تحقیق و تقلید از دیدگاه مولانا در مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحقیق و تقلید از دیدگاه مولانا در مثنوی معنوی - نسخه متنی

محمد فولادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(53-2435/2)

در ابياتى كه گذشت علاوه بر موضوع اصلى ما يعنى اهل دل بودن محقق و داشتن نورى كه او را هدايت مى‏كند، مى‏توان ويژگيهاى ديگرى را نيز براى محقق برداشت كرد.

5. 2. دانش او همانند مقلد عرضى نيست‏بلكه ذاتى است; مولانا علاوه بر ابيات پيشين، در دفتر پنجم نيز علم تقليدى را مانند آب ناودان، عاريتى مى‏داند و علم تحقيقى را ابر و آسمان، كه آب آنها ذاتى است نه عرضى.




  • آسمان شو ابر شو باران ببار
    آب اندر ناودان عاريتى است
    فكر و انديشه است مثل ناودان
    آب باران باغ صد رنگ آورد
    ناودان، همسايه در جنگ آورد



  • ناودان بارش كند نبود به كار
    آب اندر ابر و دريا فطرتى است
    وحى و مكشوف است ابر و آسمان
    ناودان، همسايه در جنگ آورد
    ناودان، همسايه در جنگ آورد



(95- 2492/5)

5. 3. محقق از نفور مستمع و كمى آن و بى‏توجهى به سخنانش، فغان برنمى‏آورد.

5. 4. محقق راستين براى خلاص از اين دنياى دنى طالب علم است و علم را براى روشنى و هدايت‏خود و روشنگرى ديگران مى‏خواهد نه براى مطامع دنيوى.

5. 5. به خاطر ويژگى يادشده، مشترى محقق راستين، خداست و اوست كه هدايتگر واقعى محقق است و راههاى آسمان را به او نشان مى‏دهد. محقق در واقع نور خود را از آسمان مى‏گيرد. در اين باره علاوه بر ابيات گذشته در جاى ديگر مى‏گويد:

(3277/2)

و در جاى ديگر گويد:




  • شيخ نورانى زره آگه كند
    جهد كن تا مست و نورانى شوى
    علم اندر نور چون فرغرده شد
    هرچه گويى باشد آن هم نورناك
    كاسمان هرگز نبارد غيرپاك



  • با سخن هم نور را همره كند
    تا حديثت را شود نورش روى
    پس ز علمت نور يابد قوم لد (10)
    كاسمان هرگز نبارد غيرپاك
    كاسمان هرگز نبارد غيرپاك



(91- 2481/5)

5. 6. برداشت ديگر آنكه همه اين الطاف از وجود ذى‏جود حق‏تعالى است و اگر لطف و دست‏گيرى او نباشد محقق نمى‏تواند راه حق را بپيمايد و به حق برسد.

5. 7. شرط آنكه اين الطاف شامل حال محقق شود، رهايى از دست نفس پليد است و آن هم به دست‏گيرى خدا انجام مى‏شود و اين خود ويژگى ديگر محقق را نشان مى‏دهد كه بايد نفس او مغلوب باشد و عقل او غالب و از رق جهان رسته باشد; مولانا علاوه بر ابيات يادشده، در جاى ديگر مى‏گويد:




  • پس خطر باشد مقلد را عظيم
    واى آن كه عقل او ماده بود
    لاجرم مغلوب باشد عقل او
    اى خنك آنكس كه عقلش نر بود
    نفس زشتش ماده و مضطر بود



  • از ره و رهزن ز شيطان رجيم...
    نفس زشتش نر و آماده بود
    جز سوى خسران نباشد نقل او
    نفس زشتش ماده و مضطر بود
    نفس زشتش ماده و مضطر بود



(65- 2452/5)

در ادامه همين ابيات، مولانا بيان مى‏دارد كه محقق همانند آهوى ختن از ارغوان نور الهى چريده است و معده‏اش به ريحان و گل خو كرده است و حكمت و قوت رسل را دريافته است، برخلاف مقلدان كه همچون خران، كاه و جو مى‏خورند و لايق نور و دل نيستند:




  • صد دليل آرد مقلد در بيان
    از قياسى گويد آن را نه از عيان



  • از قياسى گويد آن را نه از عيان
    از قياسى گويد آن را نه از عيان






  • تا كه پشكى مشك گردد اى مريد
    كه نبايد خورد و جو، همچون خران
    جز قرنفل ياسمن يا گل مچر
    معده را خو كن بدان ريحان و گل
    خوى معده زين كه و جو باز كن
    معده تن سوى كهدان مى‏كشد
    هر كه كاه و جو خورد قربان شود
    آن مقلد صد دليل و صد بيان
    چون كه گوينده ندارد جان و فر
    گفت او راكى بود برگ و ثمر



  • سالها بايد در آن روضه چريد
    آهوانه در ختن، چر ارغوان
    رو به صحراى ختن با آن نفر
    تا بيابى حكمت و قوت رسل
    خوردن ريحان و گل آغاز كن
    معده دل سوى ريحان مى‏كشد
    هر كه نور حق خورد، قرآن شود
    در زبان آرد ندارد هيچ جان
    گفت او راكى بود برگ و ثمر
    گفت او راكى بود برگ و ثمر



/ 13