عبوديت در چهره تقوى - نقش تزکیه در کسب علوم و معارف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقش تزکیه در کسب علوم و معارف - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عبوديت در چهره تقوى

در قرآن آيات بسيارى دلالت براين دارد كه خداوند تقوى پيشگان را نيروئى عطا مى كند كه به كمك آن بتوانند حقايق و راستيها را دريابند. چنانكه مى فرمايد.

ياايهاالدين امنواان تتواالله يجعل لكم فرقانا 17

[ اى گرويدگان اگر براه تقوا برويد خدا شما رااز علم والهام نيروئى دهد كه با آن حق و باطل درستى و نادرستى رااز هم باز شناسيد].

به راستى انسان براى[ حق روى] دراعمال و رفتار كمال پوى خويش نيازمند مشعل هدايت از سوى پروردگار مى باشد و چون كه راستيها و كجيها مرز[ ذهن وانديشه] را در مى نوردد وافكار را در قلمرو حق و باطل در مى آورد انسان براى[ حق وانديشه] نيز - كه مبتنى بر دريافت حقيقتهااست - نيازمند به نيروى هدايتگرالهى مى باشد. باالهام از آيه ياد شده و ديگر آيات 18اين نيرو در سايه تقوى و بندگى خداوند بدست مى آيد روايات نيزاين را به روشنى بيان مى دارد. در سخنان حكمت آموز جناب خضر به حضرت موسى[ عليهماالسلام] مى خوانيم : [يا موسى ... وطن نفسك على الصبر تلقى العلم واشعر قلبلك بالتقوى تنل الللم[ 19

[ اى موسى ... خودت را براى صبر مهيا ساز علم را خواهى يافت و قلبت را با تقوى زنده كن به حقيقت علم نائل خواهى آمد]...

عبوديت در چهره اخلاص

روايت بسيارى علم و حكمت را يكى از آثار خلوص معرفى كرده واخلاص را شرط رسيدن به حقيقت علم (حكمت ) مى داند. كه به ذكر دو نمونه بسنده مى كنيم :

پيامبراكرم (ص ) مى فرمايد:[ من اخلص لله اربعين يوما فجرالله ينا بيع الحكمه من قلبه على لسانه] 20

[كسى كه چهل روز خود را براى خدا خالص كند خداوند چشمه هئا حمت را از قلبش بر زبان وى جارى مى گرداند].

امام صادق[ ع] مى فرمايد [مااخلص العبد الايمان بالله[ عزجل] اربعين

يوما الا[ عزوجل] فى الدنيا و بصره داء ها ودواء ها فاتببت اللحكمه فى قلبه وانطق بها لسانه] . 21

[ هيچ بنده اى نيست كه چهل روزايمان به خدا به خدا را خالص گرداند مگر آنكه خداونداو را نسبت به دنيا زاهد سازد و درد و داروى دنيا را به او بنماياند و حكمت را در قلبش پا برجا كند و زبانش را بدان گويا سازد]. 22

عبوديت در چهره اخلاق

به راستى جايگاه[ حقيقت علم] انديشه و دماغ نيست . بلكه قلبهاى پاك وپاكيزه اى مى باشد كه با روش صحيح اخلاقى صيقل يافته و زنگار ظلمتها و پليد يهااز آن زدوده شده است .ازاين روى توجه به ارزشهاى اخلاقى در دست يابىبه حقيقت علم نقشى اساسى دارد چون با پاك داشتن نفس و تهذيب باطن از صفات ناپسند شيطانى قلب براى دريافت و پذيرش نورالهى مهيا مى گردد و بااين وصف انسان شايستگى رسيدن به اين نور را پيدا مى كند. چنانكه امام على ( ع ) مى فرمايد:

[ليس العلم فى السماء فينزل اليكم و لا فى تخوم الارض فيخرج لكم ولكن العلم محبول فى قلوبكم تادبوا باداب الروحانيين يظهر لكم] 23

[ دانش در آسمان نيست تا بسوى شما فرود آيد.و در درون زمين پنهان نگشته تا براى شما خارج گردد بلكه در قلبهايتان نهفته مى باشد به آداب روحانيون تربيت يابيد تا براى شما آشكار گردد].

