بیشترلیست موضوعات 1ـ توزيع وسايل ارتباط جمعى در جهان 2ـ جريان آزاد اطلاعات 3ـ دروازه بان هاى خبرى وضعيت كنونى رسانه هاى جهانى رسانه هاى داخلى 2ـ رسانه هاى داخلى پس از انقلاب اسلامى ج ـ مطبوعات و نقش آن در خودباورى فرهنگى الف. عدم حضور فعّال ب. نداشتن جذابيت كافى ج. عدم استفاده كافى از متخصصان برايند بحث راهكارها الف ـ رعايت احكام و شؤونات اسلامى و اشاعه فرهنگ دينى ب ـ تكيه بر عناصر مثبت فرهنگ خودى ج ـ تأكيد بر جنبه هاى درخشان تاريخ ملّى ـ اسلامى د ـ تأكيد برجنبه هاى مثبت دستاوردهاى انقلاب اسلامى هـ ـ پرهيز از به كار بردن نمادهاى فرهنگ غرب و ـ تأكيد بر جنبه هاى ناسالم فرهنگ غرب توضیحاتافزودن یادداشت جدید
ب ـ ارائه الگوهاى غلط: يكى از وظايف مسؤولان سيما ارائه الگوهاى مناسب است. كودكان به دليل روحيه تقليدپذيرى، الگوهاى ارائه شده در تلويزيون را به عنوان الگوهاى مورد نظر خود مى پذيرند و در آن ها ابراز هويّت مى كنند و چون بيش ترين و پربيننده ترين برنامه هاى كودك، از توليدات خارجى است، بنابراين، قهرمانان كارتونى خارجى الگوهاى مورد پسند كودكان ما قرار مى گيرند. از اين گذشته، در فيلم هاى داخلى هم يكى از برنامه هاى سرگرمى كه بيش ترين بيننده را از كودكان و نوجوانان به خود اختصاص داده بود، برنامه «ساعت خوش» بود كه %82 بيننده كودك و نوجوان داشت.( ) متأسفانه همين برنامه از بدترين برنامه هايى بود كه تاكنون از سيما پخش شده است. اين برنامه سراسر بى ادبى، بدزبانى و ركيك گويى بود.در مورد فيلم هاى آموزشى براى خانواده ها نيز سخن براى گفتن بسيار است. تحقيقى كه در اين مورد انجام گرفته نشان مى دهد در اين فيلم ها، الگوهاى رفتارى منفى زياد بوده است. اين الگوهاى رفتارى ممكن است براى بيش تر زنان و مردان بى سواد و كم سواد جامعه به عنوان الگوهاى درست زندگى تلقى گردد. اين تحقيق نشان مى دهد كه در فيلم هاى مورد بررسى، اين الگوها در خصوص نقش مادران ارائه شده است: بى توجهى نسبت به فرزند، تفاوت فكرى با فرزند، روش تربيتى غلط، پرخاشگرى و مانند آن، الگوهاى رابطه خواهران و برادران نيز غالباً منـفى بوده اسـت: حسادت آميز، فاصله فكرى زياد و مانند آن.( ) برادرى خواهر خود را به طلاق و جدايى از شوهر تشويق مى كند. خواهرى به خواهر خود، كه داراى زندگى آرام و ساكتى است، فشار مى آورد تا از شوهرش تقاضاى پول و رفاه بيش ترى كند. رابطه يك خواهر نازا با خواهر حامله خود مملوّ از حسادت و ناراحتى است. كودكان خانواده با همديگر پرخاشگرى مى كنند و قادر به تحمل يكديگر نيستند. تنها رابطه خوب زن و شوهرى در اين فيلم ها مربوط به خانواده اى است كه متشكل از يك زن خانه دار (دبيربازنشسته) و شوهر معلول و بازنشسته اش مى باشد كه معلوليت شوهر از ناحيه هر دو پا اين مسأله را تداعى مى كند كه فقط در اثر معلوليت و ضعف جسمانى يكى از زوجين، تفاهم امكان پذير مى گردد، البته آن هم از باب ترحّم و دل سوزى.