عـلامـه امـينى هنگام بررسى كتاب خانه ها و مطالعات عميق به اين نـتـيـجـه دسـت يـافـت كه متاسفانه بسيارى از انديشه هاى فقهى, اصـولـى, فلسفى, تاريخى, ادبى, اقتصادى, جامعه شناسى و... اسلام بـه خـصوص شيعه مورد تحريف قرار گرفته و سرمايه هاى معنوى تشيع وارونـه نـشـان داده مى شد, كه اين امر به اسلام و مواريث اسلامى لـطـمـه مـى زند, بنابراين نياز به اصلاح جدى دارد. گام اول اين اسـت كـه عـده اى بـه نـقد محكم و مبرهن اين دسته از كتاب ها و مـقـالات همت گمارند تا در اصلاح مسير آنان گامى استوار و شايسته بـردارنـد و ديـگران از آن ها عبرت بگيرند و دست خود را به اين خـيانت آلوده نسازند. آقاى محمدرضا حكيمى در اين خصوص مى گويد:(آرمـان وى در ايـن مقصود, چنان كه خود مى گفت, اين بود: هيئتى از طلاب و دانشجويان فاضل و صاحب استعداد در زمينه علوم و فرهنگ وسـيع اسلامى تا مرتبه اجتهاد و تحقيق, تربيت شوند, آن گاه براى ايـنان مركزى با وسايل كافى و كتاب خانه مجهز تهيه شود. از سوى ديـگر با مراكز علمى جهان, پيوسته تماس حاصل گردد, و در هرجا و هـر گـوشـه جـهـان, هر كلاس و دانشكده و دانشگاه و مدرسه عالى و موسسه تحقيقاتى و مركز انتشارات, كتاب, مقاله, جزوه و... درباره اسلام و تشيع منتشر مى شود, به دست آيد و پس از تقسيم به رشـتـه هاى ويژه, در اختيار گروه نام برده گذارده شود. گروه پس از آن كـه نـشـريـه را مـورد رسـيـدگـى قـرار داد و اشكال ها و اشـتـباهاتش را نوشت و مدارك و دلايل را ثبت كرد, آن يادداشت ها را بـراى شخص يا مركزى كه مطلب نادرست يا مشتبه را نوشته و نشر داده اسـت, بفرستد. اگر خود آن شخص يا مركز, كار خويش را تدارك كـرد و در سـطح نشريه نخست, توضيحات و تصميمات اين مركز رسيدگى اسـلامـى را نـيـز مـنتشر ساخت, چه بهتر; حقيقت روشن گشته است و زيـان نـشـر مطالب نادرست و محرف ـ آگاهانه يا ناآگاهانه ـ حتى الـمقدور جبران و برطرف شده است; اما اگر آن شخص يا مركز ترتيب اثـر نـداد, ايـن مركز تحقيقاتى, توضيحات را در سطح انتشار اصل در جـهـان نـشر دهد و جلو باطل نويسى و اشاعه فرضيات نادرست را سـد كـنـد. ضمنا بر پايه تفاهم و محبت انسانى و پيروى از روحيه عـلمى, با مراكز دانشگاهى و تحقيقاتى جهان ـ و از جمله كشورهاى مـخـتـلـف اسلامى ـ تماس حاصل شود به منظور كمك كردن به آنان از جـهـت دادن مـاخـذ, روشـن كردن مقدار اعتبار ماخذ معروف, شور و همكارى در چگونگى كار تحقيقى, شناساندن ماخذ و اصول علمى كــه براى آنان ناشناخته مانده است, و بيان نظر صحيح در مواردى كه حاصل تحقيقات و عرضه هاى آنان شامل نظر صحيح نيست....)13
آثار علامه امينى
عـلامـه امـيـنـى در طول عمر با بركتش آثار گران سنگى از خود به يـادگـار گـذارد, بسيارى از اين آثار با تيراژ بالا چندين مرتبه بـه چـاپ رسـيـده اسـت و حـتـى بـعـضى آن ها به زبان هاى مختلف بـرگـردانـده شده است. ما در اين جا به ترتيب سال تاليف, به آن دسته از آثارى كه به زيور طبع آراسته شده, مى پردازيم:1ـ شهدإ الفضيله
