تعلیم و تربیت از دیدگاه محمد بن سحنون دانشمند مسلمان قرن سوم هجری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تعلیم و تربیت از دیدگاه محمد بن سحنون دانشمند مسلمان قرن سوم هجری - نسخه متنی

علی نقی فقیهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

همچنين ابن سحنون معتقد است از آنجا كه تعليم به عهده خود معلم گذارده شده، نبايد از دانش‏آموز ديگر كه به درس او لطمه مى‏زند و يا فايده‏اى براى او ندارد، استفاده كند.بلكه حتى اگر براى معلم عذرى پيش آيد و نتواند خود (موقتا) تدريس نمايد، بايد فرد ديگرى كه مانند خود اوست انتخاب نمايد و به وى اجرت بپردازد. (54)

نظر فقهى ابن سحنون مبنى بر اجير بودن معلم، موجب گرديده كه وى در مورد دانش‏آموزى كه كاملا اعراب سوره‏اى را نشناخته و مهارت نوشتن آن را پيدا نكرده است، معتقد شود كه بر معلم جايز نيست انتقال از آن سوره به سوره ديگر، مگر آنكه پدر يا ولى دانش‏آموز اجازه دهد.اين اجازه هم خود مشروط بر اين است كه اجرت معلم از مال خود دانش‏آموز پرداخت نشود. (55)

6- از وظايف معلم آن است كه از دانش‏آموزان، در مدرسه مراقبت كند (56) تا غير از فراگيرى درس و مطالعه و آداب لازم به چيز ديگرى نپردازند و اگر احيانا دانش‏آموزى به مدرسه نيامد، به ولى او خبر دهد و يا دانش‏آموزى را در پى او بفرستد. فرستادن دانش‏آموزى در پى دانش‏آموز غايب در صورتى براى معلم مجاز است كه ولى آن دانش‏آموز اجازه چنين امرى را به معلم داده باشد و يا جايى كه دانش‏آموز به آنجا فرستاده مى‏شود نزديك باشد و وقت زيادى را از وى نگيرد; (57) زيرا معلم در محدوده تعليم و تربيت، اختيار دانش‏آموزان را دارد و بيش از آن مشروط به اجازه اولياى آنان است.

بر اساس اين بينش فقهى ابن سحنون مى‏گويد: معلم نبايد به دانش‏آموزان دستورى بدهد كه جنبه تعليم و تربيت ندارد و يا او را براى كارهاى شخصى خود به جايى بفرستد. (58)

7- معلم مجاز است‏براى آموزش و ايجاد مهارتهاى لازم در دانش‏آموزان، يكى از آنان را مبصر كلاس كند و اين در صورتى است كه براى خود او نيز مفيد باشد. (59) و همچنين معلم مى‏تواند اجازه دهد كه دانش‏آموزان به كارهايى غير از درس مشغول شوند; مانند اينكه براى ديگران نامه بنويسند، كتابى را استنساخ كنند و يا كارهاى ديگرى را انجام دهند كه براى يادگيرى آنان مؤثر است.

8- در نظر ابن سحنون، تنبيه كيفر گناه و كار زشت تلقى نمى‏شود بلكه تنبيه، يك روش تربيتى است كه معلم وظيفه دارد براى يادگيرى بهتر دانش‏آموزان و تربيت صحيح و يا جلوگيرى از آزار يكديگر به كار گيرد و اين در صورتى است كه تنبيه براى اين امور مفيد و مؤثر افتد; در غير اين صورت معلم مجاز نيست دانش‏آموزان را تنبيه كند.در صورت تاثير و سودمندى نيز بيش از سه ضربه معمولى جايز نيست، مگر در مورد دانش‏آموزى كه به كسى آزار رسانده است و مال كسى را گرفته است و به نحوى ستم روا داشته است كه در اين صورت معلم بعد از نصيحت وى بر عدم اذيت و آزار ديگران و با اجازه پدر او مى‏تواند حداكثر ده ضربه به وى بزند و به هيچ وجه بيش از آن جايز نيست و در صورت تخلف، معلم معصيت كرده و در قيامت قصاص مى‏شود. (60)

معلم در صورتى مى‏تواند به تاديب دانش‏آموز آزار دهنده اقدام كند كه اذيت و آزار وى به ديگرى اثبات شود.راه اثبات آن از نظر ابن سحنون يكى از سه طريق زير است:

1- تعداد زيادى از دانش‏آموزان عليه او شهادت دهند به گونه‏اى كه علم حاصل شود.

2- آزار دهنده، خود، اعتراف كند.

3- دانش‏آموزانى كه به صدق و راستگويى معروف و مشهورند، شهادت بدهند. (61)

ابن سحنون در لزوم توجه و احترام و ارزشى كه بايد براى دانش‏آموزان صادق قائل شد، مى‏گويد: به گفته آنها بايد اعتماد كرد و شهادت آنها را نه تنها در اين موارد بلكه در موارد جرح و قتل نيز بايد پذيرفت. (62)

ابن سحنون، بازى بيش از حد دانش‏آموز را از مواردى ذكر مى‏كند كه تاديب براى جلوگيرى از آن جايز است. (63)

ابن سحنون در مورد تاديب به چند نكته ديگر نيز تصريح دارد:

الف - معلم براى تاديب دانش‏آموزان، تنها مى‏تواند بدون افراط از تازيانه استفاده كند و استفاده از تخته و عصا ممنوع است و در صورت تخلف ديه و قصاص دارد. (64)

ب - معلم مجاز است، تاديب بعضى از دانش‏آموزان را به بعضى ديگر واگذار كند ولى بايد مراقبت كند تا به سر و صورت و بيش از سه ضربه زده نشود. (65)

ج - تاديب در مورد خود معلم هم قابل اجرا است و اين در صورتى است كه تعهد تعليم و تربيت‏بدهد.ولى عملا يا نتواند دانش‏آموزان را بخوبى تعليم دهد و يا به وظيفه شرعى خويش در امر تعليم و تربيت، عمل نكند و در نتيجه، دانش‏آموزان چيزى را فرا نگيرند. در اين فرض، علاوه بر آنكه معلم از حقوق مالى محروم مى‏گردد، تاديب هم مى‏شود; زيرا بر اساس قرار داد خود با اوليا عمل نكرده است و اگر ناتوانى و يا انجام ندادن وظيفه‏اش بين مردم معروف باشد و تفريطش در امر تدريس آشكار، از شغل معلمى نيز بر كنار مى‏گردد. (66)

/ 8