از نظر ابن سحنون، معلم وظايف مهمى به عهده دارد.اين وظايف شامل دو بخش است: اول: وظايفى كه از تعهدات عام آموزشى ناشى مىشود و معلم بايد به آنها عمل كند; گرچه شرط و قرار داد خاصى بين او و اوليا نباشد، مانند آموزش قرآن، پرسش درس و نظاير آن. دوم: وظايفى كه از طريق شرط و قرارداد بين او و اولياى دانشآموزان به عهده او مىآيد; مانند تعليم شعر، حساب و نظاير آن. ابن سحنون از ديد فقهى به تبيين وظايف معلم پرداخته و آنچه را بايد معلم انجام دهد، يا ترك كند، بر شمرده است و تصميمات و عملكردهاى مجاز و غير مجاز او را در امر تعليم و تربيتبيان كرده است. از نظر ابن سحنون، معلم موظف است هم به آموزش كودكان بپردازد و هم به تربيت آنها همت گمارد و نبايد چنين تصور كند كه وظيفه او صرفا آموزش است و نسبتبه تربيت دانشآموزان تكليفى ندارد. ابن سحنون با آنكه كتاب خود را «آداب المعلمين» ناميده است، در كنار مسائل آموزشى، مسائل تربيتى، بويژه تربيت دينى را مطرح ساخته است; به اين معنا كه معلم، مربى هم هست و بايد به آموزش و پرورش، تواما بپردازد و بين آموزش و پرورش انفكاك و جدايى نيندازد. اكنون به وظايف مهم آموزشى و پرورشى معلم از ديدگاه ابن سحنون مىپردازيم: 1- از وظايف اصلى معلم اين است كه: اعراب قرآن، هجاء، وقف، ترتيل و قرائت نيكو - بر اساس قرائت نافع - و زيبا نوشتن قرآن را به كودكان آموزش دهد تا آنان به گونه بهترين قرآن را فرا گيرند. (29) آموزش حساب، شعر، علم صرف و نحو و علوم غريبه و خطاطى (30) و...اگر چه در صورت عدم اشتراط اوليا بر معلم لازم نيست، ولى سزاوار است كه اينها را نيز به محصلان خود تعليم دهد.ابن سحنون معلم را به آموزش اين نوع مواد درسى ترغيب نموده و او را متطوع (مطوع) مىنامد. (31) در حقيقت ابن سحنون مىخواهد معلمان، تعليم و تربيت را صرفا براى هدف مادى و يا عمل بر آنچه بر آن الزام دارند، انجام ندهند; بلكه به مؤمنان ايثارگرى بپيوندند كه در قرآن (32) مطوعين ناميده شدهاند.آنها كه از سخاوت و ايثار، علاوه بر واجبات، با صدقات مستحب نيز فقيران را دستگيرى مىكنند. معلم بايد از آموزش موادى كه در تربيت كودك اثر منفى دارد، مانند اشعارى كه در آن فحش و ناسزا به ديگران است، پرهيز كند و همچنين آنچه گناه است و يا دانشآموز را به معصيت مىكشاند نبايد آموزش دهد; مانند قرائت غنايى و يا لحنهايى كه به غنا كشيده مىشود. ابن سحنون از مالك نقل مىكند (33) كه قرائت دستهجمعى قرآن بدعت است.بنابراين آموزش اين نوع قرائت (كه ظاهرا قرائت غنايى منظور است) (34) نيز بر معلم جايز نيست. از ديدگاه ابنسحنون، معلم مسلمانان نبايد عهدهدار آموزش و كتابت قرآن به مسيحيان بشود. (35) 2- معلم بايد به دانش آموزان تعليم دهد كه چگونه حرمت قرآن را پاس دارند.