باب سوم: در نيايشهاى تحريف شده و ساختگى - سیری در کتاب «الأخبار الدخیلة» (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیری در کتاب «الأخبار الدخیلة» (2) - نسخه متنی

عبدالمهدی جلالی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وى ضعيفى است كه اعتماد به حديثش شايسته نيست و گفته اند حديث جعل مى كرده است.80

پس جاى شگفتى نيست اگر كسى چون «سهل بن زياد آدمى» كه فضل بن شادان درباره او گفته است: «انّه احمق: يقينـا، او نـادان اسـت»،روايتگـر اخبار ابن حريش باشد.81

باب سوم: در نيايشهاى تحريف شده و ساختگى

فصل اوّل. دعاهاى تحريف شده:

1) در مناجات شعبانيه (كه ابن طاووس در «الاقبال»، از ابن خالويه نقل كرده و در «مفاتيح الجنان»، ضمن اعمال مشترك ماه شعبان ذكر شده) آمده است:

1ـ الهى لم اسلّط على حسن ظنّى قنوط الأياس و لا انقطع رجائى من جميل كرمك.

در فراز دوم اين نيايش، فعل «لاانقطع: گسسته نشد»، در اصل «لم اقطع: نگسستم» بوده است كه با فعل «لم اسلّط: چيره نساختم»، در فراز اوّل نيايش، همخوان و سازگار است. بنابراين، هر دو فعل، متعدّى و عبارت انداز: لم+متكلّم وحده مضارع.

2ـ الهى إن حطّتنى الذنوب من مكارم لطفك فقد نبّهنى اليقين الى كرم عطفك.

پيداست كه عبارت «فقد نبّهنى» (مرا بيدار كرده است)، شكل تحريف شده «فقد نوّهنى» (مرا بالا برده است) مى باشد؛ زيرا بين «حطّ: پايين آوردن و از قدر كسى كاستن» (مصدر فعل حطّت) كه در فراز نخست آمده، با «تنبيه: كسى را بيدار و هشيار كردن» (مصدر فعل نبّه) كه در فراز دوم آمده است، تناسبى وجود ندارد.

«حطّ: ساقط كردن»، با «تنويه: بالا بردن» و «تنبيه: بيدار كردن» با «انامة: خواب كردن» كه در فراز بعدى همين دعا آمده است، تناسب دارد: الهى ان أنامتنى الغفلة…، فقد نبّهتنى المعرفة…؛ خدايا اگر ناآگاهى و بى خبرى مرا به خواب برده، شناخت و آگاهى بيدارم كرده است.

3ـ يا قريبا لايبعد عن المغترّ به؛ اى نزديكى كه از «فريفته به خود در اثر توهّم ايمنى از او»، دور نمى گردى!

معنا و مفهوم اين عبارت، نادرست است؛ زيرا معتقدان به كيشهاى فاسد، جملگى مى پندارند از سوى خدا ايمن اند و خطرى تهديدشان نمى كند؛ آنان فريفته اين خيال اند و خويشتن را با وجود كمال دورى، به خدا نزديك مى دانند.

بنابراين «المغترّ به» (فريفته با توهّم ايمنى از خدا)، شكل محرّف دو وجه زيراست:

الف ـ «المعتزّ به» (عزيز و مكرّم از انتساب به خدا)،

ب ـ «المعنزّ به» (در معرض لطف و بخشش خدا).82

اى نزديكى كه از «در معرض بخشش خود» و از «عزيز و مكرّم از انتساب به خود»، دور نيستى!

2) در «مصباح»، ذيل زيارت عاشورا در دعاى صفوان بن مهران و در «مفاتيح الجنان» پس از زيارت عاشورا، ضمن دعاى بعد از زيارت عاشورا ـ بخش پايانى آن ـ، خطاب به امير المؤمنين على(ع) و حضرت اباعبداللّه الحسين(ع)، آمده است:

انصرفت يا سيّدي يا أميرالمؤمنين ومولاى وأنت يا أباعبداللّه يا سيّدي وسلامي عليكما متّصل….

پيداست كه ضمير منفصل «أنت» شكل تحريف شده فعل ماضى متكلّم وحده «ابت» (بازگشتم) از مصدر «أوب» (بازگشتن و رجوع كردن) است.83

بنابراين، فعل «ابت» در فراز دوم دعا با فعل «انصرفت» (بازگشتم) در فراز اوّل، مترادف و همخوان است.

در عبارت تحريف شده، معنا و مفهوم بر لفظ ضماير منفصل تكيه مى زند و حمل مى گردد كه بى معناست:انصرفت أنا و أنت يا أباعبداللّه؛ اى امام حسين: من و تو باز گشتيم!!84

3) در دعاى صباح منسوب به اميرالمؤمنين على(ع)، آمده است:

1ـ واغرس اللّهمّ بعظمتك فى شرب جنانى ينابيع الخشوع؛

خدايا! به بزرگى ات، در آبشخور سينه ام، چشمه هاى فروتنى را بنشان و كشت كن!

دليل تحريف عبارت، آن است كه نسبت دادن كاشتن به چشمه، بى معناست؛ شكل درست، «اغرز: فراوان كن!»است كه در برخى نسخه ها آمده است.85

2ـ فبئس المطيّة التّى امتطت نفسى من هواها فواها لها لما سوّلت لها ظنونها ومناها؛ چه بد مركبى است مركب هوا كه نفسم بر آن سوار است! پس چه خوش است آنچه كه خيالات و آرزوهايش براى او آراسته است!

چكيده سخن علامه شوشترى اين است كه كاربرد «فواها لها» در فقره دوم اين نيايش، درست نيست؛ چون دعا در مقام نكوهش و نفرين نفس است. دليل آن هم سياق دعا و مضمون عبارت بعدى است كه به علّت گستاخى نفس نسبت به خداوند، برايش طلب مرگ كرده است: «وتبّا لها لجرأتها على سيّدها ومولاها»؛ در حالى كه «واها» برعكس، بر تعجّب و تحسين دلالت دارد؛ يعنى: شگفتا! چه خوش است! به به!

سپس علاّمه بر سخن فيروز آبادى، صاحب لغتنامه «قاموس المحيط»، كه «واها» را كلمه «تلهّف: اندوه و دريغ خوارى» دانسته،86 اشكال گرفته و افزوده است كه شايد او كلمه بدون تنوين (واه) را به اين معنا ديده است؛ ولى «واها» چنين معنايى ندارد؛ پس پيداست كه در دعا تحريف صورت گرفته و «فويلا لها»، به «فواها لها» بدل گشته است.87

با جستجو در فرهنگهاى معتبر لغوى، در مى يابيم كه كلمه «واها» علاوه بر افاده معناى تعجّب و تحسين، بر مفهوم تفجيع و تلهّف نيز دلالت دارد. ابن منظور در «لسان العرب» از ابن برى نقل مى كند:

و تقول فى التفجيع واها وواه أيضا.

/ 13