تفسیر نمونه جلد 20
لطفا منتظر باشید ...
كه در آن حد اكثر نمو قواى جسمانى حاصل مىشود و بعضى آن را كمتر يا بيشتر گفتهاند، البته ممكن است در افراد متفاوت باشد و قرآن از آن تعبير به" بلوغ اشد" كرده است.از آن به بعد مرحله عقب گرد و از دست دادن نيروها آغاز مىشود و تدريجا دوران پيرى كه مرحله ششم است فرا مىرسد.سرانجام پايان عمر كه آخرين مرحله است فرا مىرسد و انتقال از اين سرا به سراى جاويدان تحقق مىيابد.آيا با اينهمه تغييرات و تطورات منظم، و حساب شده، باز هم جاى ترديد در قدرت و عظمت مبدء عالم هستى و الطاف و مواهب او وجود دارد؟قابل توجه اينكه در چهار مرحله اول كه مربوط به آفرينش از خاك و نطفه و علقه و تولد طفل است تعبير به" خلقكم" (شما را آفريد) شده، و هيچ نقشى براى خود انسان در آن قائل نيست، ولى در سه مرحله بعد از تولد يعنى مرحله وصول به نهايت قوت جسمانى، و بعد از آن پيرى، و بعد پايان عمر، تعبير" لتبلغوا" (تا برسيد) و" لتكونوا" (تا بوده باشيد) آمده است كه هم اشارهاى است به استقلال وجودى انسان بعد از تولد و هم احتمالا اشارهاى است به اين حقيقت كه اين دورانهاى سهگانه ممكن است با حسن تدبير يا سوء تدبير خود انسان جلوتر يا عقبتر شود، و گاه پيرى زودرس، يا مرگ زودرس، دامان انسان را بگيرد، و اين نشان مىدهد كه تعبيرات قرآن تا چه حد دقيق و حساب شده است.تعبير به" يتوفى" در مورد مرگ- چنان كه قبلا هم گفتهايم- اشاره به اين است كه" مرگ" در منطق قرآن به معنى فنا و نابودى نيست، بلكه فرشتگان مرگ روح انسان را دريافت مىدارند و به عالم پس از مرگ منتقل مىسازند، اين تعبير كه بارها در قرآن تكرار شده ديدگاه اسلام را در مورد مرگ به خوبى نشان مىدهد، و مرگ را از مفهوم مادى آن كه فنا و نيستى است