مرادازادب دراين روايت آراسته شدن به محاسن و مكارم اخلاقى است چنانكه مرحوم طريحى (ره ) مى نويسد: فى الحديث[ كان على ( ع ) يودب اصحابه] اى يعلمهم العلم و محاسن الاخلاق . 24 و نيز مراداز [روحانيين] ملائكه الله مى باشد. بنابراين منظورامام ( ع )اين است كه به خلق وادب ملائكه الهى آراسته شويد. ملائك براين صفات آفريده شده اند: 1-از طغيان شهوات و پيروى هوى و هوسها مبرا هستند. 2- عملى از آنها صورت نمى پذيرد

مگر آنكه خداوند به آن امر كرده باشد. 3- فقط تسيلم ذات مقدس پروردگار و مطيع محض او بوده و خالصانه بر طريق عبوديتند.

بدين سان طالب علم حقيقى ميبايست اين صفات را در نقش خويش جايگزين كند تا نورالهى بر قلبش بتابد و آئينه تجلى علم خدائى گردد. دراين هنگام علم وى به صورت موهبتى الهى در آمده و در زمره عالمان ربانى در مى آيد. چون عالم ربانى آن است كه همسان با تلاش مداوم خود در تحصيل علوم و معارف به صفات ربوبى زيور يافته و حقيقت علم رااز جانب رب دريافت كرده باشد.

دراين باره عالم ربانى مرحوم شهيد ثانى[ رضوان الله تعالى عليه] كه خود شهداين حقيقت را به كام دل برده است در كتاب قضاء آنجا كه[ اجتهاد] را تعريف مى كند مى نويسد

:نعم يشرط مع ذلك كله ان يكون له للفقيه قوه يتمكن من رد الفروغ الى اصولها واستنباطها منها وهذه هى العمده فى هذاالباب والا فتحصيل تلك المقدمات قد صارت فى زماننا سهله لكثره ما حققه العلماء والقهاء فيها و فى بيان استعمالها وانما تلك القوه بيدالله تعالى يوتيها من يشاء من عباده على وفق حمته و مراده و لكثره المجاهده والممارسه لاهلها مدخل عظيم فى تحصيلها[ والذين جاهدوا فينا لنهدينم سبلنا وان الله مع المحسنين] .

آرى بااين همه مى بايست فقيه از[ نيروئى] برخوردار باشد كه به كمك آن بتوانداصول و فروع را در مقايسه سنجش قرار دهد و آنها را با قوه فهم خود دريابد. و آنچه دراين باب اساسى مى باشد همين نيروى استنباطاست واگرنه فراگيرى مقدمات مزبور در زمان ما آسان است چه اينكه آنچه علما و فقهاء درباره آن مقدمات و روش بكارگيرى آنها تحقيق كرده اند بسيار مى باشد. و براستى كه آن[ نيرو] در دست قدرت خداونداست و بر طبق حكمتش به افراد لايق و شايسته عط مى كند. البته كسانى كه در درس كوشش دارند تلاش و كوشش مداوم آنان نقش بزرگى در كسب اين[ نيرو دارد.

بدين ترتيب چنانچه برگشته به چهره عالمانى نظر دوزيم كه در كسب علوم

گوناگون و در بحث ها و مجادله ها عمرى را گذرانده اند ولى همراه با آن درون را پاك نكرده اند افكارشان به گونه علمى[ ادعائى] و دوراز حق و واقع خواهيم يافت . 26

[ اقرايت من اتحدالهه هويه واضله الله على علم وختم على سمعه وقلبه و جعل على بصره غشاوه فمن من يعث دالله .اقلا تذكرون] 27

[ديدى آن كس كه پسند خويش را خداى خود گرفت ؟ و با وصف علم خدا وى را گمراه كرد و مهر نشنيدن حق بر گوش او و درنيافتن را در دل او نهاد و پرده اى بر چشم اوافكند پس جز خداوند چه كسى او را راه نمايد؟ آيا پند نمى پذيريد؟]

با توجه به اين آيه سرنوشت اينگونه افراد با دو بدبختى نكبت بار همراه خواهد بود:

1- علمى كه بايد مشعل پر فروغى دريافتن راه سعادت و رستگارى گردد و طريق هدايت و نور را فرا راه فرد عالم بگشايد وسيله اى براى رسيدن به آرزوهاى حيوانى واهداف ضدانسانى شده و در نهايت مايه گمراهى وى خواهد گشت . خويش خود را در گرداب و منجلابى افكنده كه سرانجام آن جز هلاكت در قد قتله جهله وعلمه معه لاينفعه . 28 [ چه بسيار دانشمندى كه نادانى اش او رااز پاى در آورد و دانشش او را سودى نبخشد] و نه تنها خود دراين گرداب غرق گشته بلكه جامعه اى را نيز بدان گرفتار خواهد ساخت تا جائى كه على[ ع] مى فرمايد:

/ 6