اولـيـن اثر علامه امينى, شهداى فضيلت بود. وى اين اثر را در سى سـالـگـى به رشته تحرير درآورد و در آن به زندگى نامه 130 شهيد عـالـم شـيـعـه در طـول ده قـرن يـعنى از قرن4 تا 14 هجرى قمرى پـرداخـت. اصـل كـتـاب بـه زبان عربى است كه به زبان فارسى نيز تـرجـمه شده است. شايد تاليف اين كتاب به لحاظ علاقه علامه امينى بـه شـهادت و شهيد بوده است و شايد مظلوميت عالمان شهيد, وى را وادار بـه خـلـق اين اثر كرده است. ايشان در مقدمه اين كتاب مى گـويـد: (كتابى كه در گردآورى مطالب و تاليفش رنج ها برده و در تـرتـيـبش وقت هاى گران بها صرف كرده ام, تاريخ عالمان مشهور و بـزرگ مـا اسـت كـه در راه حـقايق اسلامى جان باخته و به افتخار شهادت نايل آمدند(.ايـن كـتـاب در سـال 1355 هجرى قمرى در نجف اشرف و در سال 1393 هجرى قمرى در شهر مقدس قم به چاپ رسيده است.2ـ كامل الزيارات
ايـن كـتاب از تاليفات ابن قولويه قمى از مشايخ قديم شيعه است.ايـن اثـر يـكى از معتبرترين متون زيارتى شيعه به شمار مى آيد.كـتـاب مـذكـور بـا تحقيق و تعليق علامه امينى در سال 1356 هجرى قمرى در نجف اشرف به زيور طبع آراسته شد.3ـ ادب الزائر لمن يمم الحائر
ايـن كـتـاب در شـرح آداب زيـارت حضرت امام حسين(ع) است و براى اولـيـن بـار در سـال 1362 هجرى قمرى در نجف اشرف به چاپ رسيد.عـلامه امينى در اين كتاب به تبيين فلسفه زيارت خصوصا زيارت ابا عـبـدالـلـه الـحـسين(ع) مى پردازد و به جنبه هاى پرورشى زيارت اهميت بيش ترى مى دهد.4ـ الغدير فى الكتاب والسنه والادب
اين كـتاب دائره المعارف بزرگ اسلامى است, كه آميختگى شگرف آن با آيـات قـرآن و احاديث پيامبر اسلام(ص) و روايات ائمه معصومين(ع) در سـراسـر اين كتاب ظاهر است. استاد حكيمى درباره (الغدير) مى گـويد: (آن چه در كار كتاب الغدير مهم است, فقه التاريخ است.مـورخـان ما كم تر به فقه تاريخ پرداخته اند و بيش تر كار آنان مـنـحـصـر بـه جـمـع و تـدوين بوده است نه نقد و تطبيق, لكن در الغدير بـــه مباحث تطبيقى بى شمارى مى رسيم كه براى روشن كردن تـاريـخ اسـلام و نـشان دادن مقدار اعتبار ديگر ماخذ و هم مقياس هـايـى كـلـى بـراى شناخت اين مسائل, سندى علمى و قاطع است. در واقـع صـاحب سالغديرز به علت مطالعات بى كران خويش در ماخذى كه بـه چـندين هزار مى رسد, به اعمال ضوابط تطبيقى دست زد; ضوابطى كـه بـراى متتبعى چون او اصالت دارد و براى مراجعان به كتاب او نـيز حجيت آن ها, از روى مستندات فراوانى كه به دست مى دهد, به زودى استنباط مى شود... و اگر ابن خلدون در قلعه ابن سلامه گوشه گـرفـت و بـه تاليف مقدمــه پــرداخت, صاحب الغدير نيز چهل سال از عـمـر خويش را منزويانه گذراند و در اين مدت هرچه سفر كرد و هرجا رفت, همواره در پى كار خويش بود و همراه ماخذ و يادداشت هاى خود. اين است كه محقق, در مطالعه الغدير به روحى علمى و بـاروش و تـازه و مـسـتند و تحول زاى مى رسد و از اين جا به بـازشناخت تاريخ اسلام دست مى يابد. مسلم كسى كه الغدير را بخواند, از اسلام و تاريخ آن (و علوم حديث و تفسير و...) صورتى بـه دسـت مى آورد كه تاكنون نداشته و در ماخذ ديگر بدان نرسيده بوده است.)14
