تفسیر نمونه جلد 20
لطفا منتظر باشید ...
گودى كف پا.2- در درون چشم و دهان انسان چشمههاى جوشانى است كه دقيقا تنظيم شده و از روزنه بسيار ظريف و باريكى در تمام طول عمر و بدون وقفه دو مايه كاملا مختلف روان است، كه اگر نمىبود نه انسان قدرت ديدن داشت، و نه توانايى بر سخن گفتن و جويدن و بلعيدن غذا، و به تعبير ديگر بدون اين دو موضوع ظاهرا كوچك زندگى براى انسان غير ممكن است.اگر سطح چشم دائما مرطوب نباشد گردش حدقه سخت آزار دهنده و غير ممكن است، و برخورد پلكها با سطح چشم آن را مىخراشد، بلكه آن را از حركت باز مىدارد! اگر زبان و گلو و دهان مرطوب نباشد نه سخن گفتن ممكن است و نه فرو بردن غذا، تجربه كردهايد كه وقتى كمى دهان و گلوى انسان خشك مىشود حرف زدن و حتى تنفس كردن و غذا خوردن براى او چقدر مشكل مىشود؟ تا چه رسد به اينكه به كلى اين آب قطع گردد.درون بينى نيز بايد دائما مرطوب باشد تا برخورد مداوم هوا و عبور آن به آسانى صورت گيرد.جالب اينكه از روزنه باريكى كه فاضلاب چشم محسوب مىشود آبى كه از غدههاى اشكى مىجوشد سرازير بينى مىشود و آن را مرطوب نگهميدارد، اگر يك روز اين روزنه بسيار ظريف و باريك بسته شود- چنان كه در بعضى از بيماران مىبينيم- دائما سيلابى از آب چشم بر صورت جارى است و منظره زننده و وضع مزاحمى دارد.و اگر تناسب چشمههاى اشك با كشش اين روزنهها نيز به هم خورد باز همين موضوع تكرار مىشود.در مورد غدههاى بزاقى دهان نيز مساله همين است كمبود آن زبان و دهان