از بركات و ثمرات عمر پر بار حضرت امام قدس سرّه آثار مكتوب بسيارى است كه اينك مورد استفاده عموم جامعه بويژه دانش پژوهان قرار گرفته است .حضرت امام در عين برخوردارى از بيان و تقرير روشن و جالب در تدريس و خطابه در نوشته و كتاب نيز داراى قلمى روان و شيوا بودند.امام در رشته هاى بسيارى از جمله : فقه تفسير كلام و عرفان تبحّر داشتند. سياست و روش كشور دارى برخاسته از آن دانش قوى بود كه در بسيارى از علوم اسلامى بهره مند بودند. قبل از پرداختن به يك يك تأليفات حضرت امام و تبيين هر يك برخى از ويژگيهاى كلى آثار مكتوب آن عزيز را بر مى شماريم به اميد آن كه دستور العملى باشد براى مشتاقان .بر اساس نياز انسان با مطالعه آثار حضرت امام به اين نكته پى مى بريم كه آن حضرت بر اساس ذوق و تفريح چيزى نمى نوشته اند بلكه آثار مكتوب ايشان برخاسته از نياز جامعه و مردم بوده است . بدين جهت اكثر تأليفات عرفانى و علمى حضرت امام به اصرار طلاب و مشتاقان صورت گرفته است كه نمونه اى از آن را در نامه اخير حضرت امام به فاطمه طباطبايى ديديم . ؟
اخلاص و تقوى
در سطر سطر نوشته هاى امام خلوص و تقوى جريان دارد. شهرت طلبى و فضل نمايى كه در بسيارى از نوشته ها و مقالات به عيان مى شود ديد در نوشته هاى امام راحل جايى ندارد كه بر اين مدعا دلايل بسيار داريم از جمله : چاپ برخى از آثار امام است بى نام و نشان .اما راضى نمى شدند كه در آثار شان نام مؤلف بيايد و مى گفتند: لزومى ندارد. در چاپهاى اوليه (كشف الاسرار ) امام راضى نمى شدند كه نامى از ايشان برده شود و در اين باره مى گفتند: من اين كتاب را براى رضاى خدا نوشته ام نه براى نام آورى خودم . و؟و يا منع شديد ايشان از اين كه : القاب و عناوين كذايى روى رساله نوشته شود.
سادگى و روانى
امام مطالب مشكلو معضلات علمى را ساده و روان نوشته اند و كمتر از كلمات مغلق و اصطلاحات پيچيده استفاده كرده اند.اگر در موردى عبارت و يا نوشته هايى موهم اين معناست از روى ناچارى بوده است مانند: اصطلاحات خاص علم مورد نظر كه بدون آن مقصود حاصل نمى شده است و يا قصد بر اخفا و ذخيره كردن آن علم براى دستيابى اهلش بوده است و در واقع جنبه رمز داشته است .اين مطلب را در برخى از كتب عرفانى امام مثل :حاشيه بر مصباح الانس مى توان مشاهده كرد.حضرتش دربارهء اين گونه تصنيفات فرموده اند:اينها را براى كسانى نوشته ام كه در راه هستند.
مختصر و پر بار
تأليفات امام در عين پر بارى و اتقان مختصر است و از عبارت پردازى و تكرار جملات و واژه ها به دور است . معانى بلند و عميق را در عباراتى كوتاه بيان كرده اند مگر در مواردى كه مطلب از پيچيدگى بر خوردار بوده و نياز به توضيح بيشتر داشته است .
تنقيح و تفكيك
از خصوصيات ديگر مكتوبات حضرت امام تفكيك مطالب و به دور بودن از خلط و درهم آميختن مباحث و علوم است .8 مسلم است كه براى شخصيتى جامع و فقهيى مسلط بر اصول و فلسفه تفكيك مباحث هم مرز امرى است مشكل وبسيارى از مؤلفين داراى اين ويژگيهاى فوق ولى امام اين مطلب را رعايت فرموده و هر مبحث را در جاى خود بدون اختلاط با مبحث ديگر نوشته و يا تقرير كرده اند.نظم نظم و همآهنگى حاكم بر زندگى حضرت امام در نوشته هاى ايشان نيز حاكم است . مطالعه مكتوبات و كتب مفصل ايشان از آغاز تا پايان اين مطلب را به ثبوت مى رساند كه نويسنده هدفى واحد را تعقيب مى كرده است . معمولاً كتاب را به فصول مختلف تقسيم مى كنند و با نتيجه گيرى در پايان هر فصل وارد بحث جديد مى شوند.
صراحت و قاطعيت :
امام همانطور كه در سخن از صراحت قاطعيت برخودار بودند در نوشته نيز از مسامحه به دور بودند و مخاطبين خود را صريحاً مورد خطاب قرار مى دهند:افسوس كه ما از معارف الهيه و از مقامات معنويهء اهل الله و مدارج عاليه اصحاب قلوب محروميم .يك طايفه از ما و آنها شايد اكثريت را تشكيل دهند به كلى مقامات را منكر و اهل آن را به خطا و باطل مى دانند و كسى كه ذكرى از آنها كند يا دعوتى او را شطح محسوب دارند....نمى دانم اين گروه با فقرات مناجات شعبانيه چه مى كنند...يك طايفه ديگر آنانند كه : مقامات اهل معرفت را منكر نيستند و عناد با اهل الله ندارند ولى اشتغال به دنيا و تحصيل آن و اخلاد به لذات فانيه آنها را از كسب علمى و عملى و ذوقى و حالى بازداشته . اينها مريضانى را مانند كه تصديق مرض خويش را دارند ولى شكم آنها را نمى گذارد كه به پرهيز و خوردن دواى تلخ اقدام كنند...يك طايفه ديگر آنانند كه : به كسب علمى پيدا كردند ولى از حقايق معارف و مقامات اهل الله به اصطلاحات و الفاظ و به زرق و برق عبارات اكتفا نموده اند...در اينان يك دسته پيدا شود كه خود را مى شناسد ولى براى ترأس بر يك دستهء بيچاره اين اصطلاحات بى مغز را مايه كسب معيشت قرار داده اند...اينها شياطينى هستند: انسى كه خطرشان از ابليس لعين كمتر نيست ...