بیشترلیست موضوعات پايه گذار پيوندي مقدّس (فرازهايي از زندگي شهيد آيةالله دكتر مفتح) قسمت اول * بر كرانه كمالات * نهال انديشه * هجرت * مدرّس معرفت * تلاش هاي پژوهشي * فعاليتهاي مبارزاتي * خِرَد در خون توضیحاتافزودن یادداشت جدید
آيةالله محمدمفتح به موازات مبارزه با استبداد از فجايعي كه بر مردم مظلوم لبنان و فلسطين ميرفت، ناراحت بود و پس از حمله ددمنشانه صهيونيست ها به لبنان به جمعآوري كمك هاي نقدي براي آوارگان همت گماشت و به منظور نظارت بر توزيع اين مبالغ و احداث سكونت گاه براي افراد بيخانمان، چندين ماه در كشور لبنان به سر برد.20در ماه رمضان سال 1356 هـ. ش با تلاش دكتر مفتح، نخستين سخنرانيهاي پرشور كه دهها هزار نفر مستمع داشت در مسجد قبا برپا شد كه نقش افشاگرانه و روشنگرانه آنها فراموش ناشدني است. وي پس از به پايان رسيدن ماه مبارك رمضان در سال 1356 هـ.ش اعلام كرد نماز عيدفطر را در زمينهاي قيطريه خواهد خواند.هزاران نفر از مردم مسلمان و رنج ديده به دعوت وي تكبيرگوي به سوي جايگاه مزبور در حركت بودند كه هنوز طنين خروش آنان در گوشها باقي است، فريادهايي كه سكوت چندين ساله را شكست. دكتر مفتح در خطبه نماز عيدفطر به ايجاد يك حكومت اسلامي اشاره كرد و تغيير تاريخ را آغاز خيانتي وسيع و همهجانبه رژيم شاهنشاهي قلمداد نمود. در سال 1357 ه.ش اين حركت مقدس و شجاعانه كه بسيار پربار بود، تكرار شد.در روز عيدفطر اين سال پس از نماز، اولين تظاهرات باشكوه و دشمنشكن در سطحي وسيع با شركت افزون بر دو ميليون نفر برگزارشد و در اين راهپيمايي، مردم به تظاهراتي در روز شانزدهم شهريور فرا خوانده شدند. در شامگاه اين روز رژيم كه ابعاد اعتراض مسلمانان را ناباورانه مشاهده ميكرد، در تهران و بسياري از شهرهاي ديگر ايران حكومت نظامي اعلام كرد و سرانجام روز تصادم خون و شمشير و حماسه و فداكاري؛ يعني هفده شهريور فرا رسيد.يادآوري ميشود در روز شانزدهم شهريور، آيةالله مفتح به شدت مجروح و مضروب گرديد و در بيمارستاني بستري شد، در روز بعد و در نخستين ساعات حكومت نظامي عناصر خودفروخته با خشونتي بسيار در حالي كه دكتر مفتح از بيمارستان برميگشت وي را دستگير و روانه زندان نمودند كه با اوجگيري انقلاب اسلامي رژيم، مجبور به آزاد شدن وي گرديد.آيةالله مفتح از مؤسسين روحانيت مبارز و عضو شوراي مركزي اين تشكيلات بود و با انجمنهاي اسلامي پزشكان و مهندسين و هيأت هاي مذهبي همكاري نيمه مخفي داشت. در هنگام مراجعت پيروزمندانه و سراسر شكوه و عزت امام خميني ـ قدس سرهـ از اعضاي اصلي و برنامهريز فعال كميته استقبال بود21، رياست كميته چهار انقلاب اسلامي و سرپرستي دانشكده الهيات را به عهده گرفت و در زمان تصدي اين سمت با همكاري برخي افراد فاضل و متعهد در مواد درسي اين كانون علمي جهت ارتقاي فرهنگي و محتوايي تغييرات بنيادي ايجادكرد.
* خِرَد در خون
شهيد دكترمفتح به عنوان روحاني برجسته در كسوت استاد دانشگاه و حوزه، نقش موثر و ارزنده در جهت يكي از والاترين اهداف انقلاب اسلامي و نيز يكي از آرزوهاي امام امت؛ يعني پيوند روحاني و دانشجو داشت. وي راه حل مشكلات كشور را اسلامي نمودن دانشگاهها ميدانست و معتقد بود، در دانشگاهي اين گونه هدف پرورش انسانهاي دانشمند، دين دار و متعهد و درست كاري است كه دانش و فن خود را در راه آبادي كشور و تامين سعادت مردم، عدالت اجتماعي و امنيت اقتصادي به كار ميگيرند و در طريق استقلال، عزت، عظمت كشور جمهوري اسلاميايران، جديّت نشان ميدهند، در برنامه اين دانشگاه دروسي تدوين ميشود كه با نيازهاي اساسي جامعه انطباق دارد و جنبههاي معنوي هم رعايت ميشود.به عقيده وي منظور از وحدت حوزه و دانشگاه ادغام اين دو كانون نبود، بلكه هريك از آنها نكات مثبتي در خود دارد كه بايد به سوي تكامل پيش روند و به هم نزديك شوند. او ميخواست درس خواندن در دانشگاه چون وظيفهاي الهي تلقي گردد تا فعاليت دانشجويي با اين انگيزه مفيد و پربار باشد، از نظر وي فضاي دانشگاه بايد با باورهاي معنوي همآهنگ باشد و دانشجويان در چنين محيط معطّري به فراگيري علوم بپردازند. دانشجو به موازات ارتقاي علمي به قدرت تفكر، بينش و هدايت معنوي خود توجه كند تا با تربيت چنين انسانهاي شايستهاي، اهداف عالي انقلاب اسلامي تحقق يابد. اولين سمينار وحدت حوزه و دانشگاه بعداز پيروزي انقلاب اسلامي به همت دكتر مفتح در روز اول آبان ماه سال 1358 ه.ش در دانشكده هدف تير كينه دشمنان اسلام و خوارج انقلاب اسلامي قرارگرفت و با ريختهشدن خويش بر سنگ فرش دانشگاه نقطه عطف وحدت روحاني و دانشگاه گرديد. پايان نوشتار را با بياني از مقام معظم رهبري، آيةالله خامنهاي در باره اين شهيد زينت ميدهيم:بقيه در صفحه 39«... ياد شهيد عزيز مرحوم آيةالله مفتح، آن شمع پرسوز و گداز و روشنيبخش، آن روحاني پر جد و جهد و صبور، آن مبلغ دانا و سخنور آن مبارز شجاع و خستگيناپذير و آن شخصيت متواضع و محبوب گراميباد، او كه با خون خود ... هدف و راه خود را امضا كرد و صحت و حقانيت اين همه را به ثبت رسانيد...»22