تفسیر نمونه جلد 20
لطفا منتظر باشید ...
و از آنجا كه قوه خياليه او نيز بسيار قوى است، و در عين حال تابع قوه عقليه است، مىتواند صورتهاى محسوسه مناسبى به آن صور كليه كه از عقل فعال دريافت داشته، بدهد، و در لباسهاى حسى در افق ذهن خود ببيند! مثلا اگر آن حقايق كلى از قبيل معانى و احكام باشد به صورت الفاظى بسيار موزون، و در نهايت فصاحت و بلاغت از زبان شخصى در نهايت كمال بشنود! و چون قوه خياليه او تسلط كامل بر حس مشترك دارد مىتواند به اين صور جنبه حسى دهد و پيامبر آن شخص را با چشم ببيند و الفاظش را با گوش بشنود! نقد و بررسى البته اين بيان متكى بر مقدماتى است كه امروز بسيارى از آنها مردود شناخته شده، از جمله افلاك نه گانه بطلميوسى، و نفوس و عقولى كه متعلق به آنها است فعلا جزء اساطير محسوب مىشود چرا كه هيچ دليلى بر اثبات آنها در دست نيست و يا حتى دلائلى بر خلاف آن در دست داريم.و از سوى ديگر اين فرضيه با آنچه از آيات قرآن به روشنى در باره وحى استفاده مىشود هماهنگ نيست، زيرا آيات قرآن با صراحت وحى را يك نوع ارتباط با خدا مىشمرد كه گاه از طريق الهام به قلب، و گاه به واسطه فرشته وحى و يا شنيدن امواج صوتى، صورت مىگيرد، و اعتقاد به اينكه اينها نتيجه فعاليت قوه خياليه و حس مشترك و مانند آن است بسيار بىپايه و ناهماهنگ با آيات قرآن است، و عيب مهم ديگر آن اين است كه پيامبر را هم رديف فلاسفه و نوابغ مىشمرد، با عقلى قويتر و روحى نيرومندتر، در حالى كه مىدانيم راه وحى از راه ادراكات عقليه جدا است، اين دسته از فلاسفه بىآنكه توجه داشته باشند به تخريب مبانى وحى و نبوت پرداختهاند" و چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند".شرح بيشتر پيرامون اين موضوع در لابلاى بحثهاى آينده خواهد آمد.