اوصاف علامه - نگاهی گذرا به زندگی احیاگر حادثه غدیر، علامه امینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی گذرا به زندگی احیاگر حادثه غدیر، علامه امینی - نسخه متنی

سید محمدرضا حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اوصاف علامه

الف) عشق به ائمه(ع(
عـلامه امينى به پيامبر و ائمه(ع) بسيار عشق مى ورزيد. همين عشق بـود كـه وى را مـجددا از تبريز به نجف اشرف كشاند. هم چنين با هـمـين عشق و انگيزه به تاليف دائره المعارف بزرگ الغدير دست زد و چـهـل سال تحقيق و تلاش كرد. هركس كه شعله عشقى به ائمه(ع) در وجـودش بود, علامه امينى را كه مى ديد, عشقش شعله ور و محبتش به اهـل بـيـت(ع) بيش تر مى شد. وقتى نام على(ع), فاطمه(س) و امام حـسين(ع) را مى شنيد, بى اختيار گريه مى كرد. در سخنرانى ها از ولايـت آنـان مـى گـفت و سعى داشت تا مردم با اهل بيت(ع) بيش تر آشنا شوند.

علامه امينى به ائمه(ع) ـ به خصوص امام على(ع) ـ به قدرى عشق مى ورزيـد كـه هميشه آن ها را ناظر و راهنماى خود مى دانست. وى در ايـن خـصـوص مـى گـويـد: (هرگاه پشت ميز مى نشستم كه الغدير را بـنـويـسـم, مثل اين بود كه على(ع) را در كنار ميزم مى ديدم كه مطالب را به من ديكته مى فرمود (.

ب) تزكيه نفس
عـالـمان دين همواره در انديشه تربيت نفس خود هستند و آن را از ضـروريـات مـى دانـنـد, زيـرا معتقدند كه انسان از راه تزكيه و تـربـيت نفس مى تواند به قله انسانيت و ملكات اخلاقى برسد. علامه امـيـنـى بـسان استادان خود و پدر و جدش, در مرحله تهذيب نفس و مـلـكـات بـاطنى و انجام عمل صالح, نمونه دوران بود. وى در اين بـاره مـى گـويـد: (و از راه اعـمال صالحه و مداومت در ادعيه و تـفـكر در زيارات ماثوره انسان به حقايقى برخورد مى كند كه پيش سالك دانستنى است نه گفتنى).

7
ج) مصلح دينى و اجتماعى
عـلامـه امينى بى شك يكى از مصلحان عصر خويش به شمار مى رفت. وى در ايـن انـديشه بود تا به نابسامانى هاى جامعه سامان بخشد. او نيك مى دانست مطالب ناروا و نادرست كه در كتاب ها و مقالات آمده اسـت, تا چه اندازه به زيان جامعه اسلامى است و اذهان امت اسلامى را مـتـشـتـت مـى كـنـد و بـنياد وحدت اسلامى را از هم مى پاشد.

مـتـاسفانه در عصر علامه امينى بعضى از نويسندگان عرب در آثار و تـالـيـف هاى خود به چالش با انديشه شيعه پرداختند و از تهمت و افـتـرا بـه تـشـيع دريغ نكردند. علامه امينى از اين روش نادرست بـسـيـار نـگران بود و به شدت با آن مبارزه كرد. به همين رو با بـسـيـارى از دانـشـمـندان و عالمان دين از طريق نامه يا ملاقات حـضـورى تماس حاصل كرد و آنان را به درست نويسى و حق جويى دعوت كـرد و از آنـان خـواست تا جلو نويسندگان كج انديش را با پاسخى عـلـمى و منطقى بگيرند. ايشان همواره از دانشوران و پژوهش گران مى خواست تا از نگارش و سخنرانى هاى تفرقه افكن بپرهيزند.

عـلامـه امينى تاليف كتاب الغدير را بر اين اساس آغاز كرد و هيچ كـس پـس از مـطالعه اين دائره المعارف بزرگ احساس نادرستى از آن نـداشـت. اسـتـاد مـحـمـدرضا حكيمى در اين باره مى گويد: (صاحب الـغـديـر در خلال هزارها صفحه مطالعه خويش در كتب قرون گذشته و مـعـاصـران, به صدها تعبير ركيك, توهين, جعل, افترا, فحش و هتك مـقدسات برخورد كرده است ـ چنانكه خود با لحنى دردناك از آن ها يـاد مـى كـرد ـ با اين همه در سراسر 4513 صفحه الغدير (تا اين جـا كـه چـاپ شـده اسـت) همواره وقار يك مصلح دل سوز را با خود داشـتـه و بـه تـعبير خود (به اقتباس از قرآن كريم) (واذا مروا باللغو مروا كراما) بوده است.) 8
او از عـالـمـان ديـن و دانـشمندان اسلامى مى خواست تا با شجاعت حـقـايـق را بـنـويـسـند و در اين راستا صدها اصلاح طلب, ناقد و نـويـسـنـده را بـا خود همراه كرد. (او از سيد احمد زينى دحلان, مـفـتى مكه, مى خواست كه به خاطر تصحيح برخى از روش هاى نادرست سـلـف, چـهـره احـكام اجتماعى اسلام را در هم نريزد و روش صحابه مجاهد را ناديده نگيرد.)9
د) اراده قوى
عـلامه امينى داراى اراده اى پولادين بود. وى قبل از تصميم, درست فـكـر مـى كـرد و تمام جوانب مسئله را دقيقا بررسى مى كرد و به تـحـلـيـل آن مى نشست, آن گاه عزم را جزم مى كرد و با پشت كارى قـوى به پيش مى تاخت. سفرهاى وى به بسيارى از كشورها و استنساخ بـسيارى از نسخ كتاب خانه هاى خارج از كشور ناشى از همين اراده قـوى او بـود. عـلامه امينى براى كشف ميراث عظيم اسلامى زمان نمى شـنـاخـت, همواره از اين كشور به آن كشور, از اين كتاب خانه به آن كـتـاب خـانـه و از مكه تا رامپور مى رفت تا ميراث گران سنگ عـالمان گذشته را شناسايى و مطالعه كند. وقتى انسان با آثار او آشـنـا مـى شود, متوجه مى شود كه امينى چگونه به تنهايى كار يك گـروه توان مند و منسجم, طرح عظيم (الغدير) را به پايان رساند.

ه) ابهت علامه
عـلامه امينى ابهت زيادى داشت. او از يك سو مردى سفر كرده بود و بـا عـالـمـان بـسـيـارى از كشورها به گفت وگو نشسته بود, آثار فـراوانى از دانشمندان سنى را ديده و خود مجتهدى وارسته و آشنا بـه نـيازهاى روز و دل سوخته و عاشق ائمه(ع) بود و از سوى ديگر انـدامـى رشـيد, قامتى بلند, استخوان بندى درشت, چشمانى سياه و درشـت داشـت. سوز ايمان و اخلاص در عمل او شهره آفاق بود. هرگاه وارد مـجـلـسـى مى شد, همگان به احترام او مى ايستادند, كسى را يـاراى تـكـلم با او نبود مگر بعد از آن كه تبسمى مى كرد, و با آرامى با مخاطب سخن مى گفت.

و) امانت دارى
عـلامه امينى در تحقيق و نگارش, امانت دار بود. اگر مطلبى را از جـايـى نقل مى كرد, دقيقا آدرس آن را مى نوشت. وى با خلوص تمام بـه نـقل و نقد تاريخ مى پرداخت و در اين راه تقوا را پيشه خود ساخته بود.

/ 7