روابط متقابل مردم و حاكمان از ديدگاه شيخ طوسي (460 ـ 385 ه···.ق)1
سيدمحمدرضا موسويان
مقدمه
حكومت و قدرت سياسي در هر عرصه و قلمرويي براي ثبات و تداوم حاكميت خود، بايستي از پشتوانه رضايت و مقبوليت عمومي ملت و حكومت شوندگان برخوردار باشد و بحث مقبوليت يا مشروعيت سياسي از مباحث اساسي سياستگذاران مدبّر و آگاه ميباشد.بنا بر اين در اين زمينه، ابتدا ميبايست حقوق و وظايف و يا تكاليف متقابلي را براي حاكمان و حكومت شوندگان ترسيم نمود تا در راستاي آنها بتوان در راستي يا ناراستي عملكرد حكومتها به قضاوت نشست.حكومت ديني كه اساس و بنيان خود را بر آموزههاي اسلامي و تعاليم الهي نهاده و مدعي اجراي منويات دين در سطح جامعه و كشور ميباشد ملزم به رعايت اين اصل ميباشد. حكومت ديني بر پايه مشورت، ارشاد و نظارت دو جانبه مردم و رهبري، امامت و امت استوار است. رهبري در تصميمگيريهاي مربوط به امور جامعه با مردم به مشورت پرداخته و پس از تبادل و تضارب آرا و افكار و ارزيابي جهات مختلف موضوع و در نظر گرفتن جنبههاي سود و زيان و مصالح و مفاسد، تصميم نهايي را ميگيرد و به اجرا در ميآيد و همان گونه كه رهبر و نمايندگان و همكاران او وظيفه دارند بر اخلاق و رفتار جامعه نظارت كرده و حافظ سلامت فرهنگي جامعه باشند، جامعه نيز موظف است بر جريان امور حكومت نظارت كرده، از دادن پيشنهادهاي خير خواهانه و انتقاد دلسوزانه و سازنده دريغ نورزند.امام علي (ع) از مردم ميخواهد كه از برخورد چاپلوسانه و رياكارانه با او بر حذر باشند. از منظر ايشان، وجود مشاورين نه براي تحكيم پايههاي قدرت و ادامه بهتر تسلط و حاكميت است بلكه فلسفه وجودي مشورت و لزوم حضور مشاورين آگاه و دانشمند در كنار نخبگان سياسي به خاطر يافتن راههاي صحيح و بهتر براي اداره جامعه و پرهيز از اشتباهات و هدر رفتن نيروها در سياستگذاري و اجراي آن است؛ اگر چه ممكن است اين گونه مشورت خوشايند برخي نخبگان نبوده يا سخن حقي با منافع آنان تعارض داشته و برايشان تلخ باشد. حضرت علي (ع) به مالك اشتر ميفرمايد: «و آن كس را بر ديگران بگزين كه سخن تلخ حق را به تو بيشتر بگويد».2نگارنده در اين پژوهش به روابط متقابل مردم و حاكمان و جايگاهي كه فرد در دولت و حكومت در نگاه شيخ طوسي داشته، توجه كرده و سعي در تبيين نقش نظارتي و يا مشاركت آنان در تدبير امور حكومتي دارد.