پايه گذار پيوندي مقدّس (فرازهايي از زندگي شهيد آيةالله دكتر مفتح) قسمت اول
غلامرضا گلي زواره
* بر كرانه كمالات
كسب فضايل و پرواپيشگي به انسان چنان ارزشي ميدهد كه به تدريج زندگي و حياتش به صورت ميراث علمي و معنوي بروز مينمايد، بدين معنا كه ديگر چنين وجودي تنها به خويشتن، خانواده و اطرافيانش تعلق ندارد، بلكه جويباري است كه از قله توحيد سرچشمه گرفته و به اقيانوس معرفت و حكمت پيوسته است و در اين رهگذر مردمان را سيراب ميكند.«شهيد آيةالله دكتر محمد مفتح» از جمله انديشمنداني است كه سخن گفتن از زندگي و مبارزاتش در واقع وصف انديشه و فرهنگ و معنويت جامعهاسلامي است. همان شخصيت والامقامي كه «حضرت امامخميني(ره)» در بارهاش فرمودهاست: «دانشمند محترم آقاي مفتح و دو نفر پاسداران عزيزاسلام - رحمةالله عليهم ـ به فيض شهادت رسيدند و به بارگاه ابديت بار يافتند و در دل ملت و جوانان آگاه ما حماسه آفريدند و آتش نهضت اسلامي را افروختهتر و جنبش قيام ملت را متحركتر كردند ... اميدبود از دانش استاد محترم و از زبان و قلم او بهرهها براي اسلام و پيشرفت نهضت برداشته شود...»1 و نيز مقام معظم رهبري، حضرت آيةالله خامنهاي در وصف اين انديشمند به خون خفته و خردمند وارسته فرمودهاند:«... شهيدمفتح يكي از مظاهر فرهنگي بود كه اسلام را در مرحله عمل به فردها، زاويهها و خلوتها محدود نميكرد، اسلام را با همان شمول و همه جانبه گيش در اعتقاد و عمل و در معرفت و تحقق ميفهميد و به دنبال آن تلاش ميكرد...».2 او در عرصه انديشه و عمل بر اين نكته اصرار ميورزيد كه آنچه براي مامهم ميباشد اسلام است و در يكي از سخنرانيهاي خود اظهار داشته است:«(بنده) محال است يكي از برنامههاي اسلامي را از دست بدهم و با آن معامله كنم، با هيچ گروه با هيچ دسته؛ ناراحت ميشوند بشنوند. حمل ميكنند، بكنند مگر ما ميتوانيم وظيفهها را به خاطر اين كه يك گروهي ناراحت شود، رها كنيم ...».3 او فرزندي برومند از حوزه و استادي گران قدر از دانشگاه بود كه خون خود را براي پيوندي مقدس بين نخبگان اين دو كانون هديه كرد تا آغازي مبارك براي بنيان نهادن تمدني براساس باورهاي قرآني و مضامين روايي باشد. همو كه به منظور تحكيم ارزش هاي ديني و تعميق بخشيدن به فرهنگ تشيع در جامعه ظلمت زدهاي كه رژيم پهلوي برآن سلطه داشت جهادي مستمر و مبارزهاي مداوم را پيگرفت.
* نهال انديشه
اين ستاره فروزان جهان تشيع فرزند روحاني فرزانه و عالم متعهد مرحوم «حاج شيخ محمودمفتح» واعظ مشهور همدان است. آن فقيد سعيد در كمال اخلاص و زهد و صداقت روزگار ميگذرانيد و چون در عرصه ادبيات فارسي و عرب تبحر داشت، اشعار بيشماري در مدح و منقبت و رثاي اهل بيت سروده و از اين رهگذر محبت خوي را به خاندان رسالت و امامت نشان دادهبود. محمد مفتح در سال 1307 ه.ش در خانهاي سرشار از تقوا و فضيلت ديده به جهان گشود.4 از هفت سالگي به مدرسه پاي گذاشت و تحصيل دروس ابتدايي را پي گرفت. از همان كودكي گاه گاهي همراه پدر به مجالس وعظ و سخنراني ميرفت و در مواقعي پس از اتمام سخنان گرم و دلپذير پدر از بين جمعيت برميخاست و با صدايي زيبا و نافذ به ذكر مصيبت اهل بيت ـ عليهمالسلام ـ ميپرداخت.يكي از شخصيت هايي كه در همدان جرعههايي از انديشههاي اصيل را در ذهن شهيدمفتح «آيةالله العظمي آخوندملاعلي همداني» (1312 ـ1398 هـ.ق) است. اين نامدار عرصه فقاهت و اصول، در حكمت، فلسفه، تاريخ ادبيات و تفسيرقرآن تبحر داشت و به دليل برخورداري از خصوصيات پسنديده اخلاقي، همچون قناعت، اخلاص و فروتني در مدت كوتاهي محبوب خاص و عام گرديد.5از خدمات ارزنده ايشان تأسيس كتابخانه بزرگي در غرب همدان و در مجاورت مدرسه علميه اين شهر است كه نسخههاي خطي بسيار نفيسي در آن نگهداري ميشود. سه نسخه از آثار حضرت امام خميني(ره)؛ يعني شرح دعاي سحر، آداب الصلوة و اربعين حديث به صورت مخلوط در مركز مزبور نگاهداري ميشد كه بعدها به زيور طبع مزّين گرديد.6آثار آخوند همداني در زمينههاي گوناگون علوم اسلامي خصوصا فقه و اصول و عرفان و حديث به پانزده جلد بالغ ميگردد، وي شعر هم ميسرود و در سرودههايش «فنا» تخلص ميكرد. مزار اين فقيه وارسته و زاهد عارف در قبرستان شهداي همدان قرار دارد كه مورد توجه علاقه مندان است.