( )بسيارى از فيلم ها و مجموعه هاى تلوزيونى داخلى نسبت به ارزش هاى دينى و فرهنگى شديداً بى مهرى از خود نشان مى دهند; مثلاً، افرادى با موقعيت هاى اقتصادى ـ اجتماعى، بالا كم تر اهل نماز و عبادت نشان داده مى شوند و غالب افرادى كه در فيلم ها و نمايش هاى تلويزيونى، نماز، قرآن و دعا مى خوانند، به مسجد مى روند و يا صبح زود براى نماز از خواب بلند مى شوند، سال خوردگان، فقرا، بى سوادان و از اين قبيل اند. تحصيل كرده ها، پزشك ها، مهندس ها و مانند آن ها هرگز در حال انجام نماز و ديگر اعمال دينى ديده نمى شوند و اين گونه افراد صبح كه آفتاب طلوع مى كند، از خواب بيدار مى شوند (مانند مجموعه تلويزيونى «پدر سالار» چادر. كه از بهترين حجاب هاى اسلامى و نشانه فرهنگ ملّى ايران به شمار مى رود، در فيلم ها و نمايش هاى داخلى موقعيت بسيار پايينى دارد; زنانى در نقش هاى پايين و حتى نقش هاى پست ـ مانند زنان بى سواد، پرخاشگر، و حتى بزهكار ـ با چادر در صحنه ظاهر مى شوند (مانند مجموعه تلويزيونى «آواى فاخته») ولى زنانى با نقش هاى مثبت ـ مانند زنان تحصيل كرده و اهل كارهاى سياسى و اجتماعى ـ با مانتو و روسرى ديده مى شوند. اين گونه برخوردها با ارزش هاى دينى و ملّى باعث مى شود كه مردم از آن ها فاصله بگيرند. البته آنچه در اين فيلم ها و نمايش ها نشان داده مى شود تا حدى با واقعيت منطبق است، ولى وظيفه رسانه اى مانند تلويزيون اقتضا مى كند كه به نقش هدايتگرى و ارشاد خود بيش از اين، توجه كند و با استفاده از فنون و روش هاى هنرى، به بالندگى و شكوفايى ارزش هاى دينى و ملّى كمك نمايد.ج ـ زبان فارسى: در تلويزيون، مسأله غلط خوانى كلمات و اشتباهات دستورى، در سطوح گوناگون، يك مسأله جدّى و قابل توجّه است. آيات قرآن كريم، احاديث و اصطلاحات دينى و فقهى به وفور، غلط خوانده مى شوند. حتى «بسم اللّه الرّحمن الّرحيم» را غالباً اشتباه مى خوانند. در شأن سيماى جمهورى اسلامى نيست كه قرآن و اصطلاحات دينى را اشتباه تلفظ كنند. زبان فارسى نيز مشكلات مخصوص خود را دارد. به عنوان مثال، در يكى از برنامه ها ديده شد كه مجرى، برنامه را با جمله «فتح بابى را باز كنيم» شروع كرد و روشن است كه هنر زبان فارسى در ثقيل گويى ـ به خصوص كه اشتباه باشد ـ نيست، بلكه در روان گويى است. اصطلاحات خارجى نيز در سيما زياد مورد استفاده قرار مى گيرد.د ـ اغراق گويى: اغراق گويى هايى كه همه چيز را بر وفق مراد جلوه مى دهد از جمله بيمارى هايى است كه دامنگير سيماى جمهورى اسلامى نيز مى باشد; مثلاً، براى نشان دادن رشادت هاى يك رزمنده، به جاى آن كه از واقعيت ها بهره گيرى شود، مكرّر مشاهده شده كه در فيلمى، يك نفر به تنهايى بسيارى از نيروهاى دشمن را از پاى درآورده است و بدون اين كه كوچك ترين جراحتى بردارد،به پيروزى هاى بسيار بزرگى دست يافته است. يا در برنامه «اخلاق در خانواده»، كه از شبكه اوّل سيما پخش مى شد، فقط به جنبه هاى مثبت زندگى، آن هم در حد بسيار اغراق آميز، پرداخته مى شد، به گونه اى كه همه چيز در آن، بر وفق مراد جلوه داده مى شد; گويا هيچ خانواده اى دچار مشكل و آسيب نيست. تبليغات يك هنر بسيار ظريف و پيچيده است كه اغراق ها هم در آن بايد حساب شده باشد. مخاطب، اغراق هاى بى جا را باور نمى كند و از اين رو، اعتماد خود را نسبت به سيما از دست مى دهد. بهتر است مشكلات جامعه نيز در سيما مطرح گردد و به وسيله افراد متخصص و در خور فهم مردم، حلاّجى شود و در عين حال، الگوهاى مناسب ارائه شود و بر جنبه هاى مثبت تأكيد گردد.