بیشترلیست موضوعات تعليم و تربيت از ديدگاه محمد بن سحنون دانشمند مسلمان قرن سوم هجرى چكيده 1.مقدمه 2.اهداف تعليم و تربيت 3.وظايف معلم 4.حقوق مالى معلم 5.نتيجه توضیحاتافزودن یادداشت جدید
همچنين ابن سحنون معتقد است از آنجا كه تعليم به عهده خود معلم گذارده شده، نبايد از دانشآموز ديگر كه به درس او لطمه مىزند و يا فايدهاى براى او ندارد، استفاده كند.بلكه حتى اگر براى معلم عذرى پيش آيد و نتواند خود (موقتا) تدريس نمايد، بايد فرد ديگرى كه مانند خود اوست انتخاب نمايد و به وى اجرت بپردازد. (54) نظر فقهى ابن سحنون مبنى بر اجير بودن معلم، موجب گرديده كه وى در مورد دانشآموزى كه كاملا اعراب سورهاى را نشناخته و مهارت نوشتن آن را پيدا نكرده است، معتقد شود كه بر معلم جايز نيست انتقال از آن سوره به سوره ديگر، مگر آنكه پدر يا ولى دانشآموز اجازه دهد.اين اجازه هم خود مشروط بر اين است كه اجرت معلم از مال خود دانشآموز پرداخت نشود. (55) 6- از وظايف معلم آن است كه از دانشآموزان، در مدرسه مراقبت كند (56) تا غير از فراگيرى درس و مطالعه و آداب لازم به چيز ديگرى نپردازند و اگر احيانا دانشآموزى به مدرسه نيامد، به ولى او خبر دهد و يا دانشآموزى را در پى او بفرستد. فرستادن دانشآموزى در پى دانشآموز غايب در صورتى براى معلم مجاز است كه ولى آن دانشآموز اجازه چنين امرى را به معلم داده باشد و يا جايى كه دانشآموز به آنجا فرستاده مىشود نزديك باشد و وقت زيادى را از وى نگيرد; (57) زيرا معلم در محدوده تعليم و تربيت، اختيار دانشآموزان را دارد و بيش از آن مشروط به اجازه اولياى آنان است. بر اساس اين بينش فقهى ابن سحنون مىگويد: معلم نبايد به دانشآموزان دستورى بدهد كه جنبه تعليم و تربيت ندارد و يا او را براى كارهاى شخصى خود به جايى بفرستد. (58) 7- معلم مجاز استبراى آموزش و ايجاد مهارتهاى لازم در دانشآموزان، يكى از آنان را مبصر كلاس كند و اين در صورتى است كه براى خود او نيز مفيد باشد. (59) و همچنين معلم مىتواند اجازه دهد كه دانشآموزان به كارهايى غير از درس مشغول شوند; مانند اينكه براى ديگران نامه بنويسند، كتابى را استنساخ كنند و يا كارهاى ديگرى را انجام دهند كه براى يادگيرى آنان مؤثر است. 8- در نظر ابن سحنون، تنبيه كيفر گناه و كار زشت تلقى نمىشود بلكه تنبيه، يك روش تربيتى است كه معلم وظيفه دارد براى يادگيرى بهتر دانشآموزان و تربيت صحيح و يا جلوگيرى از آزار يكديگر به كار گيرد و اين در صورتى است كه تنبيه براى اين امور مفيد و مؤثر افتد; در غير اين صورت معلم مجاز نيست دانشآموزان را تنبيه كند.در صورت تاثير و سودمندى نيز بيش از سه ضربه معمولى جايز نيست، مگر در مورد دانشآموزى كه به كسى آزار رسانده است و مال كسى را گرفته است و به نحوى ستم روا داشته است كه در اين صورت معلم بعد از نصيحت وى بر عدم اذيت و آزار ديگران و با اجازه پدر او مىتواند حداكثر ده ضربه به وى بزند و به هيچ وجه بيش از آن جايز نيست و در صورت تخلف، معلم معصيت كرده و در قيامت قصاص مىشود. (60) معلم در صورتى مىتواند به تاديب دانشآموز آزار دهنده اقدام كند كه اذيت و آزار وى به ديگرى اثبات شود.راه اثبات آن از نظر ابن سحنون يكى از سه طريق زير است: 1- تعداد زيادى از دانشآموزان عليه او شهادت دهند به گونهاى كه علم حاصل شود. 2- آزار دهنده، خود، اعتراف كند. 3- دانشآموزانى كه به صدق و راستگويى معروف و مشهورند، شهادت بدهند. (61) ابن سحنون در لزوم توجه و احترام و ارزشى كه بايد براى دانشآموزان صادق قائل شد، مىگويد: به گفته آنها بايد اعتماد كرد و شهادت آنها را نه تنها در اين موارد بلكه در موارد جرح و قتل نيز بايد پذيرفت. (62) ابن سحنون، بازى بيش از حد دانشآموز را از مواردى ذكر مىكند كه تاديب براى جلوگيرى از آن جايز است. (63) ابن سحنون در مورد تاديب به چند نكته ديگر نيز تصريح دارد: الف - معلم براى تاديب دانشآموزان، تنها مىتواند بدون افراط از تازيانه استفاده كند و استفاده از تخته و عصا ممنوع است و در صورت تخلف ديه و قصاص دارد. (64) ب - معلم مجاز است، تاديب بعضى از دانشآموزان را به بعضى ديگر واگذار كند ولى بايد مراقبت كند تا به سر و صورت و بيش از سه ضربه زده نشود. (65) ج - تاديب در مورد خود معلم هم قابل اجرا است و اين در صورتى است كه تعهد تعليم و تربيتبدهد.ولى عملا يا نتواند دانشآموزان را بخوبى تعليم دهد و يا به وظيفه شرعى خويش در امر تعليم و تربيت، عمل نكند و در نتيجه، دانشآموزان چيزى را فرا نگيرند. در اين فرض، علاوه بر آنكه معلم از حقوق مالى محروم مىگردد، تاديب هم مىشود; زيرا بر اساس قرار داد خود با اوليا عمل نكرده است و اگر ناتوانى و يا انجام ندادن وظيفهاش بين مردم معروف باشد و تفريطش در امر تدريس آشكار، از شغل معلمى نيز بر كنار مىگردد. (66)