مردم و تحويل حقوق الهي به حكومت جور - روابط متقابل مردم و حاکمان از دیدگاه شیخ طوسی (ره) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روابط متقابل مردم و حاکمان از دیدگاه شیخ طوسی (ره) - نسخه متنی

سید محمدرضا موسویان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مردم و تحويل حقوق الهي به حكومت جور

بر اساس مباني مكتب تشيّع، حقوق واجبه الهي و از جمله زكات بايستي به امام پرداخت گردد و هر مسلماني موظف است در صورتي كه امام معصوم يا نمايندگان وي حضور داشتند اين حقوق ماليه را بدانان تسليم كند اما در شرايطي كه فرد مسلمان با فقدان حضور امام و يا مأمور وي مواجه گردد، شيخ طوسي قائل شده است كه صاحب مال مي‏تواند مستقلاً اقدام به تقسيم و توزيع بين مستحقين آن اموال، بنمايد:

«و متي لم يأت السعاة أو يكون في وقت لايكون فيه امام فعلي رب المال أن يتولّي تفرقها بنفسه و لايدفعها الي سلطان الجور؛24

و زماني كه مأمورين جمع‏آوري زكات نيامدند و يا در زماني كه امام نمي‏باشد وظيفه صاحب مال اين است كه توزيع و تقسيم اموال را مستقلاً به عهده بگيرد و نبايستي آن را به سلطان جور بپردازد.»

اما بديهي است كه دولت جور براي تأمين هزينه‏هاي خود و اداره امور، نوعا اقدام به جمع‏آوري مالياتها و يا حقوق الهي ـ اسلامي مي‏نمايد و با اجبار و قوه قهريه از افراد زكات مي‏گيرد. شيخ طوسي در اين گونه موارد اين نكته را به مردم گوشزد مي‏كند كه مجاز نيستند كه اين اموال مأخوذه به جبر و قهر را به عنوان زكات و صدقه واجبه خود محسوب بدارند و با پرداخت آن به سلطان ظالم، عهده و ذمه‏شان برائت پيدا نمي‏كند:

«المتغلب علي أمر المسلمين اذا اخذ من الانسان صدقة ماله لم يجز عنه ذلك و يجب عليه اعادته لانه ظلم بذلك و قد روي أنّ ذلك يجزيه و الاول أحوط؛25

هنگامي كه سلطاني كه با قهر و غلبه بر اوضاع مسلمين مسلط گرديده از فرد مسلمان زكات مالش را بستاند كفايت از پرداخت زكات نمي‏نمايد، زيرا سلطان با اين عمل ستم نموده و در روايتي ديگر است كه اين پرداخت قهري مجزي مي‏باشد ولي قول اول (عدم مجزي و كفايت ننمودن) مطابق با احتياط مي‏باشد.»

در اين گفتار، شيخ ملاك عدم كفايت پرداخت به سلطان را ظلم و جور او مي‏داند و در كتاب ديگر خود هم اين كار را ظالمانه دانسته اما به نكته ديگري به عنوان علت و دليل ظالمانه بودن اين اخذ اشاره مي‏كند:

«لأن ذلك تحكم ظلم به و الصدقة لاهلها؛26

اين نحوه اخذ صدقه واجبه توسط سلطان كاري اجباري و ظالمانه بوده در حالي كه صدقه بايستي به اهلش سپرده شود.»

در اينجا دو تحليل يا تبيين مي‏توان ارائه داد؛ يكي اينكه شيخ، چنان كه قبلاً بيان نموده وظيفه اصلي را پرداخت زكات به امام معصوم و نمايندگانش مي‏داند و بنابراين پرداخت به سلطان جائر به دليل شايستگي نداشتن براي گرفتن زكات، كفايت نكرده و بايد اعاده گردد و تحليل دوم اينكه سلطان جائر با توجه به ويژگي جور و ظلمش، اين اموال را در مورد مستحقين و نيازمندان واقعي هزينه نمي‏كند بلكه منحصرا به مصرف خود و درباريان و عوامل ظلم خويش مي‏رساند.

/ 13