مع كل شىء لا بمقارنة و غير كل شىء لا بمزايلة
":" خداوند با همه چيز است اما نه اينكه قرين آنها باشد، و مغاير با همه چيز است نه اينكه از آن بيگانه و جدا باشد".و اين شايد همان است كه امام حسين (ع) در آن دعاى پر محتوا و غراء و شيواى عرفه بيان فرموده:ا يكون لغيرك من الظهور ما ليس لك، حتى يكون هو المظهر لك؟، متى غبت حتى تحتاج الى دليل يدل عليك؟ و متى بعدت حتى تكون الآثار هى التي توصل اليك؟ عميت عين لا تراك عليها رقيبا! و خسرت صفقة عبد لم تجعل له من حبك نصيبا." الهى! آيا براى موجودات ديگر ظهورى است كه براى تو نيست تا آنها نشان دهنده تو باشند؟! كى پنهان شدى تا نياز به دليلى داشته باشى كه دلالت بر وجودت كند؟و كى دور شدهاى كه آثار تو در عالم هستى ما را به تو رهنمون گردد؟! كور باد چشمى كه تو را مراقب خود نبيند، و زيانكار باد تجارت بندهاى كه نصيبى از حب و عشق تو ندارد"! «1».
كى رفتهاى ز دل كه تمنا كنم تو را؟
با صد هزار جلوه برون آمدى كه من
با صد هزار ديده تماشا كنم تو را
كى گشتهاى نهفته كه پيدا كنم تو را؟!
با صد هزار ديده تماشا كنم تو را
با صد هزار ديده تماشا كنم تو را
(1) از دعاى عرفه كه در غالب كتب معروف دعا در اعمال روز عرفه آمده است.