آداب احترام به قرآن را به آنها گوشزد كند و آنها را از آداب نامتناسب بر حذر دارد. ابن سحنون در اين زمينه آداب زير را مورد توجه قرار مىدهد: الف - كودك بايد ياد بگيرد كه بىوضو به نوشتههاى قرآن دست نزند، اگر چه كتابت و قرائت قرآن بدون وضو اشكالى ندارد. (36) ب - براى پاك كردن آيات از روى تختهسياه و نظاير آن از پاى خود استفاده نكند; بلكه به شيوه مناسبى كه احترام قرآن محفوظ باشد، به پاك كردن اقدام كند. ابن سحنون در اين زمينه دو روش را مناسب مىداند: يكى روشى است كه در گذشته معمول بوده و آن عبارت است از اينكه: معلم ظرفى در كلاس درس مىآورد، هر يك از دانشآموزان به نوبت، آب پاك مىآورند و بر آن مىريزند و نوشتههاى قرآن را با آن آب، پاك مىكنند; سپس آن آب را در گودالى از زمين مىريزند تا فرو رود.روش دوم هم كه خود ابن سحنون پيشنهاد مىكند اين است كه از منديل (پارچه پنبهاى يا حرير شكل كه در آن زمان وجود داشته) براى پاك كردن آيات قرآن استفاده شود. (37) وى پاك كردن نوشتههاى قرآن با آب دهان را علىرغم بىاشكال دانستن آن - به علت عدم هتك حرمت قرآن - توصيه نمىكند. (38) ج - قرائت قرآن در حمام و خواندن آن به هنگام راه رفتن، از نظر ابن سحنون بىاحترامى به قرآن تلقى مىشود و از اين رو از مالك نقل مىكند كه گفته است: «خواندن قرآن در راه را مجاز نمىدانم، جز براى دانشآموزى كه جهتيادگيرى بهتر به قرائت قرآن مىپردازد و همچنين قرائت قرآن در حمام را مجاز نمىدانم» . (39) ظاهرا ابن سحنون با اين نقل خواسته بگويد: بىاحترامى به قرآن در مثل قرائتبه هنگام راه رفتن، بستگى به انگيزه شخص دارد; بنابراين در چنين موردى اگر انگيزه عمل، تعلم قرآن باشد، نفس عمل بىاحترامى به قرآن نيست; ولى در مثل قرائت قرآن در حمام، چنين انگيزهاى معمولا وجود ندارد. د - بستن قرار داد مالى و تعيين مزد براى آموزش قرآن، با حرمت قرآن منافاتى ندارد; بالاتر آنكه وى شان معلمان را بسان اجيرى دانسته كه در برابر هزينهاى كه اولياى دانشآموزان مىپردازند، تعليم را عهدهدار مىشوند. 3- از وظايف مهم معلم، آموزش دين و تربيت دينى است.ابن سحنون موارد زير را در اين زمينه بيان مىكند: الف - معلم بايد وضو و آداب و شرايط مربوط به آن را به نوآموزان ياد بدهد. (40) ب - نمازهاى يوميه و اركان و واجبات و آداب و شرايط آن را اعم از: تكبير، قرائت، ركوع، سجود، تشهد و...آموزش دهد و در هفتسالگى به اجراى آنها امر كند و همچنين مسؤوليت معلم ايجاب مىكند دانشآموزانى را كه ده ساله شده و هنوز نمازخوان نشدهاند، تاديب نمايد. (41) در اينكه آموزش، بويژه آموزش دينى از چه سنى آغاز مىشود، ابن سحنون كلام صريحى ندارد; ولى از كلام فوق مىتوان به دست آورد كه او تعليم نماز و مقدمات آن و پرهيز از نجاست را پيش از 7 سالگى مىداند و معتقد است اوليا موظفند فرزند مميز خود را كه مىتواند از معلم چيزى ياد بگيرد نزد او بفرستند تا تعليم ببيند و اين تمييز براى بچهها معمولا بين 5 تا 7 سالگى حاصل مىشود.مؤيد اين امر آن است كه ابن سحنون از مالك نقل مىكند كه نوآموزان چون احتراز از نجاست ندارند، در مسجد آموزش نبينند. (42)