تفسير: باز هم عظمت قرآن
در روايات اسلامى آمده است كه رسول خدا (ص) پيوسته بتهاى مشركان را مذمت مىكرد، و قرآن را بر آنها مىخواند تا به راه توحيد بازگردند، اما آنها مىگفتند: اين شعر محمد (ص) است، و بعضى مىگفتند اين" كهانت" است (كهانت غيبگوييهايى بود كه گروهى به ادعاى ارتباط با جنيان داشتند) و بعضى مىگفتند اينها خطبههاى زيبايى است كه او مىخواند (و نامش را" قرآن" گذاشته است).روزى" ابو جهل" به" وليد بن مغيره" كه از رجال معروف آنها بود، و عرب در اختلافات خود و در مشكلات از او داورى و نظر خواهى مىكرد، گفت: اى" ابا عبد شمس" (ابا عبد شمس كنيه وليد بود) اين هايى را كه محمد (ص) مىگويد:چيست؟ سحر است؟ يا كهانت است؟ يا خطبه؟گفت: بگذاريد سخنانش را بشنوم، نزد پيامبر (ص) آمد در حالى كه در حجر اسماعيل نشسته بود گفت: اى محمد! چيزى از اشعارت را براى من بخوان! فرمود: شعر نيست، بلكه كلام خدا است كه پيامبران و رسولانش را با آن مىفرستاده، گفت: هر چه هست بخوان! رسول خدا (ص) قرائت سوره حم سجده را آغاز كرد، هنگامى كه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ را شنيد مسخره كرد و گفت: مردى در يمامه داريم نامش" رحمن" است، مثل اينكه او را مىخوانى!