بیشترلیست موضوعات تعليم و تربيت از ديدگاه محمد بن سحنون دانشمند مسلمان قرن سوم هجرى چكيده 1.مقدمه 2.اهداف تعليم و تربيت 3.وظايف معلم 4.حقوق مالى معلم 5.نتيجه توضیحاتافزودن یادداشت جدید
اين كتاب به تعليم و تربيت اسلامى كودكان اختصاص دارد.كودكان مميزى كه در مراحل ابتداى يادگيرى مىتوانند مهارتهايى كه لازم و يا مناسب است فرا گيرند و اجمالا با دين آشنا شوند و براى انجامدادن تكاليف دينى و اجتماعى آمادگى پيدا نمايند. در آدابالمعلمين ديدگاه و نظام ويژهاى در تعليم و تربيت ارائه نشده است.در اين كتاب حتى به اهداف آموزشى تصريح نشده است.مباحث آن از انسجام لازم برخوردار نيست، و به صورت پراكنده از قبيل: آموزش قرآن، برخى از احكام، اجير شدن معلم براى آموزش و...مطرح شده است.در اين مجموعه كوچك بيش از اندازه به مزد معلم و شرايط صحت و عدم صحت اجير شدن او پرداخته شده و گاهى نيز مطالب تكرار گرديده است. (14) شان معلم از نظر نويسنده كتاب شان اجير است و رسالت او به ميزان قرار داد مالى بين او و اولياى كودكان است.معلم وظيفهاى جز اين ندارد و از آنجا كه معمولا معلمان به اين وظيفه خوب عمل نمىكنند، شهادت آنان در دادگاه مورد قبول نيست. (15) ابن سحنون پيش از آنكه رسالت معلمى را ناشى از تعهد دينى و ملى معلم بداند، به امر اقتصادى وابسته مىسازد و چنين ترسيم مىكند كه ميزان مسؤوليت معلم را مال و ثروت اولياى دانشآموزان و اجازه آنان تعيين مىكند. كتاب آدابالمعلمين گرچه با هدف فلسفه تعليم و تربيت نمىتواند مطالعه شود، ولى لازم استبه علل زير مورد توجه قرار گيرد: 1- اولين تاليف موجود مسلمانان درباره تعليم و تربيت است، بهگونهاى كه در اين مهم فتح بابى به حساب مىآمده است و در مطرحكردن مباحثبعدى تعليم و تربيت اسلامى تاثير داشته است.براى نمونه، «قابسى» بيشترين استفاده را از ابن سحنون در تاليف «الرسالة المفصله لاحوال المعلمين و المتعلمين» كرده است.او در بسيارى از موارد، از كتاب ابن سحنون حرف به حرف نقل كرده است و در بعضى از موارد هم با تصرفى در عبارت، همان معنا را در كتاب خويش آورده است. (16) 2- اين كتاب بازتاب وضع فرهنگ و برنامه آموزشى زمان ابن سحنون، مواد درسى، دروس ضرورى و اختيارى و وضع مدارس در قيروان است و تاريخ مطمئنى از اوضاع تربيت، نوع ارتباط معلم و مربى با متعلم و متربى در مغرب محسوب مىشود. 3- نوع نگرش فقهى علماى مالكى در آن زمان به مسائل تعليم و تربيت، منابع مورد توجه آنان و چگونگى برداشت تربيتى آنها از منابع به دست مىآيد. آراى تربيتى در اين كتاب، با شيوهاى فقهى و بر اساس فقه مالكى و برداشت از احاديث پيامبر صلى الله عليه وآله و اصحاب و تابعان و تابعان تابعان و تكيه بر قياس پىريزى شده است و وظايف واجب يا مستحب معلمان، متعلمان و اولياى نوآموزان، مستند به احاديث و كلمات بزرگان از مذهب مالكى، بيان گرديده است و مسائل تربيتى از ديد قضايى حل و فصل گرديده است.ابن سحنون در فقه و بويژه در تدوين اين كتاب تحت تاثير روحيه قضاوت پدرش بوده و اين روحيه را در بيان مباحث تربيتى حاكم ساخته است. سراسر اين كتاب نقل از گذشتگان است و مطالب با عناوينى مانند: ما جاء فى تعليم القرآن، ما جاء فى العدل بين الصبيان و...آغاز مىشود و سلسله سند گوينده و صاحب نظر اصلى بيان مىگردد.