تفسیر نمونه جلد 20
لطفا منتظر باشید ...
جالب اينكه آنها تنها از پوست تنشان اين سؤال را مىكنند نه از ساير گواهان، مانند چشم و گوش.ممكن است به خاطر اين باشد كه گواهى پوست از همه عجيبتر و شگفتانگيزتر، و از همه گستردهتر و وسيعتر است، همان پوستى كه خود بايد قبل از همه اعضاء طعم عذاب الهى را بچشد به چنين گواهى برمىخيزد، و اين راستى حيرتآور است.سپس ادامه مىدهند:" او كسى است كه شما را در آغاز آفريد، و بازگشت همه شما نيز به سوى او است" (وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ).و باز مىافزايند:" شما اگر گناهانتان را مخفى مىكرديد نه از اين جهت بود كه از شهادت گوش و چشمها و پوستهايتان بر ضد خودتان بيم داشتيد، شما اصلا باور نمىكرديد روزى اينها به سخن در آيند و بر ضد شما گواهى دهند" (وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ)." بلكه مخفى كارى شما به خاطر اين بود كه گمان مىكرديد خداوند بسيارى از اعمالى را كه انجام مىدهيد نمىداند" (وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ).غافل از اينكه هم خداوند در همه جا شاهد و ناظر بر اعمال شماست، و از اسرار درون و برون شما آگاه است، و هم ماموران مراقبت او همه جا با شما هستند، آيا هرگز مىتوانيد پنهان از چشم و گوش و حتى پوست تنتان عملى انجام دهيد؟!