تحقیق و تقلید از دیدگاه مولانا در مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحقیق و تقلید از دیدگاه مولانا در مثنوی معنوی - نسخه متنی

محمد فولادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

منبع گفتار او سوزى بود وان مقلد كهنه آموزى بود.

(7- 496/2)

گفتار محقق همانند صوت زيبا و ذاتى داوود عليه السلام است و گفتار مقلد، پژواك و بازگشت صوت داوود است و همان گونه كه كوه از صوت ديگران تقليد مى‏كند و آن را برمى‏گرداند و نقل مى‏كند، مقلد هم كارش همين است و همه‏چيزش عرضى است و از خود چيزى بالاصالة ندارد; محقق، سخنش از سوز دل است، چون از عمق جان آن را درك كرده است، اما مقلد جز كهنه‏آموزى بيش نيست; مولانا با برداشتى زيبا در ادامه همين ابيات به سخن كافر و مؤمن اشاره مى‏كند كه كافر اگر نام خدا را هم بر لب جارى كند چون از دل نمى‏گويد تاثيرى ندارد.




  • كافر و مؤمن، خدا گويد وليك
    آن گدا گويد خدا از بهر نان
    متقى گويد خدا از عين جان



  • در ميان هر دو فرقى هست نيك
    متقى گويد خدا از عين جان
    متقى گويد خدا از عين جان



(1- 500/2)

و اگر اين گفتار و لقلقه زبانى كافر و غيرمؤمن بر جانش مى‏تافت و محققانه آن سخن بر زبانش جارى مى‏گشت «ذره ذره گشته بودى قالبش‏» .

4. 5. اهل تقليد هرچند در ظاهر صاحب دولت و فر باشند، در باطن و حقيقت، آن فر را ندارند و همين نبودن فر و حقيقت در وجود آنان نشانه مقلد بودنشان است و آنها علايم كمال را در خود ندارند.




  • آن مقلد صد دليل و صد بيان
    چونكه گوينده ندارد جان و فر
    گفت او را كى بود برگ و ثمر



  • در زبان آرد ندارد هيچ جان
    گفت او را كى بود برگ و ثمر
    گفت او را كى بود برگ و ثمر



(82- 2481/5)




  • بل كه تقليد است آن ايمان
    او روى ايمان را نديده جان او



  • او روى ايمان را نديده جان او
    او روى ايمان را نديده جان او



(2450/5)

و از همين رو است كه علم مقلد و ايمان او هم عاريتى است و او بحقيقت‏خوشه غيبى را نديده و نچيده است و به كمالات تظاهر مى‏كند و چنين تظاهرى كار منافق است و اساس كار منافق هم بر تقليد استوار است; زيرامنافق، اهل ايمان را كوركورانه تقليد مى‏كند تا در ظاهر مانند آنان باشد.

4. 6. ويژگى ديگر اهل تقليد اين است كه مقلد همواره در خطر است و رهزنها راحت‏تر مى‏توانند او را رهزنى كنند، گرچه محقق هم از خطر به دور نيست ولى خطر براى مقلد بيشتر است.




  • پس خطر باشد مقلد را عظيم
    از ره و رهزن ز شيطان رجيم



  • از ره و رهزن ز شيطان رجيم
    از ره و رهزن ز شيطان رجيم



(2452/5)

و به عقيده مولانا راه رهايى از اين خطر اين است كه انسان اهل تحقيق شود و نور حق در او نفوذ كند و آن زمان است كه به سكون و آرامش اهل يقين و تحقيق و ايمان مى‏رسد و از شك رهايى مى‏يابد.




  • چون ببيند نور حق آمن شود
    ز اضطرابات شك او ساكن شود



  • ز اضطرابات شك او ساكن شود
    ز اضطرابات شك او ساكن شود



(2463/5)

از اين مطلب دو ويژگى ديگر اهل تقليد نيز نمايان مى‏شود: الف: عدم سكون و آرامش و داشتن اضطراب ب: داشتن شك و شبهه و گمان و وهم.

4. 7. ويژگى ديگر اينكه مقلد سخره و بازيچه ديگران قرار مى‏گيرد و حرف ديگران را چشم‏بسته و بدون تحقيق مى‏پذيرد و نيم‏وهمى، آنان را در گمان و شك مى‏افكند.




  • آن مقلد سخره خرگوش شد
    از خيال خويشتن پر جوش شد



  • از خيال خويشتن پر جوش شد
    از خيال خويشتن پر جوش شد



(3158/6)

مولانا در جاى ديگر مى‏گويد:




  • صد هزاران ز اهل تقليد و نشان
    كه به ظن تقليد و استدلالشان
    شبهه‏اى انگيزد آن شيطان دون
    درفتند اين جمله كوران سرنگون



  • افكندشان نيم‏وهمى در گمان
    قايم است و جمله پر و بالشان
    درفتند اين جمله كوران سرنگون
    درفتند اين جمله كوران سرنگون



(38- 2136/1)

4. 8. تقليد در نهايت رسوايى در پى دارد و اين مطلب در داستان اياز و سلطان محمود گذشت.




  • گرچه تقليد است استون جهان
    هست رسوا هر مقلد ز امتحان



  • هست رسوا هر مقلد ز امتحان
    هست رسوا هر مقلد ز امتحان



/ 13