بنابراين، اين كتاب تبيينى از آراى تربيتى علماى مالكى مذهب است كه مورد توجه و تاييد ابن سحنون بوده است و آراى ابتكارى خود وى محسوب نمىشود. گرچه انتساب كتاب به محمدبن سحنون مشهور است، ولى بايد توجه داشت كه اصل كتاب را سحنون از پدرش نقل كرده است; شاهد مطلب آنكه در اول كتاب جمله «حدثنى ابى سحنون...» و در آخر كتاب هم جمله «كمل كتاب آداب المعلمين محمدبن سحنون عن ابيه» آمده و نيز در خود كتاب «قال سحنون و يا حدثنى سحنون» (17) ذكر شده است.محمدبن سحنون علاوه بر نقل كتاب آداب المعلمين، سؤالات خود از پدر و پاسخهاى او را نيز آورده است و همچنين به نقل برخى از قضاوتهاى او كه پسر در آنها حضور داشته، پرداخته است.توجه به جملاتى نظير جملات زير شاهد بر اين مدعى است: «قلت له: ...قال» (18) «سالته...فقال..» . (19) «قال محمد: و حضرت لسحنون قضى..» . (20) و «سئل سحنون.. .فقال..» . (21) و «كتب...الى سحنون يساله عن..» . (22) و «سمعته يقول..» . (23) همچنين گفته شده كه ابن سحنون از «اسدبن فرات» در تنظيم اثر تربيتى خود الهام گرفته است.اسدبن فرات در حمله به «سيسيل» حضور داشته و در «پالرمو» كشته شده است. (24)
2.اهداف تعليم و تربيت
در كلمات ابن سحنون، هدف از تعليم و تربيت، به صورت برجسته مطرح نگرديده است. اهداف مورد نظر وى را مىتوان از لابلاى مطالب كتابش به دست آورد و به صورت زير بيان كرد: 1- بايد فرزندان جامعه كه يادگيرى براى آنان ميسور مىباشد، مهارت خواندن و نوشتن را پيدا كنند تا بتدريج جامعه از امى بودن نجات يابد و با فرهنگ و متمدن گردد و اين امرى است كه مطلوب عقل و شرع است و از مسائل ضرورى جامعه به شمار مىآيد. ابن سحنون سوادآموزى را در رديف نيازها و مسائل ضرورى جامعه به حساب آورده و مىگويد: «لابد للناس من معلم يعلم اولادهم...و لولا ذلك لكان الناس اميين; براى مردم لازم و ضرورى است كه معلمان، فرزندان آنان را تعليم دهند و اگر چنين نباشد مردم امى و بىسواد خواهند ماند» . (25) 2- يادگيرى قرآن و آشنا شدن با آن; زيرا با تعليم قرآن مىتوان از قوانين الهى در زندگى دنيوى استفاده كرد و با بهرهمندى از رحمت الهى، راه ترقى و كمال را پيدا نمود و به سوى هدف غايى رهسپار شد. ابن سحنون در ابتداى كتابش رواياتى چند درباره تعلم و تعليم قرآن نقل مىكند.مدلول اين روايات اين است كه تعليم و تعلم قرآن فضيلت است.معلم و دانشآموز هر دو مورد توجه و رحمتخاص خداوند مىباشند و مىتوانند با كمك قرآن از نردبان كمال براى رسيدن به هدف غايى صعود كنند.بدين منظور به چند روايت اشاره مىكنيم: عن رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم قال: «افضلكم من تعلم القرآن و علمه» (26) و عنه صلى الله عليه وآله ايضا قال: «ان الله اهلين من الناس، قيل من هم يارسول الله؟ قال: هم حملة القرآن، هم اهل الله و خاصته» و عن علىبن ابىطالب عليه السلام عن النبى صلى الله عليه وآله قال: «يرفع الله بالقرآن اقواما» . از نقل اين نوع روايات در اول كتاب به خوبى استفاده مىشود كه ابن سحنون يادگيرى قرآن و عمل به آن را يكى از اهداف مهم تعليم و تربيت مىداند. 3- بايد به دانشآموزان آداب و سخن دينى آموخت و آنان را بر اساس فرهنگ دينى تربيت كرد و با تقويت گرايشهاى معنوى، بويژه گرايش خداپرستى و عادت دادن به دعا و نماز و...آنان را به دين و آداب دينى متعهد ساخت و همراه با ارشاد و دايتبه سوى خوبيها، مستمرا از آنان مراقبت كرد تا به انحراف عملى گرفتار نگردند. ابن سحنون در موارد متعددى با تعابيرى نظير «لان ذلك دينهم» ، (27) به لزوم آموزش آداب و سنن دينى تاكيد نموده و تربيت افراد بر اساس دين را از وظايف مهم معلم به شمار آورده ست.