ پروردگارت را سجده كن!». امام صادق(ع) او را گرفته به سينه چسباند و فرمود: «بأبى و امّى من لايلهو ولا يلعب؛ قربانت! كه پى سرگرمى و بازى نيستى8.»

و نيز در خبر است ـ كه پس از شهادت حضرت على بن موسى(ع) ـ گروهى كه در ميانشان علىّ بن حسان واسطى بود، براى آزمودن حضرت جواد(ع) به ديدار او رفتند. واسطى با خود اسباب بازى هاى كودكانه سيمينى براى هديه به حضرت جواد(ع) كه در سنين كودكى بودند، برداشته بود. واسطى ـ خود ـ گويد: حضرت جواد(ع) از سر خشم به من نگاهى كرد و اسباب بازى ها را به چپ و راست پرتاب كرد و فرمود: «خداوند براى اين چيزها ما را نيافريده است». من بارها از او پوزش خواستم و طلب عفو كردم تا امام مرا بخشيد و برخاست و ـ به اندرون ـ در شد و من با اسباب بازى ها از خانه بيرون شدم.9

ب ـ در خبر آمده بود كه «امام زمان(ع) پدرش را از نوشتن باز مى داشت»؛ اين چيزى نيست كه بتوان به آخرين ذخيره الهى نسبت داد.

ج ـ از اين خبر پيداست كه امام عسكرى(ع) اجازه داده است تا چنان انار زرّين جواهرنشان نگارينى برابر او، براى بازى و سرگرمى چنان فرزندى (بقية اللّه)، باقى بماند.

چنين كارى، كردار خوشگذرانان عيّاش مرفه دنيا طلب است، نه كردار اهل بيتى كه از دنيا و زر و زيبش روى گردان اند.10

در اين خبر، همچنين آمده است:« امّت را نرسد كه خود، امامشان را برگزينند» كه حرف درستى است11 و منافاتى با جعلى بودن خبر ندارد؛ زيرا كسى كه بخواهد خبرى جعل كند، باطلش را كمى به حق مى آميزد تا براى كالاى فاسدش بازار گرمى كند و مشترى جلب نمايد.12

مناقشه در سند اين خبر

سند اين خبر چنين است:

/ 13