ايـن كـتاب ويژگى هاى بسيارى دارد; از جمله اين كه خواننده خود را بـه سـادگـى رهـا نمى كند و به دنبال خود مى كشاند. اين امر عـلاوه بـر خـلوص نيت و ايمان مولف, خواننده احساس مى كند چونان خـود الـهام مى گيرد و روح او از حقيقت ها منور و روشن مى شود, بـنابراين, خواننده سطر به سطر و صفحه به صفحه مطالب را رديابى مى كند تا به مقصود برسد.از جـمـله ويژگى هاى (الغدير) اين است كه تاريخ را يك بار ديگر زنـده كرد و در معرض ديد همگان قرار داد. در واقع كتاب الغدير, كـتـاب اصـلاح تاريخ و ايجادكننده تفاهم و وحدت است. آقاى حكيمى در تـوصـيـف ايـن كتاب مى گويد: (به نظر اين بنده مناسب است بر كـلـماتى كه در صفحه عنوان (الغدير) آمده است, يعنى اين كلمات
: كـتـاب ديـنـى, علمى, فنى, تاريخى, ادبى, اخلاقى, كلمات زير نيز افـزوده شـود: مـبـدئـى, انسانى, تقدمى, اصلاحى, عملى, اجتماعى, ايدئولوژيكى, سياسى, انقلابى.) 15
بـسـيارى از دانشمندان, عالمان, محققان به كار عظيم علامه امينى بـه ديـده احـتـرام مـى نـگرند و آن را ارزش مند مى شمارند. هر دانـشـمندى كه الغدير را مطالعه كرده ـ ولو بخشى از آن را ـ در تعريف و تمجيد آن و مولفش سطورى را به نگارش درآورده است. براى روشـن شـدن اهـميت اين كتاب بزرگ كه گوياى بزرگى آن عالم ربانى است, به چند نمونه بسنده مى كنيم:* اسـتـاد عادل غضبان, از مصر مى گويد: (مولف الغدير كتاب خويش را از بـحث هايى آكنده است دامنه دار, پيرامون مسائل بسيارى از شـريـعـت و تـاريـخ, بـحث هايى كه نظرگاه شيعه را روشن مى كند; نـظـرگـاهـى كـه بـر اهل سنت واجب است آن را بشناسد, به شناختى درست.)16
* دكـتـر مـحمد غلاب, فيلسوف مصرى و استاد دانشگاه الازهر درباره كـتـاب الـغـدير مى گويد[) :الغدير] شما در وقتى مناسب به دستم رسـيـد, زيرا من هم اكنون سرگرم تحقيق و تاليف در بخش هايى چند از مـسـائل اسلامى هستم. از اين رو براى من بسيار اهميت دارد كه اصـول اساسى و آراى درست شيعه اثناعشرى در برابرم روشن و مستند قـرار داشـته باشد. تا ديگر بار, در برابر اين فرقه خليل جونان فـلان[ دكتر طه حسين] و فلان[ استاد احمد امين] و ديگر نويسندگان تازه كار شتاب زده دچار لغزش نشويم.)17
* شيخ محمد سعيد رحدوح, روحانى نويسنده و امام جمعه حلب در اين خـصـوص چـنـيـن مى گويد: (لازم بود كه اين رويداد[ تاليف الغدير ]روى دهـد و مـا را بـا حـقـايـق آشنا سازد, تا از نو پايه هاى افـكـار و اعـتقادات خود را بر مبناى آن استوار سازيم و از اصل ماجرا و ماوقع آگاه گرديم.)18