هـ.ـ مصرف گرايى: در مورد ترويج روحيه مصرف گرايى در سيما، حرف هاى گفتنى بسيار است. براى دورى از اطاله كلام، تنها به چند مورد اشاره مى شود: برنامه هاى تبليغاتى سيما حجم بزرگى را تشكيل مى دهد. البته تبليغات سالم و سازنده، كه موجب رقابت سالم و رشد و شكوفايى اقتصادى مى شود، بسيار بجا و حتى ضرورى است. آنچه مذموم است و بايد از آن دورى گزيد ترويج روحيه مصرف گرايى و رفاه طلبى است. طبق تحقيقات به عمل آمده، از مجموع پنج هزار ساعت سالانه پخش شبكه اول و دوم %9/18 آن آگاهى هاى عمومى بوده كه بخش اعظم آن تبليغات بازرگانى و اقتصادى است.( ) تبليغات صنعتى و بازرگانى به اين سبك هرچند موجب رشد و شكوفايى اقتصادى گردد، موجب ترويج روحيه مصرف گرايى و رفاه زدگى مى شود كه خود ضايعه اقتصادى ـ فرهنگى بزرگى است. تبليغ وسايل خانگى شيك اگر چه فروش شركت هاى توليدى را افزايش مى دهد و اين افزايش فروش به نوبه خود، در رشد و افزايش توليد مؤثر است، ولى فرهنگ مصرف گرايى را از اين طريق در جامعه ترويج مى كند و اين بهاى گزافى است كه جامعه مى پردازد. علاوه بر تبليغات بازرگانى، بعضى از برنامه هاى ديگر نيز موجب ترويج مصرف گرايى مى گردد.براى نمونه، در «برنامه خانواده» شبكه اول و يا برنامه «تصوير زندگى» شبكه دوم، در بخش آشپزى، غذاهايى آموزش داده مى شود كه عملاً تبليغ و ترويج مصرف گرايى است; غذاهايى كه علاوه بر مواد گوناگون و گران قيمت، به وسايل و دستگاه هاى گران قيمتى چون فرگاز، هم زن برقى و مانند آن نيازمند است. منازلى هم كه براى آموزش اين برنامه ها مورد استفاده قرار مى گيرند بسيار شيك، وسيع و مجهّز به لوازم خانگى جديد مى باشند.و ـ كيفيت نامناسب ارائه برنامه هاى دينى: ارائه برنامه هاى دينى از كيفيتى بسيار پايين برخوردار است. بنابراين، برنامه هاى مزبور نه تنها موجب اشاعه فرهنگ دينى در جامعه نمى شود، بلكه عاملى در جهت روى آورى مردم، به خصوص جوانان، به برنامه هاى خارجى و فيلم هاى ويدئويى مى گردد; مثلاً، گاهى سخنرانى هاى طولانى و حتى كلاس هاى درس تخصصى به طور كامل، از تلويزيون پخش مى شود ـ البته اخيراً كمى بهتر شده است. ارائه مطالب و حقايق دينى بدين صورت دو پيامد ناگوار در بردارد: يكى دور شدن و روى گردان شدن مردم از مطالب دينى و ديگرى روى آوردن بسيارى از آن ها به برنامه هاى مبتذل ويدئويى و ماهواره اى; چون باتوجه به محدوديت شبكه هاى تلويزيونى در كشور، اگر برنامه هاى اين شبكه ها نيز گيرايى كافى نداشته باشد، كسانى كه امكانات بيش ترى در اختيار دارند به برنامه هاى غير مجاز و فيلم هاى مبتذل روى خواهند آورد.